از ابتدای ماه اوت ۲۰۲۲ برای چندین روز متوالی برخوردهای نظامی بین ارتش جمهوری آذربایجان و نیروی نظامی جمهوری خودخواندهی ارامنه قرهباغ روی داده که تلفاتی از دو طرف نیز برجای گذاشته است. به گفته ناظران، با توجه به اینکه ارمنستان طرف بازنده جنگ ۲۰۲۰ است و از نظر آمادگی و تجهیزات نظامی به هیچ وجه در موقعیتی نیست که قادر به شروع برخوردهای نظامی باشد و این حرکات از سوی همسایه شرقی شروع شده است.
حملات اخیر به دنبال چندین تهاجم و اشغال بخشهایی از خاک ارمنستان و نیز پیشروی در بخشهایی از منطقه ارمنینشین قره باغ صورت میگیرد. به دنبال این حملات، نیروهای نظامی روس که نه فقط در قره باغ نقش میانجی را بر عهده دارند، بلکه در خاک ارمنستان هم به عنوان «همپیمان» ارمنستان حضور دارند، در مناطقی از کشور استقرار یافتهاند که شکبرانگیز است. شماری از تحلیلگران و کارشناسان مستقل و طرفدار نزدیکی ارمنستان به غرب بر این باورند که روسیه قصد دارد در صورت پیشروی احتمالی نیروهای جمهوری آذربایجان در همین مناطق مستقر شده و با توجیه میانجیگری بین دو دولت متخاصم عملاً آنها را به ارتش جمهوری آذربایجان بسپارد.
این استقرار جدید شامل منطقه حساس «نوردوز» و یا «مقری»- در طرف ارمنستان– در مرز بین ایران و ارمنستان میشود. به نظر میرسد که منافع رژیم پوتین روز به روز بیشتر به منافع جمهوری آذربایجان و ترکیه گره میخورد که خواهان دالانی در جنوب ارمنستان هستند که خاک جمهوری آذربایجان را به نخجوان وصل کند ولی خارج از کنترل ارمنستان باشد. این تحول خطرناک برای ارمنستان به معنی تهدید علیه حق حاکمیت ملی این کشور است. در عین حال این تهدیدی علیه منافع ایران نیز به شمار میرود چه جمهوری اسلامی بر سر کار باشد و چه نباشد. این تحولات در ارمنستان باعث شده گرایش ضد روس در میان مردم عادی که احساس خطر کردهاند بیشتر شود. همچنین نیروهای اپوزیسیون ضد دولت پاشینیان و طرفدار روسیه خواهان سقوط او و به قدرت رسیدن خودشان هستند. از سوی دیگر، دولت پاشینیان هم تا حد زیادی در این زمینه منفعل مانده و ابتکاری از خود نشان نداده است. تمام اینها موجبات نگرانیهای فراوانی در میان مردم ارمنستان شده است.
سفر پوتین و اردوغان به تهران؛ علی خامنهای در قد و قامت دفاع از منافع ملّی ایران نیست
جمهوری آذربایجان حملات اخیر را به فاصله کمی از اجلاس سه جانبه پوتین، اردوغان و رئیسی و نیز دیدار رؤسای جمهور فدراسیون روسیه و ترکیه با رهبر جمهوری اسلامی در تهران انجام داده است. گزارش شده که در این دیدارها هم رئیسی و هم خامنهای در مورد تغییر مرزها در قفقاز جنوبی هشدار دادهاند. به دنبال اجلاس تهران، دیداری هم بین پوتین و اردوغان صورت گرفت که به نظر میرسد مسائلی بین پوتین و اردوغان در میان گذاشته شده که جمهوری اسلامی را در آن ناخودی شمردهاند.
کیهان لندن در ارتباط با مسائل دو کشور ارمنستان و جمهوری آذربایجان با کارو هاکوپیان مدیر انجمن ارامنه اروپا و مفسر سیاسی که در ارمنستان و سوئد زندگی میکند، گفتگو کرده است.
