جمشید عنبرستانی – درسی که سران جمهوری اسلامی قبل از پیدایش و تأسیس حکومت ملایان و فروپاشی نظام شاهنشاهی ایران، در تماسهای مستمر و آشکار و یا پشت درهای بسته با اربابان اروپایی و آمریکایی خود از رفتار و دیدگاههای سیاسی و استعمارگرایانه و منفعتطلبی آنان آموختند، درس خیانت و حفظ منافع به هر قیمت ممکن حتا حذف فیزیکی دوست و دشمن است.
دولت دمکرات آمریکا به رهبری جیمی کارتر هیچگاه تصور نمیکرد که با حذف شاه دوست و متحد نزدیک خود از صحنه سیاسی ایران و به قدرت رساندن ملایان کنترل و افسار حکومت آخوندها را که میبایست منافع این کشور در ایران را تأمین و محافظت میکرد به سادگی از دست بدهد. شوروی سوسیالیستی توسط مهرههای دستپرورده خود و در رأس آن خامنهای رهبر کنونی نظام آخوندی و موسوی خوئینیها و احمد خمینی اشغال سفارت آمریکا در تهران را طراحی و توسط اراذل و اوباش مذهبی و گروهای چپ اجرا کردند و با اشغال سفارت و گروگان گرفتن کارکنان و نیروهای نظامی و امنیتی آن قطع کامل روابط میان دو کشورایران و آمریکا را رقم زدند که همچنان ادامه دارد.
اشغال سفارت آمریکا در تهران و باج خواهیهای ملایان برای آزاد کردن گروگانها که مدت طولانی در اسارت اوباشان و مزدوران حکومت بودند سرانجام با قبول خواستههای رژیم و باج دادن و مماشات دولت آمریکا گروگانها آزاد شده و به کشور خود بازگشتند. اما ضعف نشان دادن دولت آمریکا در جریان اشغال سفارتخانهاش در تهران، گروگانگیری را در حکومت ملایان نهادینه کرد. در پارهای موارد سادهترین راه برای احقاق خواستههای حکومت ولایت فقیه از آمریکا و اروپا گروگان گرفتن اتباع این کشورها در ایران و منطقه و خاصه کشور لبنان بوده است که در اکثر موارد نیز اروپا و آمریکا به شکل مفتضحانهای تسلیم خواستههای حکومت ملایان شدند.
گذشت زمان ماهیت فکری، خط مشی و عملکرد سیاسی افراد، سازمانهای سیاسی و دولتها را آشکار میسازد. زمانی که خمینی فتوای قتل سلمان رشدی نویسنده کتاب «آیات شیطانی» را صادر کرد، دولتهای اروپایی در اعتراض به این فتوای غیرانسانی سفرای خود را از ایران فرا خواندند و رابطه دیپلماتیک میان آن کشورها و جمهوری اسلامی قطع شد. خامنهای «رهبر معظم» پنج درصد از مردم ایران که در آن دوره نقش رئیس جمهوری اسلامی را بازی میکرد در مصاحبهای با صراحت بیان کرد این اروپاییها که قهر کرده و سفارتخانههای خود را تعطیل کردهاند به زودی دمشان را لای پایشان گذاشته و به ایران بازخواهند گشت و عذرخواهی هم خواهند کرد زیرا اینها منافع اقتصادی زیادی در اینجا دارند. شوربختانه پیشبینی خامنهای درست از آب درآمد و سفارتخانهها بازگشایی شد، انگاری که سفرا به تعطیلات رفته بودند و حال به سر کار خود بازگشتند. پس از آن نمایش بیحاصل دولتهای اروپایی و بازگشت سفرا به ایران و عادی شدن دوباره روابط، اروپاییها به سرکردگی کشور آلمان برای فریب افکار عمومی در راستای برخورد با عملکردهای زشت و غیرانسانی حکومت ملایان، سیاست «دیالوگ انتقادی» با این رژیم قرون وسطائی را مطرح کردند که چیزی جز سیاست دریوزگی و مماشات با حکومت متحجر و دزد و گروگانگیر و تروریستپرور جمهوری اسلامی نبوده و نیست وهنوز هم سیاست راهبردی شرمآور اروپاییان با حکومت ملایان ایران است.
