آغاز سال تحصیلی همواره برای دانشآموزان و حتی والدین آنها با شور و هیجان روبروست. خرید وسایل مدرسه و بوی خوش کتاب و دفتر با لذتی همراه است که برای کمتر کسی به خاطره تبدیل نمیشود البته به شرط آنکه از یکسو امکان مالی تهیه آن را داشته و از سوی دیگر مدرسه محل خوشایندی جهت آموختن و آمادگی برای آینده باشد. اما سالهاست که در ایران از این خبرها نیست!
بر اساس اعلام وزارت آموزش و پرورش در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۲ حدود ۱۵ میلیون و ۹۰۰هزار دانشآموز در مقاطع مختلف تحصیل خواهند کرد. وزیر علوم نیز تعداد دانشجویان را ۳میلیون و ۵۰۰هزار تن اعلام کرده. به این ترتیب حدود ۱۹ و نیم میلیون دانشآموز و دانشجو آماده سال تحصیلی جدید آنهم در دوران گرانی سرسامآور میشوند.
شهریههای سنگین حتی در مدارس دولتی
بر اساس اصل سیام قانون اساسی جمهوری اسلامی نه تنها «دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور بطور رایگان گسترش دهد» بلکه طبق اصل سوم «آموزش و پرورش و تربیت بدنی رایگان برای همه در تمام سطوح و تسهیل و تعمیم آموزش عالی» نیز جزو وظایف دولت است! اما نه تنها هیچ نشانی از اجرای این دو اصل نیست، بلکه توسط دولتهای مختلف زیر پا گذاشته میشود چرا که مدارس دولتی نیز به اسم «کمکهای داوطلبانه» که در عمل اجباریست، شهریه دریافت میکنند!
برخی مدارس دولتی حتی زودتر از موعد و هنگام تحویل کارنامه سال تحصیلی گذشته، شهریه سال تحصیلی جدید را از والدین طلب کردند. رقم شهریه در مدارس دولتی چون نرخ رسمی ندارد، در شهرها، محلهها و حتی برای والدین مختلف متفاوت است. در مدارس دولتی مناطق دورافتاده و فقیرنشین این رقم بسیار ناچیز است اما در محلههای خوشنشین مبلغ شهریه نیز بیشتر است.
یکی از والدین ساکن شیراز که فرزندش در یکی از دبیرستانهای دولتی تحصیل میکند در همین ارتباط به کیهان لندن میگوید: «رقمی که آخر خرداد موقع تحویل کارنامه از ما گرفتند ۵۰۰ هزار تومان بود. امسال هم گفتند میخواهند سرویس بهداشتی را تعمیر کنند و به کَرَم والدین سپردند اما ما باز هم ۵۰۰هزار تومان پرداخت کردیم. البته در طول سال هم پول میگیرند. یکبار به بهانه جشن، یکبار به بهانه کلاس اضافه و یکبار وسط زمستان به بهانه قبض گاز مدرسه؛ ما در سال گذشته در مجموع یک میلیون و چهارصد تومان پول دادیم که وقتی هم به مدیر میگوییم شهریه دادیم بهشان بر میخورد و میگویند شما لطف داشتید کمک کردید وگرنه ما شهریه نمیگیریم!»
شهریه رسمی آموزش و پرورش برای مدارس غیرانتفاعی ۴ تا ۳۵ میلیون تومان در شهرها و مناطق متفاوت است. یکی از والدینی که فرزندش در شمال غرب تهران به مدرسهای غیرانتفاعی میرود در گفتگو با کیهان لندن میگوید: «این رقم شهریهها هم مثل همان رقم گوشت و میوه و سبزی است که در اخبار یک چیز میگویند اما ما چند برابر پرداخت میکنیم. ما برای دبیرستان غیرانتفاعی سال گذشته ۱۰۰ میلیون تومان پول دادیم که البته ارزان شد چون آموزش غالبا آنلاین بود. امسال اما ۱۶۰ میلیون تومان برایمان فاکتور چیدهاند. از شهریه بگیرید تا کلاس فوق برنامه و سفر و کلاس تست و کنکور و سرویس!»
