یه صدایی اومدش چی بود خدا
دلم ریختش یهویی آخه چرا؟
هر روز ما داریم یه چند تا اتفاق
میاد از آسمون و زمین بلا
خدا یه وکیل داره عظما آقا
عمامه تاجش و شنل عبا
باعثه واسه همه بدبختیا
یه روز خوش که نشون نداد به ما
حواسم پرت شد چی بود داد و هوار
متروپل آوار شدش رو آدما
دلش خونه عروس خلیج فارس
چه کشیده و چهها دیده چهها
آبادان شهری بوده خیلی قشنگ
آدمهاش خوشحال و شاد و با صفا
شهری که نخلاش پرِ خرما بودن
لب کارون خوش بوده آب و هوا
روزای رونق شهر و کسب و کار
اما افسوس که تموم شد اون روزا
سایه شوم و سیاه این رژیم
واسه مردم کرده روزا رو عزا
بسمالله شروع کار رکس رو سوزند
بعدش هم جرم و جنایت در خفا
تا رسید نسخه پیچید واسه عراق
بهانه داد دست صدام از قضا
شیپور جنگ رو زد و لشکرکشی
خط اول خوزستان شدش فنا
دست خالی جنگیدند با بعثیا
تا نشه خوزستان از ایران جدا
همه آوارهی شهرای دیگه
این ستم به مردمش نبود روا
بعد از این ظلم و ستم، جور و جفا
یقهی مردم نشد بازم رها
گل که آراسته شود گر به چمن
عبدالباقی میسازه برج و بنا
میشود تخمه فروش یه مافیا
یه شبه هم میشه معتبر گدا
تسلیت به آبادان و مردمش
مطمئناً نزدیکه روز جزا
همهی ایران شریک در غمتون
به شما خدا کنه صبری عطا
یه روزی اومد با رکس قوم پلید
متروپل هم میبره ببین حالا!
از فرزند ایران