جان شهروندان خاصه شهروندان «درجه دو» امثال سلمان رشدی متولد هندوستان با تابعیت آمریکا و انگلیس و بسیاری دوتابعیتیهای ایرانی که در اسارت رژیم وحشی آخوندها در ایران قرار دارند و خطر اعدام جانشان را تهدید میکند برای دولتهای اروپایی در مقابل منافع اقتصادی که در ایران دارند پشیزی ارزش ندارد. این دولتها در مقابل جنایات و اعمال تروریستی مزدوران رژیم ملایان علیه مخالفان حکومت در کشورهای خود و یا گروگان گرفته شدن و آزار و شکنجه شدن اتباع این کشورها در ایران جز یک محکوم کردن آبکی و نمایشی کار دیگری انجام نمیدهند.
اطلاعاتی که سیاستمداران و رهبران سیاسی دولتها و نمایندگان آنها از نتایج مذاکرات و نشستهای پشت درهای بسته به بیرون درز میدهند و در اختیار رسانهها و افکار عمومی قرار میدهند شاید چیزی حدود ده درصد از واقعیت و نتیجه مذاکرات باشد. یک نمونه از اینگونه نشستها و مذاکرات که سالهای طولانیست در جریان است مذاکرات برجام است که حاصلی هم جز سر کار گذاشتن دولتهای اروپایی و آمریکا توسط حکومت ملایان و ادامه تحریمها در بر نداشته و اطلاعاتی که بعد از پایان هر جلسه از سوی نمایندگان کشورهای حاضر در جلسه در اختیار رسانهها قرار میگیرد بسیار ضد و نقیض است.
این مذاکرات در گذشته و از زمانی که جمهوری اسلامی به غنیسازی اورانیوم با غلظت پایین سه و نیم درصد مشغول بود تا زمان حال و امروز که تمام خطوط قرمز را پشت سر گذاشته و به مرحله تولید بمب اتم رسیده ادامه داشته است. حکومت روضهخوانها چهارنعل به سوی اتمی شدن و ساخت بمب اتمی اسلامی پیش میرود و آمریکا و اروپا فقط تهدید به تحریمهای بیشتر میکنند. در این میان کلاهبرداری و شامورتیبازی اسراییلیها هم در رابطه با برجام و مناقشه هستهای کاملا مشهود است. دولت اسراییل زمانی که رژیم ملایان غلظت اورانیوم غنی شده را افزایش داد و به حدود بیست درصد رساند چنان هیاهویی در جهان به راه انداخت و تهدید به حمله نظامی کرد که این نگرانی را ایجاد نمود که هر لحظه امکان حمله اسراییل به مراکز هستهای و موشکی رژیم ایران انتظار میرفت.
باراک اوباما رییس جمهور دمکرات وقت آمریکا که همواره دست دوستی و محبت به سوی سران و خاصه رهبر رژیم ملایان دراز کرده در اعتراضات میلیونی مردم ایران در سال هشتاد و هشت علیه رژیم آخوندها در مقابل شعار مردم «اوباما یا با اونا یا با ما» حمایت از رژیم آخوندها را برگزید و در مذاکرات هستهای نیز با پذیرفتن برجام صد و پنجاه میلیارد دلار پول مردم ایران را به جیب گشاد آخوندها ریخت که دیناری از این پولها خرج مردم ایران نشد و میان سران نظام و آقازادهها و دار و دستههای مزدور حکومت در عراق و لبنان و فلسطین و سوریه و ایادی رژیم در نقاط مختلف جهان تقسیم شد و بخشی از این پولهای ملت هم صرف ارتقاء توان موشکی و برنامه هستهای و ساماندهی نیروهای تروریستی رژیم آخوندها شد. اوباما مخالف صد درصد حمله اسراییل به ایران بود و برای نخست وزیر این کشور بنیامین نتانیاهو مشخص کرده بود که در صورت حمله نظامی این کشور به ایران، دولت آمریکا هیچگونه کمکی به اسراییل نخواهد کرد و حتا فروش سلاحهای پیشرفته و هواپیماهای پیشرفته جنگی به اسراییل را ممنوع کرد. در دوران هشت ساله ریاست جمهوری اوباما روابط سیاسی میان دو کشور آمریکا و اسراییل بسیار سرد و غیردوستانه بود.
