به بنبست رسیدن مذاکرات برای «احیای برجام» مقامات جمهوری اسلامی را آنقدر نگران کرده که مجبور شدند برای تهدید غربیها دست به اسلحهای ببرند که رهبر نظام قبلاً نه تنها استفاده از آن بلکه ساختناش را نیز «حرام» اعلام کرده بود.
تهدیدات صریح و مکرر
در کمتر از یک هفته کمال خرازی رئیس شورای راهبردی سیاست خارجی جمهوری اسلامی و محمدجواد لاریجانی دبیر پیشین ستاد حقوق بشر قوه قضائیه تهدید کردند که ایران توانایی ساخت سلاح اتمی را دارد اما قصدی برای انجامش ندارد. عطاءالله مهاجرانی وزیر سابق ارشاد اسلامی در دولت محمد خاتمی نیز اظهارات خرازی را تأیید کرد و در مقالهای نوشت توانایی ساخت سلاح هستهای نقطه پایان بر تهدیدات علیه جمهوری اسلامی است ولی نمیخواهیم بسازیم!
پس از این اظهارات بود که محمد اسلامی رئیس سازمان انرژی اتمی جمهوری اسلامی نیز تهدید کرد در صورت ادامه فشارها بقیه دوربینهای نظارتی آژانس نیز خاموش خواهد شد. وی برای نخستین بار اعتراف کرد با سانتریفیوژهای پیشرفته غنیسازی اورانیوم تا ۹۰درصد هم تست شده است. سطحی از غنیسازی که به گفته کارشناسان تسلیحات اتمی نه برای مصارف صلحآمیز بلکه برای تولید بمب اتم نیاز است.
هرچند غربیها همچنان به دنبال «دیپلماسی» برای مهار تهدیدات اتمی جمهوری اسلامی هستند اما جمهوری اسلامی چهار نعل به سمتی حرکت میکند که به گفتهی رافائل گروسی مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی «با ادعای صلحآمیز بودن برنامههای اتمی ایران در تضاد است.»
قابل توجه اینکه هرقدر غربیها اصرار دارند در مورد «ابعاد نظامی» برنامههای اتمی جمهوری اسلامی کمتر حرف بزنند، به همان اندازه مقامات رژیم ابایی از تکرار تهدیدات اتمی ندارند! چنانکه محمود علوی وزیر اطلاعات پیشین جمهوری اسلامی نیز پیش از تهدیدات جدید گفته بود «مقام معظم رهبری فتوا داده که سلاح هستهای حرام است اما اگر گربه را در گوشهای گیر بیندازند، ممکن است رفتارش با وقتی که گربه آزاد است فرق کند!»
بر اساس اظهارات محمد اسلامی حکومت ایران قبل از آنکه غربیها سراغ «طرح B» بروند تصمیم گرفت نسخه نهایی را به اجرا بگذارد و سطح غنیسازی اورانیوم را تا درصدی که برای ساخت سلاح لازم است برساند. اواسط بهمنماه ۱۴۰۰ سعید جلیلی دبیر پیشین شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی در نامهای از علی خامنهای خواست که نظام از برجام خارج شود و سطح غنیسازی اورانیوم را به ۹۰ درصد برساند و بعد با آمریکا وارد مذاکره مستقیم شود. همان راهی که رژیم ایران از مدتها پیش در پیش گرفته است.
بمب اتم به مثابه منجی نظام؟!
یکی از جریانات اصلی قدرت در جمهوری اسلامی بقای نظام را در دستیابی به سلاح اتمی میدانند و همواره با افزایش فشارهای بینالمللی میگویند «چرا مثل کره شمالی نباشیم؟» به نظر میرسد آنها تصور میکنند که در این مسیر از حمایت «شرق» به ویژه روسیه برخوردار خواهند بود.
البته برای کیم جونگ اون رهبر کره شمالی که از حمایت جمهوری خلق چین و دولت کمونیست آن برخوردار است، «سلاح اتمی» یکی از اصلیترین عوامل بقای رژیم اوست. اما شرایط کره شمالی از نظر تاریخی و جغرافیایی و سیاسی و جنبشهای اجتماعی از بنیان با ایران قابل مقایسه نیست!
مایک پمپئو تیرماه ۱۳۹۶ وقتی رئیس سازمان اطلاعات و امنیت آمریکا (CIA) بود نسبت به تغییر رژیم در کره شمالی به عنوان راهی برای خلع سلاح اتمی شبه جزیره کره ابراز تمایل کرد اما یک سال و نیم بعد پس از برکناری رکس تیلرسون در دولت دونالد ترامپ وقتی به عنوان وزیر خارجه منصوب شد رسماً اعلام کرد به دنبال تغییر رژیم در کره شمالی نیست. پمپئو حتا بعدها اعلام کرد در صورت خلع سلاح اتمی کره شمالی به پیونگ یانگ تضمین امنیتی میدهیم.
حسین موسویان که در زمان ترور فجیع مخالفان رژیم در رستوران میکونوس در برلین سفیر جمهوری اسلامی در آلمان بود در شهریور ۱۳۹۸ در یک مصاحبه گفته بود «اگر در دوره احمدینژاد من تصمیمگیر بودم و میدیدم هزینهای که من دادهام بالاتر از ساخت بمب است، بمب هم میساختم و بعد مذاکره میکردم؛ چون من [منظورش جمهوری اسلامی] بدون بمب هزینهای دادم بالاتر از هزینه کره شمالی. باید غنیسازی را بالا میبردیم نه فقط ۲۰، بلکه ۶۰ درصد چون ایران چیزی برای از دست دادن نداشت. در آن مرحله باید قدرت چانهزنی را بالا میبردیم!»
