۳۰ اوت را «روز جهانی ناپدیدشدگان اجباری» نامگذاری کردهاند. از اوایل انقلاب ۵۷ علاوه بر کشتار وحشیانه و بازداشتهای خودسرانه توسط حکومت جمهوری اسلامی شاهد ناپدید شدن مخالفان رژیم طی سالیان بودهایم. در این گزارش به تعدادی از ناپدیدشدگان قهری خواهیم پرداخت.
در سی تیر ۱۳۵۹ ، به محفل بهاییان در تهران حمله شد و ۹ عضو محفل اول بهاییان و دو عضو هیئت معاونت بازداشت شدند و از آن زمان تا کنون کسی نمیداند که چه اتفاقی برای این افراد افتاده است. کامبیز صادقزاده میلانی، عبدالحسین تسلیمی، هوشنگ محمودی، ابراهیم رحمانی، حسین نجی، منوچهر قائممقامی، عطاالله مقربی، یوسف قدیمی، بهیه نادری، یوسف عباسیان و حشمتالله روحانی از اعضای این محفل بودند که ناپدید شدند.
هوشنگ محمودی به کار عکاسی و فیلمسازی مشغول بود.
عبدالحسین تسلیمی لیسانس رشته مهندسی از دانشگاه تهران داشت.
دکتر حسین نجی اولین پزشک متخصص قلب بود که «آنژیوپلاستی» را به جامعه پزشکی ایران معرفی کرد.
او چندین سال در انگلیس و آمریکا به تحصیل مشغول بود و سپس اندوختههای علمیاش را به ایران آورد. آخرین دیدارش با فرزندانش در آلمان کمی پس از انقلاب ۵۷ بود و وی میدانست که این احتمالا آخرین دیدار است.
منوچهر قائم مقامی لیسانس حقوق از دانشگاه تهران داشت و وکیل بود.
عطاالله مقربی در رشته مهندسی راه و ساختمان فارغالتحصیل شد.
حشمتالله روحانی تحصیلات پزشکی خود را در دانشگاه تهران به اتمام رساند.
کامبیز صادق زاده میلانی روانپزشک بود و از آمریکا به ایران برگشته بود تا به ایران خدمت کند و مطب روانپزشکیِ خود را داشت.
یوسف عباسیان در رشته دندانپزشکی تحصیل کرده بود و برای تخصص به آمریکا رفته و سپس به ایران بازگشته بود.
یوسف سیلاوی شهروند عرب اهوازی است که در ۱۷ آبان ۱۳۸۸ در خانهاش در اهواز بازداشت و از آن پس ناپدید شده است. یوسف سیلاوی به تازگی از سفرش به سوریه برای دیدار دخترانش در دمشق به ایران برگشته بود که در خانهاش بازداشت میشود. دو دختر وی شیما و منا سیلاوی میگویند پدرشان فعالیت سیاسی نداشته اما احتمالا به این دلیل که منصور سیلاوی پسر عموی پدرشان یکی از مؤسسان «حزب تضامن دموکراتیک اهواز» بوده است، پدرشان را ربودهاند. پیگیریهای فراوان همسر یوسف سیلاوی از سرنوشت همسرش همراه با بیتوجهی مسئولان بوده و از سرنوشت وی هیچگونه خبری در دست نیست.
فرشته علیزاده فعال دانشجویی دانشگاه «الزهرا» (مدرسه عالی دختران) بود که در ۱۸ تیر ۷۸ در وقایع کوی دانشگاه ناپدید شد و از سرنوشت وی اطلاعی در دست نیست.
همچنین سعید زینالی یکی دیگر از معترضین کوی دانشگاه است که ناپدید شد و مادرش در این سالها همچنان چشم به راه فرزندش است.
