پس از ترور سرهنگ پاسدار حسن صیادخدایاری عضو «واحد ۸۴۰» سپاه قدس بازوی خارجی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در قلب تهران و انفجار در تأسیسات وزارت دفاع در منطقه نظامی پارچین با دو کشته و زخمی که گفته میشود اسرائیل پشت آن بوده، بخشی از اسناد سرّی برنامههای اتمی جمهوری اسلامی مربوط به پروژههای نظامی توسط نفتالی بنت نخست وزیر اسرائیل برای دسترسی همگان منتشر شد.
هفته گذشته در رویدادی کمسابقه نفتالی بنت دو روز پیاپی درباره ایران و حکومت آن صحبت کرد. صحبتهای او دو محور اصلی داشت: حمایت از اعتراضات ضدحکومتی در داخل ایران و هشدار نسبت به فریبکاری و دروغگوییهای جمهوراسلامی در مورد صلحآمیز بودن برنامههای اتمی.
در همین ارتباط یائیر لاپید وزیر خارجه اسرائیل اعلام کرد چنانچه رژیم ایران همچنان به تهدید اسرائیل ادامه دهد و درگیریها را به پشت مرزهای اسرائیل بکشاند، تلآویو صحنه جنگ را به داخل خاک ایران منتقل خواهد کرد.
سایه شورای امنیت بر پرونده اتمی جمهوری اسلامی
وزیر خارجه اسرائیل به روزنامه «اورشلیم پست» گفت، «اگر قدرتهای غربی به توافق جدیدی با ایران دست یابند، این توافق شامل اسرائیل نخواهد شد.» او بار دیگر تأکید کرد «هر کاری لازم باشد انجام میدهیم تا مطمئن شویم ایران به کشوری هستهای تبدیل نمیشود.»
این تحولات همگی در آستانه برگزاری نشست شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی روی میدهد. نشستی که اگر در آن اعضای شورا قطعنامهای علیه جمهوری اسلامی صادر کنند میتواند زمینهساز ارجاع پرونده اتمی رژیم ایران به شورای امنیت شود. آنگاه در یک قطعنامه احتمالی از سوی شورای امنیت، اگر کشور مربوطه ذیل فصل هفت قرار بگیرد هم امکان استفاده از «گزینه تحریم» علیه آن وجود دارد و هم امکان استفاده از «گزینه نظامی».
پس از آنکه نفتالی بنت اسناد مرتبط با پروژههای اتمی نظامی جمهوری اسلامی را منتشر کرد رافائل گروسی مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به اسرائیل سفر کرد. آنهم وقتی که این نهاد بینالمللی در گزارش فصلی خود در آستانه برگزاری نشست شورای حکام اعلام کرد میزان ذخایر اورانیوم در ایران برای تولید بمب اتم کافیست و برای چندمین بار در دو سال گذشته هشدار داد که جمهوری اسلامی از پاسخ معتبر و قانعکننده در مورد آثار اورانیوم کشف شده با منشاء انسانی در چند سایت اعلام نشده خودداری میکند.
این سایتها در مریوان، پارچین، ورامین و تورقوزآباد قرار دارند و جمهوری اسلامی ادعا میکند آثار ذرات اتمی در این سایتها ناشی از خرابکاری هستهای با هدف «آلودهسازی» بوده است اما آژانس این استدلال و ادعا را غیرواقعی میداند.
هرچند سه عضو دائمی شورای امنیت (آمریکا، فرانسه، بریتانیا) و آلمان پیشنویس یک قطعنامه علیه جمهوری اسلامی را تدوین کردهاند اما زمزمههایی به گوش میرسد که دولت جو بایدن همچنان به بهانه بسته نشدن «درهای توافق هستهای» نمیخواهد شورای حکام علیه جمهوری اسلامی قطعنامه صادر کند. اینهمه در حالیست که نفتالی بنت این نکته را به گروسی یادآور شده که اگر جامعه بینالملل نتواند در مقابل تهدیدات جمهوری اسلامی کاری از پیش ببرد، اسرائیل حق دفاع از خود را در برابر اقدامات رژیم ایران محفوظ میداند.