کاملا روشن است که آنچه مقامات جمهوری اسلامی از غرب و آمریکا به عنوان «تضمین» میخواهند بیش از آنکه «تضمین برای عدم خروج مجدد از برجام» و «مسائل اقتصادی» باشد، کاملا سادهلوحانه یک «تضمین امنیتی» برای بقای نظام است. تضمینی که هیچ دولت و هیچ ابرقدرتی نمیتواند به حکومتی دیگر بدهد چرا که سرنوشت حکومتها همواره در داخل کشورها و توسط مردم آنها رقم میخورد!
در این میان، اگر نگرانی مقامات جمهوری اسلامی فقط دریافت تضمین برای عدم خروج آمریکا از توافق احتمالی میبود حتا در صورتی که آمریکا به هر دلیلی از برجام جدید خارج میشدند، تهران میتوانست بار دیگر برنامههای اتمی خود را از سربگیرد! چنانکه توافق اتمی سال ۲۰۱۵ موسوم به برجام نیز در زمان باراک اوباما نه تنها برنامههای اتمی جمهوری اسلامی را محدود نکرد بلکه میلیاردها دلار پول به جیب آیتاللهها سرازیر کرد که صرف توسعه برنامههای اتمی و تقویت شبهنظامیان و برنامههای موشکی جمهوری اسلامی شد. ضمن اینکه چه در زمان آن مذاکرات و چه پس از آن، رژیم ایران، بنا بر اعتراف مقاماتش، همچنان به فعالیتهای مخفی اتمی ادامه داد.
«تضمین امنیتی» برای بقا و مقابله با مردم
سردار پاسدار حسین دهقان مشاور علی خامنهای اواخر آذرماه سال ۱۳۹۹ به آسوشیتدپرس گفت آمریکا و اسرائیل به دنبال دو چیزند: براندازی یا تسلیم نظام. او خواست آنها با «نظام کار کنند» و «به دنبال حذف موجودیت آن» نباشند. دهقان به روشنی گفت اگر آمریکا تغییر رویکرد بدهد و ایران و قدرتش را در منطقه به رسمیت بشناسند، هیچ مشکلی برای آنان ایجاد نمیشود.
حتا پیش از توافق اتمی در سال ۲۰۱۵ نیز منابع روسی گزارش دادند که جمهوری اسلامی از غرب «تضمین امنیتی» خواسته اما مقامات جمهوری اسلامی این خبر را رد کردند.
با در نظر گرفتن اینکه از نظر فنی اورانیوم ۹۰ درصدی به تنهایی برای ساخت سلاح اتمی کافی نیست و مراحل اساسی دیگر آن حمل کلاهک اتمی با موشک و همچنین هدایت آن است، جمهوری اسلامی برای گرفتن «تضمین امنیتی» جهت بقای خود با برگ «بمب اتم» با چند مانع اساسی روبروست:
۱) اختلاف میان جریانات قدرتمند نظام بر سر ساخت بمب اتم: فریدون عباسی دوانی رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی جمهوری اسلامی نقل میکند محسن فخریزاده از متخصصان موشکی و اتمی جمهوری اسلامی برای سلاح اتمی سیستم ایجاد کرد اما جریانی بین سال ۸۲ و ۹۲ نمیخواست او ادامه دهد و ایستایی به وجود آمد و سازمان انرژی اتمی نخواست به فخریزاده کمک کند و گفتند «ما میخواهیم برویم و با دنیا صلح کنیم.»
۲) تفاوت موقعیت ژئوپلتیک ایران با کره شمالی: کشورهای خاورمیانه در رقابت تسلیحاتی و مستعد هستهای شدن هستند و دستیابی رژیم ایران به سلاح اتمی تحمل نمیشود. اتفاقاً روسیه یکی از مخالفان جدی هستهای شدن جمهوری اسلامی است. اگر کره شمالی از پشتوانه تمام و کمال چین کمونیست برخوردار است اما تهران چنین حمایتی را از سوی روسیه ندارد. دیمیتری مدودف رئیس جمهوری پیشین روسیه نیز در دورهای که احمدینژاد رئیس جمهور بود نسبت به نزدیک شدن جمهوری اسلامی به ساخت سلاح اتمی هشدار داده بود.
۳) حفرههای عمیق در ساختار امنیتی نظام: دست مأموران کشورهایی که در معرض تهدیدات جمهوری اسلامی قرار دارند برای ترور عاملان اتمی یا خرابکاری در تأسیسات هستهای و استراتژیک نظام و عقبانداختن یا مختل کردن بخشی از آن کاملا باز است و برگ «بمب اتمی» را پیشاپیش میسوزاند.
۴) شرایط اجتماعی کاملا متفاوت ایران و کره شمالی: جمهوری اسلامی در صورت دستیابی احتمالی به بمب اتم حتا اگر بتواند تضمین امنیتی از قدرتهای خارجی بگیرد اما در داخل با بحرانهای شدید اجتماعی و اقتصادی روبروست که بمب اتم پاسخگوی آن نیست چنانکه اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی به عنوان «ابرقدرت اتمی» فروپاشید. فروپاشی از درون همراه با اعتراضات گسترده اجتماعی اصلیترین تهدید برای جمهوری اسلامی است که زمامدارانش نیز به آن اعتراف میکنند.
به این ترتیب به نظر میرسد جمهوری اسلامی بیشتر «دچار یک خطای محاسباتی» برای تأمین امنیت و تضمین بقای خود شده است. با اینهمه گذشت زمان مشخص خواهد کرد که آیا قدرتهای بینالمللی و منطقهای به «گربه کنج قفس» اجازه «دستیابی به سلاح اتمی» میدهند یا نه! سلاحی که هرگز جمهوری اسلامی را در برابر عزم و اراده مردم و سپرده شدن به تاریخ، نجات نخواهد داد.
حامد محمدی