با سقوط آزاد جامعه در درّه عمیق فقر، بیکاری و گرانی، شمار دانشآموزانی که برای کمک به تأمین هزینههای زندگی مجبور به ترک مدرسه و پایان دادن به ادامه تحصیل میشوند، افزایش چشمگیری پیدا کرده است. در این بین، وزارت آموزش و پرورش نیز گویا در یک همدستی پنهان تلاش میکند با آمارهای متناقض، این بحران حیاتی با پیامدهای بلندمدت را کمرنگ جلوه دهد.
به ویژه با شیوع ویروس کرونا در ایران، شمار زیادی از کودکان شش تا ۱۸ سال ترک تحصیل کردهاند و یا به زبان حکومت از تحصیل «بازماندهاند». در طول این سالها همواره گزارشهایی از وزارتخانه آموزش و پرورش منتشر شده، مبنی بر تلاش این دستگاه برای بازگرداندن دانشآموزان به مدرسه و فراهم آوردن شرایط تحصیل برای این گروه. این درحالیست که عملا وضعیت اقتصادی جامعه و گرانیهای نجومی که منجر به کاهش خرید جدی و خطرناک کالاهای خوراکی شده، تحصیل را از اولویتهای خانوادههای کمبرخوردار و ضعیف اقتصادی خارج کرده است.
هماکنون چنان امید به زندگی و بهبود شرایط در ایرانیان به واسطه بحرانهای متعدد کاهش یافته که تحصیل را به امری لوکس برای بخش برخوردار و با تواناییهای مالی تبدیل کرده است. آیندهی تحصیل در مدرسه که خود را در کنکور سراسری امسال نیز بطور چشمگیرتری نشان داده، حاکی از این است که تحصیل تنها برای افرادی منجر به موفقیت میشود که از نظر اقتصادی توانایی پرداخت هزینههای آن را داشته باشند و از سهمبرندگان سود در جامعه به شمار بروند.
وزارت آموزش و پرورش بجای هشدار نسبت به وضعیت موجود و تأکید بر فراهم آوردن امنیت اقتصادی خانوادهها در راستای جلوگیری از شکل گرفتن جمعیت کثیری از افرادی که فاقد تحصیلات ابتدایی تا متوسطه هستند، هر سال به ارائه آمار متناقض و متفاوت از ترکتحصیل کنندگان میپردازد.
بر این اساس، وزارت آموزش و پرورش، بیتوجه به دلایل افزایش شمار ترکتحصیلکنندگان و رویآوردن کودکان و نوجوانان به مشاغل خُرد و بیگاری چون دستفروشی، شاگردی و پادویی، فقط به اعلام آمارهای مخدوش خود ادامه میدهد.
فقدان قوانین در زمینه حقوق کودکان و نوجوانان نیز عرصه را برای عدم جلوگیری و ممنوعیت کار کودکان گسترده و آسان نموده و خانوادهها کمبرخوردار و بدون بضاعت مالی را وا میدارد تا کودکان خود را برای تأمین دخل و خرج خانواده روانه بازار نیروی کار ارزان کنند.
در سکوت آموزش و پرورش روز شنبه ۲۲ امرداد علیرضا عبدی رئیس سازمان نهضت سوادآموزی با هشدار نسبت به تبعات افزایش تعداد جمعیت بازمانده از تحصیل اعلام کرد: «امروز آسیبی که از گروه بازماندگان از تحصیل متحمل میشویم ۹ برابر جمعیت جامانده از تحصیل است. گروه بازمانده از تحصیل جمعیت کمی دارد، اما آسیبهای خیلی جدی برای جامعه به وجود آوردهاند.»
هفته گذشته اصغر باقرزاده معاون پرورشی وزارت آموزش و پرورش آمار دانشآموزان بازمانده از تحصیل در کشور را بین ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار نفر اعلام و مهمترین دلایل آن را «نداشتن اینترنت، عدم دسترسی به آموزش از راه دور، یا اجبار به کار کردن دانشآموزان» عنوان کرد.
این در حالیست که کمتر از یکسال پیش، علیرضا کاظمی سرپرست وزارت آموزش و پرورش تعداد دانشآموزان ترک تحصیل کرده را حدود یک میلیون نفر اعلام کرده و گفته بود: «آمارها نشان میدهد حدود ۲۱۰ هزار دانشآموز دوره ابتدایی و حدود ۷۶۰ هزار دانشآموز دوره متوسطه، تارک تحصیل داریم.»
در این آمار یکساله، ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار نفر از جمعیت بازماندگان از تحصیل کم شده و روشن نیست، چطور چنین آماری میتواند صحت داشته باشد و چه اتفاقی افتاده که این چندصد هزار تن دیگر جزو ترک تحصیلکنندگان نیستند! با اینهمه بحرانهای اساسی، قابل تصور نیست که وزارت آموزش و پرورش توانسته باشد آنها را با قانع کردن خانوادههای آنان به مدرسه بازگردانده باشد! ضمن اینکه وضعیت اقتصادی و معیشتی خانوارها با تورم فزاینده به نسبت پارسال بسیار بدتر شده و وضعیت معیشتی مردم هیچ چشمانداز مثبتی پیدا نکرده است.