از مماشات آمانو تا سختگیریهای گروسی
آژانس بینالمللی انرژی اتمی از زمانی که رافائل گروسی مدیریت آن را بر عهده گرفته نسبت به فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی بسیار سختگیرانه رفتار کرده است؛ درست برخلاف دورانی که یوکیا آمانو مسئولیت آن را بر عهده داشت. در آن دوران مقامات رژیم ایران به مماشات و ارفاقهای آژانس عادت کرده بودند و فکر میکردند همیشه چنین خواهد بود. مماشات آمانو با رژیم ایران تا حدی بود که حتا توصیه و درخواست اسرائیل برای بازدید از چند سایت مخفی در ایران توسط آژانس را رد کرده بود.
اتفاقاُ اسنادی هم که نفتالی بنت از پروژههای نظامی در برنامههای اتمی جمهوری اسلامی علنی کرده مربوط به دورانی میشود که آمانو مدیرکل آژانس بود. بعد از توافق اتمی موسوم به «برجام» که در ژوئیه ۲۰۱۵ به دست آمد، آمانو مرتب در گزارشهای خود تأکید میکرد که جمهوری اسلامی ایران به تعهدات خود در برجام پایبند است!
در عوض، سختگیریها رافائل گروسی نسبت به پروژههای اتمی جمهوری اسلامی آنقدر قاطعانه است که در تهران میگویند «اسرائیل در مأموریتهای آژانس انرژی اتمی اخلال میکند!» یا اینکه ادعا میکنند بازرسان آژانس «جاسوس موساد» هستند! حال آنکه این نهاد بینالمللی در چارچوب وظایف خود در مورد همه کشورها عمل میکند و اگر آمانو به هر دلیلی چنین نمیکرد، نمیتوان به وی تهمت زد که «جاسوس جمهوری اسلامی» بوده است!
در این میان، صحنه سیاسی اسرائیل اگرچه پر از رقابت و اختلاف است اما در مورد ضرورت مقابله با تهدیدات اتمی و تروریستی جمهوری اسلامی اشتراک نظر کامل وجود دارد.
یوسی کوهن رئیس پیشین موساد در دولت بنیامین نتانیاهو هشدار میداد «فعالیت علیه رژیم ایران باید تشدید شود تا بفهمد که عبور از خطوط تعیینشده با هزینه سنگینی روبرو خواهد شد.» جانشین او دیوید بارنیا نیز میگوید «رژیم ایران با دروغ و پنهانکاری بطور پیوسته به سمت تولید سلاحهای کشتار جمعی پیش میرود.»
درست است که متوقف شدن مذاکرات اتمی در وین علتهای مختلفی داشت اما ادامه تحریمها و عدم «احیای برجام» بعد از حدود دو سال مذاکره تا همینجا شکست بزرگی برای جمهوری اسلامی است که چشم امید به رفتن ترامپ و آمدن بایدن داشت. در شرایطی که مقامات جمهوری اسلامی میخواستند از موضع «اقتدار» با غرب معامله کنند، اسرائیل برای زمانی که مذاکرات اتمی متوقف شود و اجرای «طرح B» برنامهریزی میکرد. اکنون از شواهد چنین پیداست که فعلاً تلآویو برنده این «میدان» است زیرا هنوز خبری از «احیای برجام» نیست و فشارهای داخلی و خارجی علیه جمهوری اسلامی رو به افزایش است.
