|نگاهی از «پنجره» به اوضاع ایران و جهان|
بیش از چهار دهه است که در ایران کودکان، از همان مهد کودک، اول، با دروغ آشنا میشوند زیرا بین باورها و قوانین حکومت با خانوادههای عادی، که واحد جامعه را میسازند، فاصله و تضاد وجود دارد.
در این مدت دو سه نسل با ایدئولوژی حاکم، آموزش دیده و پرورش یافتهاند، اما هرچه گذشت، فاصله و تضاد آنها با حکومت بیشتر شد.
از شعار «یا روسری یا توسری» که فقط علیه زنان نبود، بلکه آستین کوتاه مردان و آرایش موی آنان را نیز نشانه میگرفت، تا ویدئویی که این روزها در شبکههای اجتماعی دست به دست شده، چیزی در سرشت این رژیم و طرفدارانش تغییر نکرده!
این مرد ظاهرا «فرهنگی» که خودش «آموزش» دیده و «پرورش» یافتهی این نظام است و موی پسران یک دبستان را بر اساس «ارزشهای جمهوری اسلامی» قیچی میکند، همان کمیتهچی دهه شصت است که زنان را در خیابان مجبور میکرد تا ماتیک خود را پاک کنند!
همان معلم «پرورشی» است که قیچی به شلوار کوتاه دختران دانشآموز و تیشرت نقشدار پسران میانداخت.
همان نیروی آتش به اختیار است که با مشت و لگد در خیابان به جان دختران و پسران میافتد و حالا در مدرسه سرنوشت کودکان و آینده کشور به امثال او سپرده شده.
اگر در همه جای جهان، کودکان یعنی آینده، در جمهوری اسلامی قطعا چنین نیست!
چرا که این کودکان در آینده یا افسرده و معتاد و بزهکار میشوند، یا مهاجرت میکنند یا در خیابان کشته میشوند!
فرزندان مقامات جمهوری اسلامی به این مدارس نمیروند زیرا آیندهشان در آمریکا و کاناداست!
جمهوری اسلامی با نظام آموزشی ویرانگر خود، اساسا بر کودکان بدون آینده، نه بنا، بلکه آوار شده است!
از پنجره تماشا کنید