سی و یک سال پیش در چنین روزی، در ۲۹ فروردینماه ۱۳۷۰، دکتر عبدالرحمن برومند، پیرو وفادار راه مصدق، دوست دیرینه و نزدیکترین یار شاپور بختیار در راهروی ورودی خانهاش به دست آدمکشان جمهوری اسلامی که تیغهی کارد خود را به سینهی او فرو کردند، از پای درآمد. او که خود از بنیانگذاران نهضت مقاومت ملی ایران بود در آنزمان ریاست هیأت اجرائی آن را نیز بر عهده داشت.
برومند که از جوانی از هواداران پیگیر و پایدار مصدق بود و در دوران دولت مصدق در سوییس به تحصیل حقوق اشتغال داشت با گرفتن دکترا در حقوق بینالملل از آن کشور به ایران بازگشت و از همان نخستین دورههای فعالیت در جبهه ملی ایران در ردیف دوستان شاپور بختیار درآمد و به نزدیکترین یار سیاسی او تبدیل شد. او یکبار نیز از طرف جبهه ملی ایران نامزد انتخابات برای نمایندگی مجلس شورای ملی از زادگاهش اصفهان شده بود، اما در دورانی که انتخابات آزاد نبود از کاندیدایی او جلوگیری شدهبود.
برومند حقوقدانی فرهیخته بود که برخلاف بسیاری از مدعیان روشنفکری نه تنها بر تاریخ میهنش احاطهی کامل داشت و در زبان و ادبیات آن نیز دستی قوی داشت، بلکه همواره از اوضاع سیاسی جهان نیز به خوبی آگاه بود. دوستی نزدیک او با شاپور بختیار درست به دلیل همین قرابتهای سیاسی و فرهنگی آن دو و قدرت تشخیص سیاسی بود که او همواره در بختیار دیده بود.
او نیز مانند دوست ارجمندش در جایی که پای اصول و مصالح عالی کشور به میان میآمد اهل مماشات و تجاهل نبود و نظر خود را به صراحت و به دور از ابهامات سیاستبازانه با مخاطب در میان میگذاشت.
او نخستین کسی بود که پس از شنیدن اظهارات زیادهخواهانه و ضدملی خمینی در پاریس در دیداری که با او داشت به او نه گفت و یادآور شد که برخلاف ادعای او جنبشهای ملت ایران نه با شورش پانزده خرداد ۴۲، بلکه با نهضت ملی مصدق و پیش از آن با نهضت بزرگ مشروطیت آغاز شده است. پس از همان نخستین دیدار نیز به دوستانش در جبهه ملی، که خود عضو علیالبدل هیأت اجرائی آن نیز بود، هشدارداد که خمینی دشمن ملیون و ملتخواهی است.
پس از دیدار دیگری نیز که به خواست دکتر سنجابی با خمینی در پاریس انجام دادهبود، در بازگشت به کشور در یک دیدار با او، شاپور بختیار و داریوش فروهر سخنان زنندهی خمینی را که در موردی حتی گفتهبود «این فضولیها به شما (جبهه ملی) مربوط نیست؛ من خود در زمانش تصمیم لازم را میگیرم» برای دوستانش تکرارکرد. متأسفانه، برخلاف بختیار که قاطعانه پاسخ داده بود «من با آخوند کار نمیکنم» دکتر سنجابی با این پاسخ که «آخوند را س… بَلَش میکنیم» خود را راحتکردهبود. و نتیجه هم آن شد که میدانیم.
هنگامی که بختیار پس از شش ماه زندگی مخفیانه در ایران توانست با یک گذرنامهی فرانسوی و با یاری دولت فرانسه که در جنگ جهانی دوم در برابر تجاوز ارتش نازی به خاکش در برابر ارتش متجاوز جنگیده بود، از کشور خارج گردد، باز هم برومند نخستین کسی بود که بهیاری او شتافت و اولین امکانات زندگی و ادامهی مبارزه را در اختیار او قرار داد.
سران جمهوری اسلامی روشنبینی برومند دربارهی رژیم خود را که او از نخستین روزهای ادعای رهبری خمینی بر جنبش نشاندادهبود و جایگاه مؤثر او در مبارزهی قاطع و روشنبینانهی بختیار را به خوبی میشناختند و از مدتها پیش، و همزمان با قتل شمار بزرگی از هواداران و یاران او در ایران و خارج از کشور، این یار غار و دوست وفادار او را نیز به عنوان یکی از هدفهای اصلی تروریسم دولتی خود زیر نظر داشتند.
نظام قتل و خیانت خمینی با قتل او به دست تیم آدمکشانی که به کمک فریدون بویر احمدی به او دست یافته بودند، نه تنها یکی از مؤثرترین یاران بختیار، که یکی از برجستهترین خدمتگزاران ایران و آزادی ملت ایران را از سر راه خود بر میداشت.
اما جایگاه والای او که یکی از نخستین برگیرندگان نقاب از چهرهی کریه این رژیم و بنیانگذار آن بود، در دل ملت ایران که هر روز به سیاهی سلطهی شوم این دستگاه مافیایی بیشتر پی برده و میبرد، همواره بالاتر میرود و دور نیست روزی که بزرگداشت پرشور او و دوست گرانمایهاش شاپور بختیار در خاک میهن برگزار گردد.
ایران هرگز نخواهد مرد
دوشنبه ۲۹ فروردینماه ۱۴۰۱ ایرانی
نهضت مقاومت ملی ایران