«شکاف هستهای در قدرت»
به نظر میرسد اگر نشست آتی شورای حکام که قرار است دوشنبه ۶ ژوئن برگزار شود، به صدور قطعنامه علیه جمهوری اسلامی منجر شود، «شکاف در هستهی قدرت» جمهوری اسلامی به «نقطه برگشتناپذیر» نزدیک شده و مقامات و محافل جناحی و مافیایی آن بیشتر در مقابل هم قرار خواهند گرفت و شرایطی که رژیم در دوران ترامپ داشت تکرار میشود. در ایران در بالاترین ردههای نظام در مورد عقبنشینی در برابر فشارهای غرب و «مقاومت» بین دو جریان قدرتمند اختلاف بسیار جدی وجود دارد. اگر قبلاً اصلاحطلبان منافع نظام را در گرو سازش با غرب میدانستند و گروهی «انقلابی» به دامان چین و روسیه برای کمک چنگ انداخته بودند اما اکنون این اختلافات موجب شکاف جدی در هستهی قدرت شده است.
هرچند اصرار دولت بایدن بر «احیای برجام» مورد انتقاد اسرائیلیهاست اما رویکرد منفعل دولت بایدن مقامات تهران را نیز ناامید کرده چرا که اسرائیل به بازیگر اصلی تبدیل شده! به ویژه آنکه در بُعد نظامی و امنیتی تلآویو و واشنگتن در بالاترین سطوح همکاری دارند. در همین ارتباط، مرحله پایانی رزمایش «ارابههای آتش» که شبیهسازی حمله به تأسیسات اتمی و نظامی جمهوری اسلامی بود به صورت مشترک بین اسرائیل و آمریکا تمرین شد.
اما شاید مهمترین عاملی که اختلافات درون رژیم را بسیار تشدید کرده، تحولات ناشی از حمله نظامی روسیه علیه اوکراین باشد. زنجیرهای از اتفاقات دست به دست هم داد تا این حقیقت مسلّم آشکار شود که روسیه در صورت لزوم، منافع جمهوری اسلامی را زیر پا له میکند! «باجگیری در برجام به شرط لغو تحریمها» و «ارزانفروشی نفت به چین» به معنی عمیقتر شدن گردابی است که جمهوری اسلامی در آن گرفتار شده و نه تنها «متحدانی» که «نگاه به شرق» به آنها دوخته شده بود دست یاری دراز نمیکنند بلکه گرداب را دور میزنند و راه خود را میروند!
چین و روسیه اقدامات ضربتی آمریکا و اسرائیل از جمله ترور قاسم سلیمانی و محسن فخریزاده یا انفجارهای پارچین و نطنز را در حرف محکوم کردند اما پس از انفجار اخیر در پارچین و ترور حسن صیادخدایاری حتی حرف هم نزدند! نه تنها این، بلکه سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه اخیراً در نشست شورای همکاری خلیج فارس در جلسهای حضور داشت که در آن کشورهای عضو جمهوری اسلامی را به خاطر تهدیدات اتمی و موشکی و حمایت از شبکهها و گروههای تروریستی یکصدا محکوم کردند و صدای لاوروف در نیامد!
اکنون در حالی که تا زمان تنظیم این گزارش معلوم نیست رافائل گروسی از اسرائیل چه خبرهایی برای وین دارد، میتوان به سخنان وی در مصاحبه ماه مارس با «اسرائیل هیوم» اشاره کرد که گفت: « اگر اطلاعاتی که جمهوری اسلامی ایران ارائه میدهد رضایتبخش نباشد و یا نادرست باشد، از نظر حرفهای، رسیدن من به نتیجه مثبت در آخر کار ممکن نخواهد بود. من تمایل دارم این موضوعات را شفاف کنم و به نتیجهای برسم که خیال جامعه بینالمللی را راحت کند… من به کسی مظنون نیستم اما میخواهم به همه چیز نظارت کنم… بنابراین وقتی کسی فتوا میدهد که سلاح هستهای حرام است به آن احترام میگذارم، اما آنها باید این را ثابت کنند! در عین حال افرادی هستند که میگویند: من مطمئنم که ایران در حال تولید بمب است. ما باید مدرک داشته باشیم!»
کدامیک برای آژانس بینالمللی انرژی اتمی و رئیس سختگیر آن سندیت دارند؟ فتوای علی خامنهای یا اسناد تورقوزآباد؟!
حامد محمدی