آقای مایک پنس، با احترام
شما در تاریخ ۲ تیر ۱۴۰۱ برابر با ۲۳ ژوئن ۲۰۲۲ در جریان بازدید خود از قرارگاه «اشرف ۳»، مقر اصلی سازمان مجاهدین خلق در آلبانی در یک سخنرانی مطالبی را در مورد سازمان مجاهدین و مریم رجوی از رهبران این سازمان عنوان کردید که ما آن را کاملا نادرست میدانیم.
شما از مریم رجوی با عنوان رهبر یک «آلترناتیو دمکراتیک» یاد کرده و از جمله گفتید: «مقاومتی وجود دارد که خانم مریم رجوی در رأس آن است، خانم رجوی یک برنامه ۱۰ مادهای برای آینده ایران دارد… در مقابل رژیم یک مقاومت و یک آلترناتیو به نام سازمان مجاهدین خلق وجود دارد… برنامه ده مادهای خانم مریم رجوی، متضمن آزادی برای همهٔ مردم ایران است.»[۱]
آقای مایک پنس!
شما با وجود اینکه به دلیل مسئولیت خود در زمان معاونت ریاست جمهوری باید از واقعیتهای درون سازمان مجاهدین خلق به خوبی با اطلاع باشید، مطالبی را عنوان میکنید که کاملا اشتباه است. سازمان مجاهدین یک نیروی دمکرات نیست و نمیتواند متضمن آزادی برای مردم ایران باشد. بگذارید از خود و از تجارب شخصی خودمان بگوییم:
ما جمعی از جداشدگان از سازمان مجاهدین خلق هستیم که سالهای طولانی هوادار، عضو و همراه این سازمان بودهایم. برخی از ما چند سال و برخی دیگر تا ۳۶ با این سازمان بودهاند. برخی از امضاکنندگان سابقه سالهای طولانی زندان و شکنجه در زندانهای مختلف جمهوری اسلامی را دارند.
انگیزه ما در پیوستن به سازمان مجاهدین، زمانی که اغلب نوجوان بودیم این بود که بتوانیم در مبارزه با جمهوری اسلامی و سرنگونی آن، یک تحول دمکراتیک در ایران را ممکن بسازیم. آرمان ما دمکراسی، حقوق بشر، حاکمیت قانون و عدالت اجتماعی و رفاه و پیشرفت برای مردم ایران بود. امروز پایبندی به پلورالیسم، سکورالیسم و جدایی دین از حکومت را نیز بر آن افزودهایم. اگرچه هر یک از ما به دلایل مختلف از این سازمان جدا شدهایم، اما همچنان بر ضدیت و مبارزه خود با جمهوری اسلامی و تلاش برای به زیر کشیدن و جایگزینی آن با یک آلترناتیو دمکراتیک، متعهد هستیم و در حد توان خود در این راستا تلاش و فعالیت میکنیم.
تجربه عملی و زندگی طولانی ما در درون سازمان مجاهدین خلق به ما آموخت که این سازمان برخلاف ادعاها و شعارهایی که میدهد یک سازمان غیردمکراتیک و یک تشکیلات توتالیتاریست است. «رهبری عقیدتی» در این سازمان مصداق شخصیتپرستی و وفاداری کامل به آن یک وظیفه ایدئولوژیک میباشد. رهبری عقیدتی در درون سازمان مجاهدین مانند ولایت فقیه در جمهوری اسلامی میباشد. هرگونه انتقاد از رهبری این سازمان در این تشکیلات ممنوع است. آزادی عقیده، آزادی فکر و اندیشه و آزادی بیان در سازمان مجاهدین مفهوم نداشته و میتواند با «تنبیه تشکیلاتی» مواجه شود. نه تنها در درون سازمان مجاهدین، بلکه پس از جدایی از این سازمان نیز اعضا یا هواداران جدا شده در صورتی که نظر و دیدگاههای انتقادی خود نسبت به رهبری این تشکیلات را بطور علنی ابراز کنند با ترور شخصیت، اتهامزنیهای بیپایه و اساس و حتی با تهدید به مرگ مواجه میشوند.[۲]
آقای مایک پنس!