با انتخاب دونالد ترامپ به مقام ریاست جمهوری آمریکا اسراییلیها دوباره هیاهو به راه انداختند و تهدیدات نظامی خود را از سر گرفتند و به ترور عوامل هستهای رژیم ایران مبادرت کردند و تعدادی از آنان را به قتل رساندند. اما این ترورها خللی در پیشرفت برنامه هستهای حکومت ملایان که اکنون به پایان خط و تولید سلاح هسته ای نزدیک شده است ایجاد نکرد زیرا اگر اسراییل تمام عوامل هستهای جمهوری اسلامی ایران را ترور کند، باز هم ملایان با پرداخت مبالغ هنگفت از کارشناسان و دانشمندان هستهای کره شمالی و یا بلاروس کمک خواهند گرفت. تهدیدات نظامی اسراییل برای حمله به سایتهای اتمیو موشکی ایران تنها برای بازارگرمی و سرکیسه کردن اروپا و آمریکا و به دست آوردن پول و سلاحهای پیشرفته از این کشورهاست.
با دستور ترامپ پیشرفتهترین سلاحهایی که اسراییل در یک حمله احتمالی به ایران نیاز داشت به این کشور تحویل داده شد و جو وحشتی که اسراییلیها در کشورهای عربی در رابطه با خطر اتمی شدن ایران و همچنین پیشرفتهای موشکی و پهپادی و نیروهای نیابتی آن در منطقه که تهدید بزرگی برای کشورهای عربی به شمار میروند ایجاد کرد موفق شد برای تشکیل یک جبهه مشترک برای مقابله با تهدیدهای جمهوری اسلامی روابط خود با کشورهای عربی را بهبود بخشد و از طرفی با رضایت و امضای ترامپ که انگار صاحب منطقه است بلندیهای جولان را که در اشغال داشت رسما مال خود کرد.
اسراییل در حال حاضر به مراکز هستهای رژیم ملایان حمله نخواهد کرد زیرا با تولید حجم بالای اورانیوم غنی شده با غلظت شصت درصد و احتمالا نود درصد، در صورت یک حمله احتمالی به سایتهای اتمی و مراکز نگهداری این مواد هزاران انسان بیگناه در اثر پراکنده شدن ذرات و تششعات اتمی جان خود را از دست خواهند داد و محیط زیست ایران که در اثر غارت و سوء مدیریت ایادی و مدیران بیسواد و نالایق حکومت آخوندها به نابودی کشانده شده غیرقابل زیست خواهد شد و ملتها و افکار عمومی دنیای آزاد این جنایت را در صورت وقوع آن تحمل نخواهند کرد.
اسراییلیها و طرفین درگیر در مذاکرات برجام هم به این امر آگاهند و تمام تلاش آمریکا و اروپا بر این پایه استوار است که اورانیوم غنی شده را از رژیم آخوندها گرفته و در مقابل پولهای بلوکه شده را به تدریج آزاد کنند و اجازه فروش نفت و گاز را هم تا سقف معینی برای جمهوری اسلامی مجاز کنند و فشار تحریمها را کاهش دهند.
رژیم ملایان به خاطر برنامه اتمی خود صدها میلیارد دلار به اقتصاد کشور زیان وارد آورده و اکنون که به مراحل پایانی برنامه هستهای خود نزدیک شده آنرا با یک قرارداد ارزان و لرزان به نام برجام تاخت نمیزند. از طرفی شاید سران حکومت این خطر را احساس میکنند که در صورت امضای توافق برجام و پذیرفتن واگذاری اورانیومهای غنی شده، اسراییل و آمریکا در آینده سایتهای اتمیو موشکی و نیروهای نیابتی رژیم را در هم بکوبند. از این رو احتمال رسیدن به یک توافق چشمانداز روشنی ندارد و با وجود نرمشی که از طرف حکومت ملایان و دولت بایدن دیده میشود سازش نهایی زیاد محتمل به نظر نمیرسد و حتا اگر سازشی صورت بگیرد بسیار لرزان و شکننده خواهد بود و دوام زیادی نخواهد داشت زیرا دودوزهبازی از شگردهای آخوندهاست و تا آمریکا و اروپا متوجه کلکی که از آخوندها خوردهاند بشوند دیگر کار از کار گذشته است. شاید دور از انتظار نخواهد بود که جهان خود را در آیندهای نزدیک برای عضو جدید و خطرناک در کلوب اتمی آماده کند.