هزینه میلیونی سرویس و لباس فرم اصلا خصوصی و دولتی ندارد
آنطور که این مادر توضیح میدهد هزینه سرویس به صورت ماهانه چهار و نیم میلیون تومان برای هر ماه پرداخت میشود و در مجموع حدود ۴۰ میلیون تومان هزینه سرویس رفت و آمد میشود. او با اینکه شهریه ۱۶۰ میلیون تومانی را غیرموجه میداند اما میگوید «برای آینده فرزندم پرداخت میکنم!» و میافزاید: «ما اگر قرار بود شهریه مدرسه غیرانتفاعی بدهیم، بعد برای کلاس ورزش و کلاس زبان سوم (غیر از فارسی و انگلیسی) و اردو و سفر و سینما هم پول بدهیم که بچه را میگذاشتیم مدرسه دولتی و این هزینهها را جداگانه پرداخت میکردیم! فکر میکنم مدارس غیرانتفاعی هزینهی کلاسها و فوق برنامه را در عمل دو بار حساب میکنند! ولی خب چارهای نداریم. محیط مدارس دولتی به دلیل تعداد زیاد دانشآموز و کادر کم اصلا جالب نیست. ما که اینطور شنیدیم. ولی به خاطر اعتیاد بگیرید تا تدریس و برخورد با دانشآموزان، به این جمعبندی رسیدیم که پول خون پدرشان را بگیرند اما کمی خیالمان راحت باشد.»
احمد محمودزاده مسئول مدارس غیرانتفاعی در وزارت آموزش و پرورش از مدرسهها خواسته در گرفتن شهریه «تابآوری خانوارها» را در نظر بگیرد و به خانوادهها هم گفته اگر مدرسهای شهریه بیش از نرخ رسمی گرفت شکایت کنند. اما به گفته این مادر «خانوارها هیچوقت شکایت نمیکنند چون یا مدرسه پرونده بچه را میگذارد جلویمان و میگوید خوش آمدید و یا با بچه لج میافتند و کل طول سال اعصاب ما خورد میشود. آموزش و پرورش باید خودش نظارت کند که نمیکند! چون هیئت مدیره یا مالکان مدارس غیرانتفاعی آشناهای مقامات هستند.»
بررسیهای کیهان لندن نشان میدهد که سرویس رفت و آمد برای دانشآموزان مدارس دولتی و غیرانتفاعی در شهرهای مختلف و در حال حاضر بطور متوسط از ماهی ۱ تا ۵ میلیون تومان هزینه دارد.
شهریه مدرسه اما فقط بخشی از هزینههاست. هزینه لباس فرم حتی برای مدارس دولتی هم رقم قابل توجهی است. لباس فرم مدرسه در مدارس دولتی از حداقل ۳۵۰ هزار تومان تا ۵۰۰ هزار تومان است. در مدارس غیرانتفاعی بر اساس کیفیت پارچه لباس فرم تا یک و نیم میلیون تومان هم قیمت دارد.
کیف مدرسه در نمایشگاههای با نظارت دولت از ۳۰۰ هزار تومان برای مقاطع دبستان تا ۸۰۰ هزار تومان برای مقطع دبیرستان و دانشگاه است. در فروشگاهها اما قیمتها میلیونی است و برخی برندهای خارجی تا ۵ میلیون فروخته میشوند.
قیمتهای نجومی و چشم گریان کودکان و استیصال والدین!
با توجه به جمعیت چندین میلیونی دانشآموزی و دانشجویی، نوشتافزار از کالاهای پرمصرف است. این روزها قیمتهای نجومی مدادرنگی یا جامدادی و کیف برای شهروندان «عادی» و البته دور از دسترس میشود و همزمان شیوه خرید و رفتار اقتصادی آنها را تغییر میدهد.