بطور تیتروار توجه شما را به برخی از اتهاماتی که ما متوجه این سازمان و رهبری آن میدانیم جلب میکنیم:
– نبود مناسبات دمکراتیک، نبود آزادی بیان و آزادی فکر و اندیشه برای اعضا در داخل تشکیلات و نیز برای جداشدگان از این تشکیلات و یا جداشدگان از «شورای ملی مقاومت».
– شستشوی مغزی اعضا از طریق بحثهای ایدئولوژیک، اشاعه فردپرستی و قدیسسازی از مسعود و مریم رجوی
– اشاعه باورهای مذهبی شیعی به عنوان ایدئولوژی «برحق» و آمیخته کردن قدرت سیاسی با مذهب. بر همین پایه بود که پس از حمله تروریستی به برجهای دوقلو در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ مسعود رجوی در جمع چهارهزار نفره اعضای مجاهدین در قرارگاه اشرف گفت: «با این عملیات شاخ آمریکا شکست. تازه این اسلام ارتجاعی است [اشاره به نیروهای القاعده]، وای بحال اینکه اسلام انقلابی و اعضای انقلاب کرده بخواهد کاری انجام دهد» [اشاره به انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین موسوم به انقلاب مریم رجوی][۳]
– تحت تاثیر فشارهای روحی- روانی مجبور کردن مردان و زنان مزدوج در دهه ۹۰ میلادی به «طلاق ایدئولوژیک» و پس از آن جداسازی جنسیتی بین زنان و مردان که به تدریج اجرا شد.[۴]
– جدا کردن حدود ۷۰۰ کودک از خانوادههای آنها در درون سازمان مجاهدین در آغاز دهه ۹۰ میلادی در عراق. فرستادن آن کودکان به کشورهای مختلف اروپایی و آمریکای شمالی. در عمل از هم پاشاندن نهاد خانواده. این عمل باعث ضربههای روحی شدید به این کودکان شد.
– بازگرداندن بخشی از همان کودکان در سنین ۱۵ یا ۱۶ سالگی به اردوگاه اشرف در عراق، مقر اصلی سازمان مجاهدین و سربازگیری اجباری آن کودکان. این عمل در بسیاری موارد با فریب کودکان و با وعده دیدار با پدر یا مادر و بازگشت دوباره به کشوری که در آن ساکن بودهاند انجام شد.[۵]
– قطع ارتباط اعضای سازمان مجاهدین با خانوادهها و برعکس. تنها آن خانوادههایی که نسبت به رهبری سازمان مجاهدین وفادار هستند میتوانند بطور محدود با اعضای خانواده خود در درون سازمان مجاهدین ارتباط داشته باشند.[۶]
– تحت تاثیر فشارهای روحی- روانی مجبور کردن اعضا به گزارشنویسی در مورد افکار و یا خواب و رؤیاهای جنسی خود. مجبور کردن افراد به صحبت در مورد این موضوعات در حضور جمعهای کوچک یا بزرگ چند ده یا چند صد نفری. تهییج افراد حاضر در این نشستها به حمله لفظی و پرتاب آبدهن و توهین و اتهامزنی به فردی که به عنوان «سوژه» چنین گزارشی از خود ارائه داده است. در مواردی حمله فیزیکی به «سوژه». از پایان دهه ۹۰ میلادی این روش برای سالهای طولانی و بطور مستمر ادامه دارد. همه اعضا میدانند روزی نوبت آنها خواهد بود که در برابر جمع حرف زده و به «سوژه» تبدیل شوند. همین موضوع همه اعضا را نسبت به هم بدبین کرده و برای آنکه به «سوژه» تبدیل نشوند به گزارشنویسی در مورد فرد دیگر روی میآورند.[۷]
– سازمان مجاهدین اعضای خود را زیر فشارهای روحی- روانی به آنجا میکشاند که در مورد گذشته و خانواده خود و نیز در مورد افکار یا رفتار جنسی خود در گذشته گزارشنویسی کنند. این گزارشها به عنوان یک «سند» در اختیار سازمان مجاهدین میماند تا در صورتی که فردی از این تشکیلات جدا شده و بخواهد به انتقاد از این سازمان بپردازد، آن «اسناد» علیه آن فرد جدا شده به کار گرفته شود.
