صداوسیمای میلی و چند رسانهی امنیتیِ شناسنامهدار، در گزارشی که مرغ پخته را نیز به خنده وامیدارد به دیدار چند عضو ارشد و خوشنام شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان ایران با زن و شوهری فرانسوی پرداخته است.
این فیلم قصد دارد اعتراضات معلمان را دسیسهی سرویسهای جاسوسی غربی معرفی کند و با تمسک به آن صدای حقخواهی معلمان، که یکی از درخشانترین حرکتهای مدنی دو دهه گذشته را رقم زدهاند، خاموش کند.
غافل از این که چنین سناریوهای نخ نمایی چندین سال است گوش شنوایی ندارد و باعث آبروریزی بیشتر تهیهکنندگانش میشود.
اگرچه تهیهی گزارش از سوی مجموعه خبری ۲۰: ۳۰ و رسانههای معلومالحالی همچون کیهان، مردم فهیم و آگاه جامعه را بینیاز از توضیحات بیشتر در مضحک بودن این سناریوسازی و تلاش برای فریب افکار عمومی میکند اما برحسب وظیفه برخود لازم میدانیم توضیحاتی در اینباره ارائه کنیم:
آقای ژاک پاریس هم آموزگار است اما مانند خانم کوهلر فعالیتهای چشمگیری ندارد.
خانم سیسیک فردی سرشناس در حوزه فعالیتهای سندیکایی و عضو مهمی از سازمان آموزش جهانی (EI) است و همه فعالیتهای ملی و بینالمللی او شفاف انجام میگیرد و مصاحبهها و مقالههای گوناگون ایشان در رسانههای بینالمللی، گویای دیدگاههای اوست.
از طرف دیگر شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان، تقریباً از زمان تولدش، عضو EI بوده و کاملاً شفاف و علنی با این نهاد بینالمللی که مجموعهای از اتحادیههای معلمان سراسر جهان است، ارتباط دارد.
یکی از مهمترین وظایف این نهاد، پیگیری اصلاحات آموزشی و رصد شرایط آموزشوپرورش کشورها به ویژه وضع معلمان است.
حال چگونه است که این فرد که عضو این نهاد بینالمللی ست و با اسم و رسم و عنوان به ایران میآید و در حوزه فعالیت خودش انجام وظیفه میکند جاسوس نامیده میشود!؟
و این احتمالاً رازی است که تنها تهیهکنندگان با استعداد! برنامههای امنیتی صدا و سیما و رسانههای وابسته به آن میدانند!
در عکس منتشر شده رسول بداقی، اسکندر لطفی، مسعود نیکخواه و شعبان محمدی در کنار این دو معلم فرانسوی دیده میشوند.
به گواه همه فعالین صنفی کشور، این معلمان از خوشنامترین و وطنپرستترین فعالین صنفی معلمان هستند و به هیچ وجه اتهامات مطرح شده در فیلم به این عزیزان وارد نیست.
کمترین سند در این رابطه، زندگی معلمی آنان است که در کنار معلمی و فعالیت صنفیشان یکی راننده اسنپ است و دیگری کشاورزی میکند و دیگران هم بدون شغل دوم روزشان به شب نمیرسد!
اینها، برخلاف جاسوسان واقعی، نه خانه و ویلایی در لندن دارند و نه حساب پساندازی در سوئیس و نه فرزند یا فرزندانی در آمریکا و کانادا و …
آری معلمانی گچ بهدست میباشند که مانند همه مردم این سرزمین تحت انواع فشارهای سیاسی، اجتماعی، ایدئولوژیک و مخصوصاً اقتصادی هستند و اتهام مضحک جاسوسی، ابداً به آنان نمیچسبد.
به تهیهکنندگان این شوی مسخره گوشزد میکنیم که طرح چنین بحثهایی، مانند موارد قبلی، علاوه بر این که بر شاخ نشستن و بن بریدن است، موجب آبروریزی بیشتر شما شده و خزانهی خالی از اعتماد عمومیتان را خالیتر از امروز میکند.
اعتراضات معلمان ریشهها و زمینههای واقعی و چند دههای دارد و لجن پراکنی تهیهکنندگان این گزارش تنها پاک کردن صورت مسئله است.
ریشههای آن، وعدههای تو خالی مسئولان دولتهای گوناگون در ساماندهی به وضع معیشت فرهنگیان و بازنشستگان است.
زمینهی آن کوچک شدن سفرهی ایرانیان از جمله معلمان است.
دلیل آن تبعیضهای چند دههای در ساختار حقوقی کشور است.
علت آن بیتوجهی به اصول گوناگون قانون اساسی از جمله اصل ۲۷ و ۳۰ است.
علتالعلل آن ناکارآمدی مدیریت سیاسی و اقتصادی و لجبازی با جهان و رویارویی با معلمانی همچون فلاحی، عبدی، حبیبی، ابراهیمی و دهها همکار خانم و آقایی ست که یا در زندان هستند، یا احضار میشوند و یا پروندهی باز دارند؛ معلمانی که همچنان امید دارند که با فعالیتهای گوناگون از جمله اعتراض، آموزشوپرورش کشور را از لبه پرتگاه نجات دهند.
هشدار داده و توصیه میکنیم با چنین برنامههایی بیش از این عِرض خود را نبرید؛ زیرا حرکت معلمان با خواستههای معیشتی- منزلتی که در یک سال گذشته بیش از همیشه پویا، زنده و واقعیست با این برنامههای مستهجن نه تنها آرام نمیگیرد بلکه آتش خشمشان را برافروختهتر خواهد کرد.
چراغی را که ایزد برفروزد، گر احمق پف کند ریشش بسوزد!
کانون صنفی معلمان ایران
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۱