-آقای هاکوپیان، در مورد دلایل این حملات که به دنبال توقف نسبتاً طولانی برخوردهای نظامی بین جمهوری آذربایجان و سربازان ارمنی قرهباغ و ارمنستان صورت گرفته، چه فکر میکنید؟ جمهوری آذربایجان با این برخوردهای نظامی به دنبال چه اهدافی است؟
-اجازه بدهید ابتدا کمی در مورد پس زمینه این تنشها در منطقه صحبت کنیم. ارمنستان طرف بازنده جنگی است که حدود دو سال پیش با اعلامیه ۹ نوامبر ۲۰۲۰ با ابتکار پوتین و امضای ارمنستان و جمهوری آذربایجان پای آن به پایان رسید. جمهوری آذربایجان و ترکیه برندگان این جنگ، ارمنستان طرف بازنده و روسیه هم خود را میانجی این دو طرف متخاصم میداند. جمهوری آذربایجان هرچند برنده این جنگ است ولی به پیروزی کامل دست نیافته زیرا روسیه حضور نظامی در سرزمینی دارد که از طرف مراکز بینالمللی به عنوان خاک جمهوری آذربایجان شناخته میشود و این برای آذربایجان خوشایند نیست و طبیعتاً خواهان بیرون رفتن سربازان روس از خاک خود است. معلوم هم نیست که سربازان روس کی آنجا را ترک خواهند کرد و آیا اساساً این کار انجام خواهد شد یا نه! از سوی دیگر، ترکیه تا قبل از جنگ ۲۰۲۰ حضور قوی در قفقاز جنوبی نداشت ولی امروز دارد و ایفاگر نقش مهمی است. اهمیت ترکیه چه برای غرب و چه روسیه چنان زیاد است که به راحتی حضور خود را میتواند تحمیل کند و با کمال استفاده از این فرصت با اتکاء به اهرمهای دیپلماتیک، نقش خود را پُررنگتر نیز میکند.
در مورد جمهوری آذربایجان هم باید گفت که این کشور هم برای روسیه و هم غرب اهمیتی به مراتب بیشتر از ارمنستان دارد زیرا امتیازات بیشتری برای دادن به آنها دارد. بنابراین روسیه باید برخی از منافع جمهوری آذربایجان را در نظر بگیرد و جوابگو باشد. به نظر من، اما، روسیه از نظر کشاندن و تحت کنترل خود در آوردن جمهوری آذربایجان موفق نخواهد شد زیرا آذربایجانیها مسلماً به پیمان خود با ترکیه ارجحیت مطلق میدهند. رهبران ترکیه و آذربایجان از نظر راهبردی تاکید کردهاند که آنها یک ملت در دو دولت هستند. ترکیه هم به سوی روسیه نخواهد رفت زیرا منافع خاص خود را دارد و بیشتر از روسیه استفاده میکند. البته روسیه هم از ترکیه در منازعهاش با غرب استفاده میکند.
بنابراین، ترکیه نه فقط در ارتباط با جمهوری آذربایجان بلکه در ارتباط با روسیه هم برنده اصلی است زیرا به رژیم علیاف میگوید که در جنگ پیشتیبان کامل او بوده و اکنون خواهان جبران این پشتیبانی بیقید و شرط است. ترکیه در عین حال در ارتباط با جمهوری آذربایجان بدون گفتگو منافع خاص و جایگاه مهم بینالمللی خودش را دارد و لزوماً در همه حال با منافع همپیمان کوچکترش همراهی نخواهد کرد. در نتیجه بعید نیست که برای نزدیکی به غرب و نیز با توجه به انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۳ و وضعیت نه چندان رضایتبخش اردوغان در ارتباط با این انتخابات و تورم بیسابقه اقتصادی، ترکیه خواهان به سامان رساندن روابطاش با ارمنستان-در عین حفط روابط نزدیک با جمهوری آذربایجان- باشد تا باری از دوش وی کم شود. ولی از آنسو، جمهوری آذربایجان وابستگی بیشتری به ترکیه دارد زیرا برای اینکه تابع روسیه نشود به روابط نزدیک با ترکیه نیاز دارد.
به این ترتیب، وضعیتی بسیار بغرنج و چندوجهی در اینجا حاکم است و جنگ اوکراین هم معادلات را دگرگون کرده است.
