گرانی و تورم همچنان بیش از پیش سبب کوچک شدن سبد خرید خانوارها در ایران میشود. فعالان کارگری میگویند حتی با صفر شدن تورم اقتصاد ایران هم توان خرید بسیاری از مواد غذایی را ندارند و در حال حاضر گوشت از سبد خوراک خانوارهای کارگری تقریبا حذف شده است.
تورم نقطه به نقطه خوراکیها در تیرماه به ۸۶ درصد رسید. این عدد به معنای فاجعهای هولناک در سبد خرید و تغذیه اقشار کارگری، بازنشسته و کارمندانی است که دریافتی آنها زیر رقم خط فقر است. این خانوارها که فاصله درآمد آنها با تورم هر هفته و هر روز در حال افزایش است، در تیرماه امسال ناچار بودند برای خرید سبد مشخصی از کالا ۸۶ درصد بیشتر از تیرماه سال گذشته هزینه کنند.
نخستین اثر تورم ۸۶ درصدی مواد خوراکی، حذف بخش قابل توجهی از کالاهای خوراکی از سبد مصرفی خانوارهای کمدرآمد و تنگدست است. تعداد این خانوارها اصلا کم نیست و بنا بر آمارها و برآوردهای خود حکومت ۶۰ میلیون نفر یعنی حدود ۷۵ درصد از جمعیت کشور را شامل میشود.
فرامرز توفیقی رئیس کمیته دستمزد کانون عالی شورای کار درباره تورم هفتههای گذشته گفته که «امروز چرخ دندههای تورم تمام مردم و نه فقط کارگران را در منگنه قرار داده است و تأمین نیازهای اولیهی خوراکی برای لایههای مختلف طبقه متوسط نیز به یک «امر دشوار» بدل شده است.»
به گفته فرامرز توفیقی «لاکچریسازیِ کالاهای خوراکی» «یکی از تبعات اصلی تورم سنگین حداقل در بخش سبد تغذیهای مردم بوده است. نه فقط گوشت قرمز و سفید، بلکه برنج، تخم مرغ، میوهها و صیفیجات، به تدریج جزو اقلام لاکچری سبد خرید خانوادهها شدهاند؛ وقتی قیمت برنج ایرانی هر کیلو بیش از ۱۰۰ هزار تومان است، آیا یک خانوادهی مزدبگیر میتواند ماهی چند کیلو برنج در برنامه خرید منظم خود داشته باشد؟»
فرامرز توفیقی معتقد است که «اگر در ماه آینده یا ماههای بعدتر، تورم نقطه به نقطه خوراکیها، از ۸۶ درصد به ۵۰ درصد برسد و روی کاغذ نزولی شود، بازهم تاثیری در بهبود معیشت کارگران نخواهد داشت چراکه همین امروز کارگران با دستمزدی که ماهانه میگیرند نمیتوانند کالاهای خوراکی کافی و باکیفیت بخرند و ۵۰ درصد تورم خوراکیها بازهم به معنای گرانی بیشتر است در حالیکه این دستمزد است که ثابت میماند؛ پس رکود تورم یا نزول چند درصدی آن نیز نمیتواند راهکاری برای «بهبود معاش فرودستان» باشد.»
آنچه مورد اشاره فرامرز توفیقی است، عمیق شدن فاصله دستمزد و هزینه زندگی است. هرچند در عدد، رقمی بر دستمزدهای سال ۱۴۰۱ افزوده شده اما در عمل ارزش واقعی این دستمزدها به دلیل کاهش ارزش پول ملی کمتر شده است. به این معنا که مقدار کالای خریداری شده با حقوق یک کارگر در سال گذشته بیش از کالاهایی بوده که این کارگر با دستمزدی که به صورت عددی حدود ۳۰ درصد افزایش یافته، اکنون خریداری میکند.
محاسبات نشان میدهد که یک خانوادهی سه نفرهی کارگری اگر یک روز بخواهند غذای گوشتی بخورند، باید کل دستمزد آن روزِ نانآور خانواده را برای خرید فقط یک کیلوگرم گوشت قرمز هزینه کنند!
خبرگزاری ایلنا در گزارشی محاسبه کرده که «بر اساس مصوبات مزدی شورای عالی کار، حداقل دستمزد روزانهی کارگران در سال جاری، ۱۳۹ هزار و ۳۲۵ تومان است؛ اگر مزایای مزدی مانند حق مسکن و سنوات را به این رقم بیفزاییم، به سختی به روزی حدود ۲۰۰ هزار تومان میرسیم؛ بنابراین قیمت هر کیلو گوشت گوسفندی امروز از دستمزد روزانهی یک کارگر به مراتب بیشتر است؛ یعنی یک خانوادهی سه نفرهی کارگری اگر یک روز بخواهند غذای گوشتی بخورند، باید کل دستمزد آن روزِ نانآور خانواده را برای خرید فقط یک کیلوگرم گوشت قرمز هزینه کنند؛ تنزل سطح کیفی تغذیه، عواقب میانمدت و بلندمدت بسیار دارد؛ عواقبی که چشم پوشیدن بر آنها جامعه را به سمت بحران سوق خواهد داد.»
