فیروزه نوردستروم- بسیاری از زنان و مردان در ایران دستکم یکبار به دلیل آنچه حکومت آن را مبارزه با «بدحجابی» یا «روزهخواری» یا «شرابخواری» مینامد، با زور و با خشونت و تهدید و ضرب و جرح بازداشت شدهاند و بعد از دادن تعهد یا گذاشتن وثیقه یا پرداخت جریمه آزاد شدهاند. آنها در طول بازجویی و یا زندان با انواع برخوردها و رفتارهای توهینآمیز، تحقیرآمیز، زشتگویی و کتک توسط ماموران نیروی انتظامی، پلیس راهور و یا مامور پلیس امنیت اخلاقی روبرو میشوند. برخوردهای قهری با زنان و مردان چه پیامدهایی در کنشهای اجتماعی آنها در بازگشت به جامعه ایجاد میکند؟ آیا این نوع برخوردها در پیشبرد سیاستهای حکومت جهت ترویج حجاب و روزه و پرهیز از شرابخواری تأثیری دلخواه رژیم داشته است؟
کیهان لندن این پرسشها را با امیررضا پرحلم فارغ التحصیل رشته علوم سیاسی از دانشگاه «علامه طباطبایی» تهران در میان گذاشته است. وی معتقد است: «برخورد قهری با زنان و جوانان موجب ایجاد دلزدگی و دینگریزی در آنها شده است.»
به گفته این روزنامهنگار و پژوهشگر مسائل اجتماعی، جنبههای «اصلاحی» بگیر و ببند و بازداشت در مسائل اجتماعی بسیار ناچیز است و اینکه تصور شود با بازداشتهای تحقیرآمیز، افراد اصلاح میشوند تصور اشتباهی است.
وی با بیان اینکه شیوه تهاجمی حکومت و پلیس دینی که میتوان برای آن عنوان «پلیس شریعت» را هم به کار برد، در برخورد با جوانان نتایج معکوس به بار آورده معتقد است: «احترام به حریم خصوصی افراد و اجتناب از برخورد قهری ممکن است مقبولیت و مشروعیت به همراه داشته باشد اما سرکوب قطعا موجب نفرت و دلزدگی از شریعت و ساختار حاکمیت خواهد شد. بر مبنای عقلانی، هر حکومت یا دولتی سعی دارد میزان محبوبیت خود را نزد افکار عمومی بالا ببرد اما اینکه گروه یا افرادی تصور میکنند با برخورد خشن و تهاجمی محبوبتر میشوند، جای تأمل دارد.»
در مقابل این مردمآزاری حکومتی اما نهادهای مسئول بر اساس اهداف ایدئولوژیک و عقیدتی نسبت به مجرمان و متخلفان به شیوه دیگری برخورد میکنند. نویسنده کتاب «جامعهشناسی خشونت و آزار جنسی» با اشاره به موضوع مجازاتهای جایگزین همراه با مدارا و آسان گرفتن نسبت به متخلفان اضافه میکند: «جنبه بازدارندگی مجازاتها در ایران به شدت پایین است، مثلا بیشتر سارقان در طول دوره زندان در کلاسهای اخلاق و آموزههای دینی که معمولا با حضور روحانیون هم برگزار میشود، شرکت میکنند و حتی در نماز جماعت هم حاضر میشوند و در مراسم مذهبی مثل شبهای قدر یا عاشورا و تاسوعا حضوری فعال دارند اما عملا وقتی بیشتر همین افراد از زندان آزاد میشوند در مسیر رفتن به خانه هم مرتکب سرقت میشوند یا برای از سر گرفتن بزه خود در روزهای بعد برنامهریزی میکنند که این نشان میدهد هیچگونه بازدارندگی صورت نگرفته و آموزههای اخلاقی به خاطر سیاستزدگی کوچکترین بازدارندگی به همراه نداشته است.»
امیررضا پرحلم در خصوص تشدید مجازات زنان به اصطلاح «بدحجاب» میگوید: «یک دختر یا زن وقتی به خاطر حجاب یا معاشرت با جنس مخالف بازداشت میشود، دچار ضربه روحی بدی میشود و زشتی خیلی از مسائل برای او شکسته میشود؛ در بازداشتگاهها و هنگام اعزام به دادگاه به آنها دستبند میزنند و چادر سرمهای سر آنها میکنند که تصویر ناخوشایندی در حالت پریشانی و بازداشت ایجاد میکند و معمولا قضات هم برخورد تند و غیرمودبانهای با آنها دارند، اینها باعث میشود اعتماد به نفس آنها از بین برود.»
