یک عضو اتاق بازرگانی با بیان اینکه بازار فرض دستباف ایران به کما رفته گفته که «میزان صادرات به حداقل رسیده و بسیار ناچیز است و اصلا قابل گفتن نیست.»
رضی حاجی آقا میری عضو اتاق بازرگانی با ارائه آماری از صادرات فرش ایرانی که روزگاری در دنیا زبانزد بود گفته که در سالهای گذشته سالانه ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلیون دلار صادرات فرش ایرانی بوده اما این رقم به ۵۰ تا میلیارد دلار کاهش یافته است.
او همچنین با انتقاد از طرح واردات خودرو در ازای صادرات فرش که با پیشنهاد «مرکز ملی فرش» مطرح شده گفته با این طرح نمیتواند سبب رونق بازار فرش شود و حتی ممکن است برای این بازار زیانآور باشد.
رضی حاجی آقا میری در توضیح مخالفت خود گفته که «زمانی تولیدکنندهای به طور مستقیم اقدام به صادر محصول تولید شده خود را نیز میکند، سیستم آن مرکز تولیدی نیاز به لوازم یدکی و ماشین آلات و غیره دارد به همین علت میخواهد از محل صادراتی که انجام داده، واردات مایحتاج خود را را نیز انجام دهد. اما یک زمان است که کالای وارداتی سود خوبی دارد و واردکنندهای برای این که کالا را وارد کند و از محل آن سودی حاصل کند، اقدام به ورود به عرصه صادرات کالایی میشود که آن را نمیشناسد و در آن رشته تخصص و سابقه ندارد را صادر میکند و بدون تخصص و با قیمتی غیرعرفی، کالا را خرید میکند و باعث میشود قیمت در بازار داخلی افزایش پیدا کند. از طرف دیگر وقتی که میخواهد آن را به خارج ببرد، به دلیل نداشتن تخصص و ناآشنائی با قواعد بازارِ آن کالا مجبور است برای دستیابی سریع به ارز حاصل از صادرات آن و خرید کالای وارداتیِ مورد نظرش کالای صادر شده را زیر قیمت بفروشد. در نتیجه هم در داخل یک افزایش غیر طبیعی صدمه زننده ایجاد کرده و هم در خارج کاهش تصنعی مضر به وجود میآورد که نهایتاً در نتیجه این فعالیتها خلل قابل توجهی در بازار آن کالا به وجود میآید.
حاجی آقامیری نبود عدم مراوده لازم میان دولت و بخش خصوصی را از عوامل کاهش صادرات فرش دستباف ایرانی عنوان کرده و گفته است: «شوربختانه در کشور ما این گونه است که در پشت درهای بسته و در عدم حضور عاملان اصلی اقتصادی در بخش خصوصی تصمیم میگیرند و سپس اجرا میکنند.»
بر اساس آمارها فرش ایران در سال ۱۳۷۳ بیشترین میزان صادرات فرش را داشته است. گفته شده در آن سال ایران توانست با ثبت رکورد ۲ میلیارد و ۱۳۲ میلیون دلار از صادرات فرش دستباف به سایر نقاط جهان آماری خیرهکننده به جای بگذارد اما پس از آن بازار فرش ایران با رکود همراه شد و چراغ بازار صادرات درعرصههای بینالمللی افول کرد تا جایی که در سال ۷۴ میزان صادرات از ۲ میلیارد به ۱ میلیارد دلار کاهش پیدا کرد و در سال ۷۵ این عدد به ۶۷۵ میلیون دلار رسید و حال رقم ۵۰ میلیون دلار را تجربه میکند.
فرش دستباف ایرانی که در سالهای نه چندان دور شهرتی جهانی داشت، با مدیریت جمهوری اسلامی نه تنها بازارهای جهانی را از دست داده بلکه این صنعت رو به نابودی گذاشته است. طراحان فرش ایرانی، رفوکنندگان و بافندگان طی چند سال گذشته به کشورهای دیگر از جمله ترکیه مهاجرت کردهاند.
عبدالله بهرامی مدیرعامل اتحادیه تعاونیهای فرش دستباف دیماه ۱۴۰۰ گفته بود بزرگترین طراحان فرش دستباف را در ایران داریم ولی همه آنها در حال رفتن به ترکیه هستند چون حمایت نمی شوند.
احمد کریمی اصفهانی عضو هیئت مدیره اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان فرش ایران با تأیید این خبر گفته بود که ترکیه در فراخوانی، از طراحان و بافندگان ایرانی دعوت به همکاری کرد که این موضوع باعث مهاجرت برخی طراحان فرش به ترکیه شده است.
مرتضی میری عضو هیئت مدیره اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان فرش دستباف زمستان گذشته درباره وضعیت صنعت فرشبافی گفته بود که کاهش تولید و صادرات تبعات زیادی برای این کالای غیرنفتی داشت. نخست آن که بخشی از روستاییها برای کسب درآمد به شهرها مهاجرت کردند. در ثانی گروهی از مرمتکاران و رفوکاران کشور را به مقصد کشورهای خارجی ترک کردند.
عضو هیئت مدیره اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان فرش دستباف توضیح داده بود که «پیشران فرش دستباف و اشتغال این بخش به صادرات بستگی دارد. بنابراین چون صادرات این کالا در سالهای اخیر کاهش قابل توجهی داشت، بنابراین تولید این کالا به شکل معنادار و خطرناکی کم شد. علت کاهش تولید فرش دستباف این است که فرشهای تولیدی باید فروخته شوند. وقتی فرش دیگر بازار صادراتی به آن معنا ندارد، بنابراین تولید هم متوقف میشود.»
یکی دیگر از مشکلاتی که در مهاجرت فرشبافان نقش داشته، عدم حمایت از این قشر است. قانون حمایت از تأسیس و اداره مجتمعهای بزرگ و متمرکز قالیبافی دو دهه پیش تصویب شد، با اینکه این قانون با کمی و کاستیهای بسیاری روبهرو بود، اما همان کافی بود که هنرمندان قالیباف بتوانند از حداقل حقوق انسانی خود بهره بگیرند. اما این قانون هم به سرنوشت بسیاری از قوانین و مصوبات جمهوری اسلامی تبدیل شد و هیچوقت به صورت جدی اجرا نشد.
به گفته فعالان صنفی بافندگان فرش حتی زیر سایه همین قانون هم هیچیک از امتیازهای قانونی استخدام کشوری یا تأمین اجتماعی به آنها تعلق نمیگرفت. درواقع این مسئله باعث شد که این افراد به نوعی در گرههای کور و پیچیده حمایت نشدن اسیر شوند، نه مرخصیهای قانونی داشته باشند و نه بتوانند در صورت بیمار شدن به جایی مراجعه کنند یا حقوق بیکاری دریافت کنند.
گزارشها نشان میدهد زنان بافنده فرش در شرایط بدتری قرار دارند. آمارهای غیررسمی که در رسانههای داخلی منتشر شده نشان میدهد بیش از ۹۰ درصد کارگران شاغل در صنعت قالیبافی و گلیمبافی را زنان تشکیل میدهند، نیمی از آنها کمتر از ۱۶ سال دارند و بین ۱۲ تا ۱۶ ساعت در روز کار میکنند و غمانگیزتر اینکه بیش از ۱۰ نوع بیماریهای مختلف از جمله تنفسی، پوستی، استخوانی و عضلانی، سردردهای شدید و ناراحتیهای چشمی در میان این دختران نوجوان شناسایی شده است.