– نبود شفافیت و پاسخگویی از سوی رهبری سازمان مجاهدین خلق. خبرنگاران آزاد امکان دیدار و گفتگو با اعضای این سازمان را ندارند. حتی رهبری این سازمان از گفتگو با خبرنگاران آزاد خودداری میکند.
– زندان و شکنجههای جسمی و روحی- روانی اعضای ناراضی در درون سازمان مجاهدین. اتهامزنی بیپایه و اساس به آنها. راهاندازی جنگ روانی، اتهامزنی و ترور شخصیت نسبت به آندسته از ناراضیان که از سازمان مجاهدین یا شورای ملی مقاومت جدا شده و پس از جدایی بطور علنی از تجربه خود در درون سازمان مجاهدین سخن گفته یا آنرا انتشار دادهاند. این اتهامزنی حتی شامل آن افرادی میشود که با یک رسانه غیرایرانی مصاحبه و گفتگو کرده باشند.[۸]
– جذب نیرو از طریق فریبکاری و دادن وعدههای گوناگون و انتقال آنان از کشورهای مختلف به قرارگاه اشرف در عراق [۹]
آقای مایک پنس!
همه آنچه که در بالا به آن اشاره شد تحت رهبری مسعود و مریم رجوی در این سازمان در جریان است. آنچه بر شمرده شد تنها بخش کوچکی از حقایق پنهان در درون سازمان مجاهدین میباشد.
شما در سخنرانیهای مختلف خود بارها مریم رجوی را ستایش کردهاید. از جمله در یک سخنرانی خود در ژانویه ۲۰۲۱ در واشنگتن در یک گردهمایی هواداران سازمان مجاهدین خلق گفتید: «خانم رجوی الهامبخش جهانیان است. برنامه ده مادهای او برای آینده ایران آزادی بیان را تضمین خواهد کرد و همچنین آزادی تجمعات و آزادی برای هر ایرانی که بتواند رهبران خود را تعیین کند.»[۱۰]
آقای مایک پنس!
شما از کدام «جهانیان» سخن میگویید؟ شما چگونه مریم رجوی را الهامبخش جهانیان و منادی دمکراسی برای ایران میدانید؟ سازمان مجاهدین و رهبری آن، از جمله مریم رجوی که در درون تشکیلات خود نتوانسته مناسبات دمکراتیک برقرار کرده و با اعضا، ناراضیان و با مخالفین و منتقدین خود با روشهای غیردمکراتیک رفتار میکند نمیتواند منادی آزادی و دمکراسی برای همه مردم ایران بوده و آنرا تضمین کند.
این در حالیست که الیزابت استیکنی سخنگوی فارسیزبان وزارت خارجه ایالات متحده در گفتگویی با بخش فارسی رادیو دویچه وله در سال ۲۰۱۸ در مورد پایگاه مردمی سازمان مجاهدین گفته بود: «فعالیتها و سخنان برخی سیاستمداران آمریکا سیاست رسمی این کشور نیست و سازمان مجاهدین خلق ایران جایگاهی در میان مردم ایران ندارد.»[۱۱]
چند سال بعد شما در همان سخنرانی ژانویه ۲۰۲۱ مدعی شدید که: «از قول دهها میلیون آمریکایی دارم صحبت میکنم از هر دو حزب و هر فلسفه سیاسی… در حالی که رژیم میگوید آلترناتیو وجود ندارد، آلترناتیو وجود دارد و به خوبی آماده است و از همه صلاحیتها و حمایت مردم برخوردار است!»
آقای مایک پنس!
ما آگاه هستیم که سیاستمداران هر دو حزب جمهوریخواه و دمکرات بر اساس منافع خود سخن میگویند، اما از عدم اطلاعات شما در مورد واقعیت جامعه ایران و میزان «حمایت مردم» از سازمان مجاهدین خلق شگفتزده هستیم.