به گفته این محقق و نویسنده، در معدود مواردی چون بیشتر کارشناسان پروندهها در پلیس از بدنه مردم هستند با دلرحمی و مدارا گزارشهای نهایی را تنظیم میکنند تا پرونده مختومه شود اما این روال همیشه وجود ندارد. برای نمونه در موردی مثل شرابخواری سختگیریها بیشتر است البته سختگیری منطقی درباره مصرف الکل مثلا در ارتباط با رانندگی در همه جای دنیا وجود دارد اما در ایران به خاطر نبود الکل مرغوب و استاندارد و تلفات ناشی از مشروبات تقلبی که خسارات جانی گسترده به بار آورده سختگیریها بیشتر است تا جایی که حکم اعدام برای آن در قوانین شرعی جمهوری اسلامی در نظر گرفته شده است.
وی با بیان اینکه پلیس شریعت در ایران به شدت به روابط زن و مرد ومیهمانیهای مختلط حساس است و در این مورد برخورد شدید و قهرآمیز دارد، تاکید میکند: «برخورد با مهمانیهای مختلط از سوی بسیج و نیروی انتظامی صورت میگیرد و بازداشتیهای اینگونه مراسم به عنوان عنوان فاسد اخلاقی محاکمه میشوند و در برخی موارد اگر کسی بار اولاش باشد ممکن است با یک تعهد نامه و نصیحتهای افسر پلیس یا روحانی حاضر در مرکز پلیس، سر وته ماجرا را سر هم بیاورند اما در مجموع برخورد شدید در دستور کار قرار دارد و حتی مواردی آزار جنسی و کلامی در بازداشتگاهها با افراد وجود داشته چون نگاه غالب این است که اگر کسی اهل مهمانی یا معاشرت خارج از عرف با جنس مخالف باشد، منعی در آزار جنسی به چنین فردی که خود را به راحتی عرضه میکند، وجود ندارد! این نگرش در بیشتر کشورهایی که نگاه افراطی مذهبی به پدیده زن و روابط اجتماعی دارند، وجود دارد و فکر میکنند به دختری که متهم به روابط نامشروع است میتوان تجاوز کرد! در این کشورها اگر یک دختر یا زن با پوشش به نظر مذهبیون، نامناسب، مورد آزار جنسی واقع شود، از نگاه افراطیون و روحانیون مرتجع تقصیری متوجه تجاوزکننده نیست چون آن زن یا دختر نبایست اندام خود را برای مردان آشکار میکرده است.»
نویسنده کتاب «جامعهشناسی خشونت و آزار جنسی» در ادامه با اشاره به پایین آمدن آستانه تحمل حکومت جمهوری اسلامی در برخورد با معترضان خاطرنشان میکند: «در شرایط حاضر سختگیری در حوزه پوشش و حجاب در ایران به شدت تشدید شده و گریبان مردان را هم گرفته است و پلیس شریعت یا همان «امنیت اخلاقی» به صورت قهرآمیز و خشن وارد عمل میشود. این رویه ناشی از سرریز شدن آستانه تحمل حکومت به خاطر گسترش موج اعتراضات معیشتی از یکسو و بیعلاقگی حکومت به رفاه و آرامش مردم از سوی دیگر است. چون مردم علاقهای به همراهی با گفتمان سیاسی و مذهبی حاکم ندارند، حکومت هم چندان خود را برای رفاه و آرامش آنها مسئول نمیداند و ترجیح میدهد با سرکوب و فشار مداوم، آنها را مجازات کند و در نهایت با یک طبقه متوسط ضعیف وارد چالش شود.»
امیررضا پرحلم در پایان به زنستیزی نهادینه در قوانین و رویکردها و سیاستهای حکومت جمهوری اسلامی اشاره و تصریح میکند: «در سیستمهای ایدئولوژیک مثل جمهوری اسلامی و طالبان، پلیس شریعت مسئولیت کنترل اجتماعی را بر عهده دارد و نظام سیاسی تمامقد پشت سر هرگونه اعمال خشونت علیه بیحجابی یا روابط خارج از عرف میایستد. اما اینگونه رفتار قهری فاقد ویژگی بازدارندگی در مردم است و به نظر میرسد حکومت هم خود به بیاثر بودن سرکوب اجتماعی واقف است چون میبیند که طی چهل سال این رویه جواب نداده اما بیعلاقگی و نفرت حکومت از عامه مردم موجب شده با وجود شکست این سیاست، این بگیر و ببندها هرسال شدیدتر از قبل اعمال شود و البته باز هم نه تنها به نتیجهای نرسد، بلکه با واکنش برعکس از سوی جامعه روبرو شود!»