کیهان لندن در این رابطه با دو فروشنده نوشتافزار در شهرهای اهواز و کرج گفتگو کرده است. مهدی از اهواز به کیهان لندن میگوید: «کاغذ از آخر دولت روحانی و زمانی دچار بحران حاد شد که مبلغ هنگفتی به دو نفر مجهول که اصلا وجود خارجی نداشتند پرداخت شد تا کاغذ وارد کنند و بالطبع پول رفت و کاغذ هم وارد نشد و قیمت عمدهفروشی هر بسته کاغذ از ۱۹ هزار تومان به ۳۰ تومان و در هفت ماه به ۱۰۸ هزار تومان رسید. در حال حاضر قیمت یک بسته ۵۰۰ تایی برگه چهارآ حدود ۱۳۰ هزار تومان است. روشن است که گرانی کاغذ روی قیمت دفتر و کتاب و پوشه و سررسید و دفترچه یادداشت اثر گذاشته. مثلا از اول مرداد تا الان ۱۳۰ درصد فقط قیمت دفتر افزایش پیدا کرده. ارزانترین و کم صفحهترین دفتر که ۴۰ برگی است، ۲۵ هزار تومان است. ولی دفتر ۱۰۰ برگی و ۲۰۰ برگی از ۳۵ تا ۱۲۰ هزار تومان بر اساس کیفیت قیمت دارند. دفترهای اصطلاحا فانتری هم در بازار هست که تا ۲۵۰ هزارتومان هستند و البته خریدار زیادی ندارند و برخی اقشار خاص از عهده خرید این دفترها برای همه دروس دانشآموز بر میآیند.»
مداد و پاککن و مدادتراش هم بین ۱۳۰ تا ۳۰۰ درصد نسبت به پارسال گران شدهاند! این را مهسا که در شهر کرج به همراه همسرش فروشگاه نوشتافزار دارند به کیهان لندن میگوید. او با اشاره به اینکه امسال با تغییر محسوس شیوه خرید مشتریهای ثابت روبرو شده توضیح میدهد «خانواده توان خرید چند دفتر برای دانشآموز را ندارد و به همین دلیل امسال خرید دفاتر بزرگ کلاسور زیاد شده چون قابلیت اضافه کردن کاغذ را دارند و دانشآموز میتواند از یک دفتر برای چند درس استفاده کند. این دفترها خیلی در هزینه صرفهجویی میکند. هر دفتر کلاسور بر اساس سایز و برند، ۱۰۰ هزار تا ۲۰۰ هزار تومان هزینه دارد و هر بسته ۱۰۰تایی کاغذ اضافه برای این دفترها از ۲۰ تا ۵۵ هزار تومان است.»
به گفتهی مهسا، لاک غلطگیر، ماژیک «هایلایت»، مدادرنگی و جامدادی و یا قمقمه آب امسال از فهرست خرید بسیاری از خانوادهها حذف شده و فقط اقلام خیلی ضروری تهیه میشود.
یکی از نکاتی که امسال در شیوه خرید بسیاری از خانوادهها مشترک است، خرید دانهای فقط برای آغاز سال است. این موضوع از سوی هر دو فروشنده که کیهان لندن با آنها گفتگو کرده مورد تأکید قرار گرفته است.
مهسا میگوید در سالهای گذشته خانواده برای کل سال مداد و خودکار و دفتر میخرید اما امسال یکی دو عدد خرید میکنند و در مقابلِ خواسته بچهها برای خرید بیشتر نوشتافزار هم بهانههایی مثل اینکه «حالا بگذار ببینیم معلم چه میگوید» یا «اول از این استفاده کن ببین کیفیتش خوب است یا نه» میآورند.
مهدی نیز میگوید امسال با صحنههای ناراحتکنندهای روبرو شده. مثلا بچههای دبستانی زیادی با چشم گریان از مغازهاش بیرون رفتهاند چون خانواده توان خرید مداد، جامدادی یا دفتری که او دوست داشته را ندارد و در نتیجه یا اصلا خرید نکردند و یا کالای ارزانتری خریدهاند. او میافزاید که بارها شاهد مشورت و حساب و کتاب والدین در مغازه بوده و استیصال را در چهره بسیاری از آنان دیده است.