کارنامه عملی ۴۳ ساله گذشته سازمان مجاهدین نشان میدهد که این سازمان غیردمکراتیک بوده و به تدریج پایگاه اجتماعی خود در ایران را از دست داده و نمیتواند یک آلترناتیو دمکراتیک برای گذار از جمهوری اسلامی باشد.
آقای مایک پنس!
ما امضاکنندگان این نامه آمادهایم که در مورد ادعاهای خود با شما یا نمایندهای از سوی شما دیدار داشته و به سوالات شما در مورد تجربه شخصی خود در درون سازمان مجاهدین سخن بگوییم. بسیاری از ما تا کنون مقاله یا کتابهایی در زمینه تجربه خود منتشر کرده که در اینترنت یا در وبسایتهای شخصی ما قابل دسترس میباشد. امیدواریم این اطلاعات مختصر برای بازنگری در مورد ماهیت سازمان مجاهدین و برای تحقیق و راستیآزمایی در مورد آنچه ارائه کردیم مفید واقع شود.
امضاکنندگان ( به ترتیب حروف الفبا):
Hamid – Reza Ebrahim pour حمید رضا ابراهیم پور – آلمان
Mohammad Reza Eskandari محمد رضا اسکندری- هلند
Sasan(Siamack)Elyasi Pirzadeh ساسان(سیامک)الیاسی پیرزاده – سوئد
Atefe Bankعاطفه بانکی – نروژ
Faramarz Bahar فرامرز بهار – فرانسه
Mojtaba Beidaghi مجتبی بیدقی – هلند
Mostafa Pourahmad kaisomi مصطفی پواحمد کیسمی– هلند
Manijeh Habashi (Erfani), USA منیژه حبشی(عرفانی) – آمریکا
Hanif Hidarnejad حنیف حیدر نژاد – آلمان
Nariman Heidari نریمان حیدری – سوئد
Tahereh Khorrami طاهره خرمی– هلند
Mojtaba zargar مجتبی زرگر – آلمان
Jaber Taee Semiromi جابر طایی سمیرمی- آلمان
Jamal Azimi جمال عظیمی– لندن
Reza gooran رضا گوران – نروژ
Shamsi Mashkouri, Austalia شمسی مشکوری – استرالیا
Ali Mousavi, Swede- سوئد علی موسوی
Siamak Naderi – آلمان سیامک نادری
Amir Nematullahi haghighiامیرنعت الهی حقیقی – کانادا
Esmail Vafa Yaghma اسماعیل وفا یغمایی – فرانسه
Asghar Yozmand اصغر یوزمند – سوئیس
Amir Yaghmai امیر یغمایی
۵ ژوییه ۲۰۲۲
*منابع و مطالب مرتبط:
۱. دیدار مایک پنس با خانم مریم رجوی در اشرف۳
۲. تهدید ایرج مصداقی به قتل وتأیید آن توسط مهدی ابریشمچی
۳. فراخوان به مایک پنس و راستی آزمایی در باره مریم رجوی در برابر دادگاه و رسانهها
۴. نگاهی به فروغ جاویدان، ۲۵ سال بعد
۵. حکم دادگاه عالیهامبورگ، گزارش مجله «سایت» آلمان، کودک سربازان و یک شکست دیگر برای سازمان مجاهدین [فارسی]؛ [آلمانی]
۶. پیام امیر یغمایی به رهبری سازمان مجاهدین و درخواست تماس با مادر خود
۷. گزارش تکاندهنده «دیتسایت» درباره سرنوشت یکی از کودکان مجاهدین که از خانواده جدا شده بود
شیوههای کنترل و سرکوب جمعی در درون مجاهدین- قسمت اول و سوم
۸. در دفاع از فرشته خلج هدایتی و در دفاع از آزادی عقیده و بیان
۹. پدیده مافیایی قاچاق انسان توسط مریم ومسعود رجوی اسامی۳۵۰ تن افراد قاچاق شده– همراه با ۱۵۰ عکس
۱۰. سخنرانی مایک پنس معاون رئیسجمهور آمریکا تا ژانویه ۲۰۲۱ در کنفرانس ایران آزاد ۲۰۲۱
۱۱. گفتگوی اختصاصی دویچهوله فارسی با سخنگوی فارسیزبان وزارت خارجه آمریکا