گلرو راحمیپور نوزاد ناپدید شدهای است که در زندان اوین در سال ۱۳۶۳ به دنیا آمد. پدرش حسین راحمیپور دندانپزشک و از اعضای سازمان «راه کارگر» بود که به همراه همسرش در خانهشان بازداشت شد. در شهریور ۶۳ به خانواده گفتند که حسین راحمیپور «به درک واصل شده» و در «بهشت زهرا» دفن شده اما مسئولان بهشت زهرا میگویند که چنین فردی با این مشخصات در آنجا دفن نشده. پیگیریهای خانواده تا کنون بینتیجه بوده. گلرو نوزاد حسین راحمیپور پانزده روز پس از تولد توسط ماموران زندان به بهانه آزمایشهای پزشکی از مادرش جدا و از آن زمان ناپدید میشود. مشخص نیست که چه اتفاقی برای گلرو راحمیپور افتاده است.
دادگاه انقلاب: گلرو، نوزاد ناپدیدشده در اوین، یک پرونده خیالی است
حجت پاکبین یکی دیگر از ناپدیدشدگان قهری است که پس از شرکت در جنگ ایران و عراق در ستاد جنگ مشغول به کار شد و چند سالی در وزارت جهاد کشاورزی فعالیت میکرد و به ناگهان در ۴ فروردین ۱۳۷۴ ناپدید شد. همسر وی و دو دخترش ، فرزانه و ریحانه پاک بین اکنون بیش از ۹ سال است که در سوریه پناهنده و سرگردان هستند.
امین بزرگر کشتیگیر و دوست نوید افکاری نزدیک به یک سال است که ناپدید شده و اطلاعی از سرنوشتاش وجود ندارد. او پیشتر به دوستانش گفته بود که توسط ماموران امنیتی تعقیب میشود.
امین بزرگر کشتیگیر و از دوستان نزدیک نوید افکاری ناپدید شده است!
زانیار مرادی و پسرعمویش لقمان مرادی در ۱۷ شهریور ۱۳۹۷ اعدام شدند. اتهام آنها قتل پسر امام جمعه مریوان بود که تحت اعترافات اجباری گرفته شده بود. همچنین رامین حسین پناهی به اتهام ارتباط و عضویت در حزب کومله در همان روز اعدام شد. پیکر این سه زندانی توسط جمهوری اسلامی ربوده شده و خانوادهها از محل دفن آنها اطلاعی ندارند. آنان نیز از ناپدیدشدگان قهری به حساب میآیند.
در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۹ چهار زندانی اعدام شدند و پیکر آنها توسط حکومت ربوده شد و به خانوادههایشان تحویل داده نشد. یکی از آنها ، شیرین علم هولی است که به اتهام ارتباط و عضویت در پژاک به اعدام محکوم شد و بدون اطلاع خانوادهاش اعدام شد و پیکرش هرگز به خانوادهاش تحویل داده نشد. دیگری، فرزاد کمانگر آموزگار و فعال مدنی است که در مرداد ۱۳۸۵ به اتهام همکاری با «پژاک و مشارکت در عملیات بمبگذاری» در تهران دستگیر شد. دو فرد دیگر، فرهاد وکیلی و علی حیدریان هستند که با فرزاد کمانگر همپرونده بودند.
شکایت به سازمان ملل درباره سرنوشت فرزاد کمانگر، شیرین علمهولی، فرهاد وکیلی و علی حیدریان
مهرزاد حاجیان از هواداران سازمان مجاهدین خلق بود که در سال ۱۳۶۰ بازداشت و تا سال ۷۰ در زندان بود. او پس از آزادی همچنان هوادار سازمان مجاهدین باقی ماند و در سال ۷۵ قرار بود به همراه چند تن دیگر به «کمپ اشرف» در عراق بپیوندد اما از سرنوشت وی تاکنون خبری در دست نیست. او نیز ناپدید شده است. یکی دیگر از افرادی که به همین صورت ناپدید شده است، علی اصغر بیدی نام دارد. او در سال ۶۰ به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق بازداشت شد و تا سال ۷۰ در زندان بود. سال ۷۵ قصد داشت با چند تن دیگر به «کمپ اشرف» بپیوندد اما مفقود و ناپدید میشود. علاوه بر مهرزاد حاجیان و علی اصغر بیدی، دو فرد دیگر به نام مهرداد کمالی و علا مبشریان نیز قصد داشتند با هم از طریق عبور از مرز در استان خوزستان در سال ۷۵ به «کمپ اشرف» بپیوندند، اما مفقود و ناپدید میشوند. مهرداد کمالی و علا مبشریان نیز از از اوایل سال شصت تا هفتاد در زندان بودند.