بر اساس آنچه مرکز آمار ایران گزارش میدهد، در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ تعداد دانشآموزان بازمانده از تحصیل به «۹۷۰ هزار و ۸۷۱ دانشآموز» افزایش یافت. این آمار ترکتحصیل در دوره ابتدایی با رشد ۵۰درصدی به نسبت سال تحصیلی قبل خود (۱۳۹۹ – ۱۳۹۸) به ۲۱۰ هزار نفر رسیده است.
طبق این آمار، تعداد دانشآموزان بازمانده از تحصیل در مقطع ابتدایی، در فاصله سه دوره تحصیلی رو به افزایش بوده است، چنانکه در سال تحصیلی ۱۳۹۶-۱۳۹۵ تعداد بازماندگان از تحصیل در مقطع ابتدایی «۱۶۱ هزار و ۸۶۷ نفر» بود ولی در سال تحصیلی ۱۴۰۰ – ۱۳۹۹ به «۲۱۰ هزار و ۲۲۱ نفر» افزایش یافت.
همچنین تعداد بازماندگان از تحصیل در مقطع متوسطه دوم در سال تحصیلی ۱۳۹۶ -۱۳۹۵، حدود «۳۷۰ هزار و ۳۶۳ نفر» بوده که در سال تحصیلی ۱۴۰۰ – ۱۳۹۹ این تعداد هم به «۵۶۵ هزار و ۹۱۵ نفر» افزایش یافته است.
تعداد پسران بازمانده از تحصیل در مقطع ابتدایی در سال تحصیلی ۱۳۹۶ – ۱۳۹۵، حدود ۸۲ هزار و ۴ نفر بوده که در سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹ به «۱۱۳ هزار و ۳۹۶ نفر» رشد یافتهاند.
این آمار در ارتباط با دختران بازمانده از تحصیل در مقطع ابتدایی، حدود ۷۹ هزار و ۸۶۳ نفر بوده که در سال تحصیلی ۱۴۰۰ – ۱۳۹۹ به ۹۶ هزار و ۸۲۵ نفر رسید که نشاندهنده افزایش شمار دختران بازمانده از تحصیل در مقطع ابتدایی است.
تعداد پسران بازمانده از تحصیل در مقطع متوسطه دوم در سال تحصیلی ۱۳۹۶ – ۱۳۹۵ حدود ۱۶۶ هزار و ۵۰۸ نفر بود که در سال تحصیلی ۱۴۰۰ – ۱۳۹۹ به حدود «۲۸۴ هزار و ۶۷ نفر» رسید. آمار دختران در این سال تحصیلی در مقطع مشابه، حدود «۲۰۳ هزار و ۸۵۵ نفر» بوده که در سال تحصیلی ۱۴۰۰ – ۱۳۹۹ به «۲۸۱ هزار و ۸۴۸ نفر» افزایش داشت.
طبق اعلام رضوان حکیمزاده معاون مقطع ابتدایی وزارت آموزش و پرورش، پیش از کرونا تعداد بازماندگان از تحصیل در پایه اول ابتدایی ۳۹ هزار و ۷۸۸ نفر بوده که در دوران کرونا، به دنبال افزایش تعداد بیکاران و افزایش مشکلات معیشتی خانوادههایی که دچار ناامنی شغلی و از دست دادن منبع درآمد خود شده بودند، این آمار ناگهان به «۸۷ هزار تن رسید.»
به گفتهی این مقام مسئول در وزارتآموزش و پرورش در اسفندماه پارسال، در سال تحصیلی ۱۴۰۰ – ۱۳۹۹، «۷۲هزار کودک» از تحصیل در دوره اول ابتدایی بازماندهاند.
فقر فرهنگی و امتناع والدین از تحصیل فرزندان، فقر مالی خانوادهها، کار کودکان، معلولیت کودکان، مهاجرت از روستا به شهر، افزایش کودکان بدون شناسنامه و ازدواج زودرس دختران که تابعی از وضعیت معیشتی خانوادههای فقیر و نیازمند است از جمله دلایل بازماندگی کودکان از تحصیل عنوان شده است.
طبق گزارش شهریور ۱۳۹۶ در کارگاه آموزشی کودکان بازمانده از تحصیل در همکاری با کمیسیون ملی یونسکو، وزارت آموزش و پرورش اعلام کرده بود که حدود یکسوم از کودکان و نوجوانان بین ۶ تا ۱۸ سال، در خارج از نظام رسمی آموزش و پرورش قرار داشته و محروم از تحصیل هستند. طبق همین گزارش اعلام شد که در سال تحصیلی ۱۳۹۶ – ۱۳۹۵، نرخ خالص ثبتنام در دوره دوم متوسطه ٧٩/۵۶ برای دختران، ٨۴/٨۵ درصد برای پسران، ٨٢/٢۴ درصد میانگین کشوری و برای دانشآموزان ١۵ تا ١٧ساله هم ٨٧ درصد است.