یک کارگر پیمانکاری شهرداری درباره مصرف گوشت به خبرگزاری ایلنا گفته که «ما چندین ماه است که اصلاً گوشت قرمز نخریدهایم، یعنی از ابتدای سال خرید گوشت قرمز نداشتهایم؛ اگر اوضاع به همین شکل باشد تا پایان سال هم خرید نمیکنیم؛ پولی باشد یکی دو کیلو مرغ یا ماهی میخریم؛ واقعاً سرانه مصرف گوشت خانوادهی ما به صفر رسیده است!»
«من غذای کمپ را میخورم اما همسر و دو فرزندم اصفهان زندگی میکنند؛ فکر کنم هر دو یا سه ماه، یکی دو کیلو گوشت خورشتی میخرند تا بتوانیم هر پانزده روز یکبار، غذا با گوشت قرمز داشته باشیم؛ سرانه مصرف هر عضو خانواده ما در بهترین حالت، سالی ۳ یا همان ۴ کیلوگرم است.» این جملات را یک کارگر شاغل در پروژههای نفتی عسلویه گفته که از جمله کارگرانی هستند که درآمد بیشتری از کارگران شاغل در دیگر سازمانها و بخشهای اقتصادی دارند.
وضعیت بازنشستگان نیز بهتر از کارگران نیست. برای نمونه یک بازنشسته ساکن ایلام گفته که «ماههاست سفرهی ما رنگ گوشت قرمز را ندیده است؛ پول ما به خرید چند کیلو مرغ و تخم مرغ به زور میرسد؛ گوشت را دیگر فاکتور گرفتهایم!»
کاظم فرجاللهی فعال کارگری نیز کاهش مصرف مواد خوراکی و تغذیه نامناسب را مختص بخش زیادی از مردم از جمله بازنشستگان و طبقه متوسط ارزیابی کرده و گفته که «ناتوانی در خرید اقلام غذایی باکیفیت، فقط مختص به حداقلبگیران یا کارگران ساده نیست، طبقهی متوسط هم به این حال و روز دچارند؛ سفرهها ناچاراً از اقلام ارزان ولی بیکیفیت پر شده و سرانه مصرف گوشت احتمالاً به پایینترین رقم در دهههای اخیر سقوط کرده است؛ وقتی فرزند یک خانوادهی کارگری یا حتی خانوادهی متوسط، با سیبزمینی و سویا و نهایتاً تخم مرغ تغذیه میکند، چطور میتواند رشد مطلوب داشته باشد و فردای این کشور را بسازد؟!»
مسعود رسولی دبیر انجمن صنعت بستهبندی گوشت و مواد پروتئینی کشور نیمه اردیبهشت که هنوز قیمت کالاهای خوراکی با تورم انفجاری دو ماه گذشته روبور نشده بود، از کاهش مصرف سرانه گوشت ایرانیان نسبت به سال گذشته خبر داده و گفته بود که «مرکز آمار ایران سرانه مصرف گوشت قرمز در سال را ۴ کیلوگرم در سال به ازای هر نفر اعلام کرده است. اما آنچه واقعیت دارد چیزی حدود ۳ کیلوگرم است که باید گفت این آمار برای هر جامعهای نگرانکننده است.»
در این میان مقامات دولتی مدام اصرار دارند که شیب افزایش تورم کمتر شده است. حتی هادی سبحانیان معاون وزیر اقتصاد دولت سیزدهم نیز در سخنانی عجیب مدعی شده که «بر اساس مبانی اقتصادی نمیتوان به افزایش قیمتها در خردادماه، تورم بگوییم. آنچه که تحت عنوان افزایش در شاخص قیمتها رخ داد، یک جهش قیمتی بوده، در تورم شاهد افزایش مستمری در شاخصهای عمومی قیمتها هستیم. اما آنچه که در خردادماه رخ داد، یک جهش و شوک قیمتی و مورد انتظار بود.»
معاون وزیر اقتصاد افزوده که «استدلال بسیاری از کارشناسان اقتصادی این بود از آنجایی که پیش از این شیوه تامین مالی ارز ۴۲۰۰ تومانی یک شیوه تورمی بوده، حذف آن به کنترل تورم کمک میکند.» او گفته است با حذف ارز دولتی، یکی از ریشهها و مسببین اصلی تورم از میان برداشته شده و در ماههای آینده روند نرخ تورم نزولی خواهد شد.
فرامرز توفیقی در اینباره معقتد است «وقتی بیش از نیمی از جمعیت، پولی برای خرید ندارند، تورم بطور طبیعی تا حدودی کاهش مییابد چون تقاضایی دیگر در کار نیست اما این مسئله به معنای گشایش معیشتی یا خروج از بحران گرانی نیست. امروز بحران معیشتی به یک بحران همه جانبه اقتصادی و اجتماعی تبدیل شده است؛ کارشناسان اقتصادی که به ادعای خودشان مدام به دنبال مدلهای اقتصادی برای افزایش رشد و بهره وری هستند، نمیدانند سوءتغذیه چه تاثیر مخربی بر بهره وری نیروی انسانی در اقتصاد دارد؟ الفبای بهرهوری این است که نیروی انسانی، غذای مناسب خورده باشد و در وضعیت متعادل باشد.»