-آیا میشود گفت که جمهوری آذربایجان با توجه به این وضعیت پیچیده، خواهان گشایش جبههای علیه ارمنستان است؟
-ببینید، جمهوری آذربایجان باید یک مسئله مهم داخلی را نیز در این میان حل کند. باید انتظارات ناسیونالیستی داخل کشور را جوابگو باشد تا امکان ادامه حکومت دیکتاتوری خود را داشته باشد. جمهوری آذربایجان بخشی از قره باغ و هفت ناحیه اطراف قره باغ را پس گرفته ولی جمهوری خودخوانده قره باغ ادامه حیات دارد و سربازان روس هنوز هم در آنجا حضور دارند. بنابراین علیاف باید همواره ایجاد تلاطم کند و قطعاتی را از ارمنستان و منطقه ارمنینشین قره باغ را بکند و این قدرتنماییها را به عنوان پیروزی به خورد ملت خود بدهد تا سکوت کنند. او خوب میداند که نیروهایی در داخل ارمنستان به قصد بازگشت به قدرت در حال تضعیف دولت پاشینیان هستند. چنین اقداماتی به شدت به دولت ضربه میزند و علیاف هم از آن کمال استفاده را میکند. علیاف حتی به دور از تمام پروتکلهای بینالمللی، ابایی از این ندارد که اعلام کند ارامنهی قره باغ باید خانههای خود و خاک جمهوری آذربایجان را ترک کنند!
بنابراین، اقدامات علیاف در قره باغ و در نزدیک مرز بین ایران و ارمنستان ادامه همین سیاست با توافق ضمنی روسیه است زیرا روسیه خواهان حفظ جمهوری آذربایجان در حوزه نفوذ خود است. موضع ترکیه که طبیعتاً روشن است.
و اما ارمنستان طی ۳۰ سال بعد از استقلال خود بهخصوص در دوره دو رئیس جمهور قبلی، هر چه داشت با قیمت نازل در اختیار کامل روسیه قرار داد. ارمنستان اکنون هم در موقعیتی نیست که بتواند مطالبات خود را از روسیه مطرح کند و در دریافت آنها مصّر هم باشد. روسیه هم منافع خود را دنبال میکند و با وجود اینکه محافلی در روسیه هستند که اولویت را به اتحاد با ارمنستان و حفط منافع آن میدهند، ولی منافع راهبردی رژیم پوتین در حال حاضر جهت دیگری دارد. ملاقاتهای بین پوتین و اردوغان را در همین راستا باید نگاه کرد. باید توجه کنیم که منافع مشترک در سطوح مختلف عمل میکنند و پیمانهایی مانند ترکیه و روسیه، ترکیه و ایران و روسیه، و ایران و روسیه را شکل میدهد و به همین جهت مسائل چندلایه و بسیار بغرنج هستند.
-آیا دادههای قابل اتکایی وجود دارد تا ثابت کند که روسیه خواهان تغییر مرز بین ارمنستان و ایران است و منافع اقتصادی و سیاسی خود را در این امر میبیند؟
-به نظر من خواست اصلی روسیه کنترل مرزها و راهای بین مرزی است. ایران از نظر ظرفیت بالقوه صدور نفت و گاز بسی بالاتر از جمهوری آذربایجان قرار دارد و از بین رفتن مرز بین ایران و ارمنستان، ایران را از دستیابی به بازارهای غربی محروم میکند. ضمن اینکه از بین رفتن این مرز احساسات ناسیونالیستی و گریز از مرکز را در میان آذربایجانیهای ایران هم تقویت خواهد کرد و بالقوه خطر جدایی آن خطه از ایران را به همراه خواهد داشت.
اما در مورد ارمنستان از نظر سیاسی با از بین رفتن مرز عملاً روند از بین رفتن استقلال آن کشور شروع شده که به ادغام بیشتر در فدراسیون روسیه منجر خواهد شد.