مهسا که فروشگاهی در یکی از مناطق متوسط شهر کرج دارد میگوید پدیدههای عجیبی را هم دیده که عمق فاجعه فقر در میان خانوادههای قشر متوسط را نشان میدهد. برای نمونه از او برای صحافی دفتر سوال شده! والدین صفحات خالی دفترهای سالهای گذشته را جدا کرده و به دنبال صحافی هستند تا آنها را برای استفاده فرزندشان جلد کنند! همچنین والدینی که دفاتر نصفه را میآورند تا با منگنه بزرگ قسمتهای نوشته شده را منگنه کنند و بقیه را برای امسال استفاده کنند. یک مادر هم به دنبال پاککن با کیفیت بوده که نوشتههای کتاب سال گذشته فرزند بزرگتر را پاک کند تا فرزند کوچکتر از آن استفاده کند.
سیاستهای تباهکارانه مقامات و تشدید بحران در بازار
در این میان سیاستهای ناکارآمد و تباه دولت هم بر بحران بازار نوشتافزار افزوده است. به اسم حمایت از تولید داخلی و البته ترویج نوشتافزار اسلامی، واردات نوشتافزار ممنوع اعلام شده است. هرچند کالاهای خارجی در بازار زیاد است اما این کالاها به صورت قاچاق و به سود «خودی»هایی است که مافیای واردات نوشتافزار را در دست دارند. این در حالیست که به گفته مهدی که در اهواز به نوشتافزارفروشی مشغول است بسیاری از اقلام تولید داخل گرانتر از اقلام خارجی هستند و پیش از ممنوعیت واردات نیز همین بوده است. او توضیح میدهد که ماژیک یا چسب ماتیکی و حتی مدادرنگی خارجی ارزانتر از تولید داخل هستند.
او میافزاید در برخی اقلام مثل دفتر تولید داخلی متعادل است ولی برخی دیگر مثل ماژیک تولید داخلی کفاف تقاضای بازار را نمی دهد. به دلیل ممنوعیت واردات و محدود بودن جنس خارجی در بازار، چون تقاضا زیاد میشود قیمت جنس داخلی هم افزایش پیدا میکند. اقلام وارداتی هم، مثل همه کالاهای دیگر که قاچاق اعلام شده، وارد میشود منتها قیمتگذاری آنها به میل واردکننده و دلال است.
مهسا در کرج هم این گفته مهدی را تأیید میکند و میگوید تصمیمات دولت به اسم «تنظیم بازار» و با منّت بر سر مصرفکننده گرفته میشود اما بخشی از این تصمیمات برای سود ساندن به مافیاهای اقتصادی فعال در تولید یا واردات نوشتافزار است و بخشی دیگر برای پیشبرد تصمیمات ایدئولوژیک نظام. تولیدکنندگان داخلی برای رعایت الگوهای اسلامی در طراحی، به ویژه در زمینه جلد دفتر زیر فشار هستند؛ مثلا دختران باید با حجاب کامل باشند یا از تصویر امثال قاسم سلیمانی استفاده کنند. برخی مدارس به دانشآموزان فشار میآورند که حتما یکی از دفترهایشان از همین محصولات اسلامی باشد.
در چنین شرایطی است که خرید حداقل لوازم ضروری مدرسه دستکم یک میلیون هزینه دارد. اگر یک خانواده بخواهد مثل سالهای گذشته برای فرزندش خرید کند باید بیش از ۲ میلیون تومان برای نوشتافزار پول بدهد. این رقم منهای هزینهی جامدادی و کیف و یا وسایل کمکآموزشی مثل چرتکه است که برای دبستانیها در طول سال مورد استفاده قرار میگیرد. اینهمه بدون محاسبه شهریه و سرویس رفت و آمد است! اگر خانوادهای دو فرزند مدرسهای داشته باشد، هزینه فقط کیف و نوشتافزار و لباس فرم آنها از دستمزد ماهانه یک کارگر بیشتر میشود!
چنین است که نشاط قدیمی و هیجان شادیبخش اول مهر، جای خود را به تلخکامیِ دانشآموزان و نگرانی و فشار مالی و روانی شدید بر خانوادههای آنان داده است.
روشنک آسترکی |توئیتر | اینستاگرام|