لیلا مدائن دختری ۱۷ ساله بود که چند تن از برادرانش را به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق در دهه شصت اعدام کردند. او قصد داشت از طریق عبور از مرز در استان سیستان و بلوچستان به پاکستان و سپس به عراق برود و به «کمپ اشرف» بپیوندد اما ناپدید میشود. ظاهرا آخرین باری که خانوادهاش او را دیدهاند، اواخر تیر ۶۷ بوده است.
فرج فرزاد نیا بازنشسته آموزش پرورش بود. وی در اوایل جنگ ایران و عراق رئیس آموزش و پرورش شد و سپس به جنگ رفت و مجروح شد و به عنوان رئیس حسابداری به آموزش و پرورش ناحیهای در اصفهان منتقل شد. او در سال ۷۴ یک تماس تلفنی با خواهر همسرش که در «کمپ اشرف» در عراق بود، برقرار کرد. در دی سال ۷۵ چندین بار به ستاد خبری اداره اطلاعات اصفهان احضار شد و در بیست دی ۷۵ پس از مراجعه به اداره اطلاعات اصفهان ناپدید شد و از سرنوشت وی اطلاعی تا کنون وجود ندارد. علاوه بر وی، افراد دیگری در همان روز در ستاد خبری اداره اطلاعات اصفهان مفقود شدند. یکی از این افراد، محبوبه بهادری نام دارد که از هواداران سازمان مجاهدین خلق بوده و مدتی با همین اتهام در زندان دستگرد اصفهان زندانی بوده است. محمدآقا آقایی، یکی دیگر از افراد مفقود شده در همان روز در این محل است. زهره مظاهری نیز از هواداران سازمان مجاهدین خلق بود که در زندان دستگرد اصفهان زندانی بود و اواخر دهه شصت آزاد شد برادرِ وی اما اعدام شده است. او نیز در همان روز پس از مراجعه به اداره اطلاعات اصفهان مفقود میشود.
مرتضی علیان نجف آبادی از هواداران سازمان مجاهدین خلق از سال ۶۴ تا ۷۲ در زندان مشهد محبوس بود. پس از آزادی در مشهد به تولید گل مشغول میشود. در روز ۲۵ دی ۷۵ پس از خارج شدن از منزل با ماشین و رفتن به محل کار مفقود میشود. گفته میشود که او توسط ماموارن اطلاعات ربوده شده است.
جواد صفار در سن ۱۶ سالگی در سال ۶۰ به دلیل هواداری از سازمان مجاهدین خلق دستگیر و سه سال بعد از زندان مشهد آزاد میشود. وی چند سال در خارج از کشور زندگی میکند و سپس به ایران برمیگردد و در مغازه برادرش مشغول به کار میشود. او بارها توسط اداره اطلاعات مشهد احضار شد و در شهریور ۷۵ زمانی که به قصد رفتن به مغازه از خانه خارج شده بود، مفقود میشود.
تعداد افرادی که طی این سالیان پس از انقلاب ۵۷ توسط رژیم جمهوری اسلامی ناپدید شدهاند کم نیست. افرادی که در این گزارش از آنها نام برده شده فقط شمار اندکی از بسیاران هستند. روند ناپدیدسازی قهری از اوایل انقلاب تا کنون همچنان ادامه دارد.
*نگار جوکار فعال مدنی و حقوق بشر است.
♦← انتشار مطالب دریافتی در «دیدگاه» و «تریبون آزاد» به معنی همکاری با کیهان لندن نیست.