-با توجه به وابستگی اقتصادی و سیاسی ارمنستان و جمهوری اسلامی به روسیه، فکر میکنید آنها بتوانند در برابر فشار همسایگان و روسیه دوام بیاورند و از منافع خود عقبنشینی نکنند؟
-در وهله اول وضعیت موجود آن است که روسیه ارمنستان را تحت کنترل خود دارد. منافع نهایی روسیه در این است که ارمنستان وارد نوعی اتحاد نزدیک با فدراسیون روسیه، (مانند آنچه بلاروس با روسیه دارد) بشود. تضعیف استقلال ارمنستان راه را برای این امر باز میکند. باید دید که آیا در امر موفق خواهد شد ویا اینکه ارمنستان میتواند برای حفظ استقلال خود بطور موثر در برابر فشارهای مختلف مقاومت کند. البته ممکن است که به راستی شرایطی پیش بیاید که ملت ارمنی موجودیت خود را در خطر ببیند و با واقعیت تلخ از دست دادن استقلال سیاسی به نحوی کنار بیاید. حکومت فعلی ارمنستان در چهار سال پیش اساساً به دنبال انقلابی روی کار آمد که یکی از آماج آن- برخلاف دوره دو رئیس جمهور قبلی که استقلال ارمنستان به خطر انداخته بودند- خواهان حفظ استقلال ارمنستان بود.
توجه کنیم که بین ایران (صرف نظر از وجود جمهوری اسلامی) به عنوان یک کشور- ملت و ارمنستان چه در حال حاضر و چه در آینده و در شرایط سیاسی تغییریافته، تضادهای راهبردی وجود ندارد. ایران و ارمنستان هیچ ادعای ارضی نسبت به همدیگر ندارند. از نظر فرهنگی، با وجود تفاوت دینی، دو ملت بسیار به همدیگر نزدیک هستند. میشود گفت که ایران کمترین مسائل و مشکلات را در میان همسایگانش با ارمنستان دارد. در ضمن ارمنستان ایران را قادر میسازد که با کمترین مشکل بتواند از طریق آن با گرجستان و دریای سیاه و در نهایت اروپا ارتباط تجاری برقرار کند.
اما باید در نظر داشت که جمهوری اسلامی با توجه به روابط خاصاش با روسیه و ترکیه از نظر حفظ منافع خود مشکل اساسی دارد، هرقدر هم که مخالفت خود را با تغییر مرزها به پوتین و اردوغان اعلام کند. به یاد داریم که جمهوری اسلامی از نظر حفط منافع ایران در دریای خزر دچار مشکل شد. جمهوری اسلامی از طرف غرب هم تحت فشار شدید قرار دارد که آن را بیشتر بسوی وابستگی سیاسی واقتصادی با روسیه میکشاند. از نظر حل مسائل سیاسی و اقتصادی در داخل کشور هم، جمهوری اسلامی برنامه مدون و راهبردی ندارد و فساد نیز شدیداً رواج دارد. تمام اینها باعث میشود که با وجود لفاظیها نتواند در حفظ خطوط قرمز خود توانایی زیادی نشان دهد.
اما در مورد مسنله حضور ایران در بازارهای اروپا از طریق ارمنستان میتوان گفت که روسیه با توجه به منافع خود و حفظ آن سعی خواهد کرد موانعی برای ایران به وجود آورد. کما اینکه در زمان احمدی نژاد و ریاست جمهوری روبرت کوچاریان در نهایت میزان صدور گاز ایران به ارمنستان را در آخرین مراحل با فشار روسیه محدود کردند. ولی باید در نظر داشت که سیاست روسیه در این مورد به فاکتورهای دیگری هم بستگی دارد و تنها مسئله نفت و گاز نیست.
با توجه به این مسائل، هرچند ارمنستان، برای حفظ منافع خود میتواند با ابتکارات دیپلماتیک از عامل ایران هم استفاده کند ولی باید در نظر داشته باشیم که با وجود قدرتنمایی، جمهوری اسلامی اساساً فاقد تواناییهای لازم است که در صورت عملی شدن پروژه جمهوری آذربایجان و ترکیه (البته در صورتی که با رضایت یا انفعال روسیه باشد) بتواند جلوی آن بایستد. بنابراین، از نقطه نظر منافع ارمنستان، دولت و کشور باید بیشتر روی قدرت و ابتکارات خود متکی باشند. منافع درازمدت و مشترک ایران و ارمنستان از چنان عمق و اهمیتی برخوردار است که میتواند در صورت شرایط سیاسی و اقتصادی مناسبتر در ایران، در مقابل هر فشاری ایستادگی نماید.