اگرچه در سالهای اخیر فشار اقتصادی موجب شده تا بسیاری از معضلات اجتماعی و فرهنگی فرصت آشکار شدن نداشته باشند اما با آمارهایی که گاه و بیگاه ارائه میشود میتوان پی برد حکومتی که با ادعای «تربیت اسلامی» چهل سال از عقاید پوشالی خود را به نسلهای مختلف تحمیل کرده، اکنون چه محصولی را درو میکند.
فرزانه مهدیزاده مدیرکل دفتر معاینات بالینی سازمان پزشکی قانونی، آمار نزاع و درگیری سال گذشته را نسبت به سال ۱۳۹۹ با روند افزایشی اعلام کرده و میگوید که از حدود ۶۰۰ هزار نزاع گزارش شده حدود ۴۰۰ هزار نفر مربوط به مردان بوده است.
جدا از اینکه عدد ۶۰۰ هزار نزاع در یکسال رقم بسیار هولناکی است، نشان میدهد، تقریباً دوسوم آمار مراجعات برای درگیری سهم مردان و یک سوم درگیری و دعواها مربوط به زنان بوده است. زنانی که در نگاه تربیتی نظام باید در سنین پایین ازدواج کرده، فرزندان متعدد به دنیا آورده و بجای هرگونه فعالیت مفید اجتماعی به خانهداری بپردازند.
به نظر میرسد در نتیجه تحمیل آموزههای حکومت، سن نزاع نیز کاهش یافته، چنانکه چندی پیش قمهکشی دختر نوجوان در اصفهان نشان داد، شیوه تربیتی نظام تا چه اندازه خشونت را نهادینه کرده و گسترش داده است.
مدیرکل دفتر معاینات بالینی سازمان پزشکی قانونی خشونت خانگی را از موارد مرتبط با نزاع عنوان کرده و با ۳۷ درصد کل آمار سال گذشته را مرتبط با این زمینه اعلام میکند که حدود ۷۵ هزار مورد از معاینات به دلیل گزارش همسرآزاری و کودک آزاری بود.
مهدیزاده درباره شدت ابراز خشم در برخی نزاعها گفته است: «وقتی کلمه نزاع مطرح میشود مردم تصور میکنند صرفاً صدماتی مانند کبودی و بریدگی است اما گاهی براثر نزاع فرد دچار مشکلات و ضایعات جبرانناپذیری مانند قطع نخاع میشود و گاهی ممکن است حتی موجب مرگ شود.»
رومینا اشرفی، مونا حیدری، علیرضا فاضلی، خدیجه سهرابی و… تنها چند اسم از هزاران والد و فرزندی هستند که قربانی خشونت خانگی شده و نامشان به رسانهها درز پیدا کرده است.
معضلی که به دلایل متعدد در بسیاری از طلاقها نقش جدی ایفا کرده است. حسن مولادوست مشاوره خانواده به تازگی گفته: ۱۰ تا ۱۱ درصد ازدواج افراد تحصیلکرده منجر به طلاق میشود.
به اعتقاد این مشاور خانواده، «افراد تحصیلکرده خود را همه چیزدان میدانند و مشاوره پیش از ازدواج نمیروند؛ دانشجویان درسخوان و بچه مثبت تضاد و ناسازگاری بیشتری با بقیه دارند چراکه فرصتی برای کارهای حاشیهای نداشتند و همیشه درس خواندهاند و مهارت زندگی را یاد نگرفتهاند.»
وی با اشاره به اینکه ۴۶ درصد طلاقها در کمتر از پنج سال نخست ازدواج اتفاق میافتد، گفته است: «آشنایی پیش از ازدواج باید ترکیبی از ازدواج سنتی و مدرن باشد تا ریسک طلاق عاطفی کاهش یابد.»
اگرچه مولادوست به نقش دانشگاه در تربیت و ارتقای مهارتهای جنبی تحصیلکردهها نپرداخته اما تا زمانی که گردانندگان مراکز علمی کشور، تمرکزشان روی مسائلی چون حجاب اجباری و ازدواج با هدف صرفا فرزندآوری است، نمیتوان از جوانان تحصیلکرده انتظار داشت مهارتهای زندگی را در جایی بیاموزند!