جان باختن مهسا امینی دختر ۲۲ سالهای که با ضرب و جرح مأموران گشت ارشاد اسلامی به کُما رفت و پس از سه روز در ۲۵ شهریور جان سپرد، سرآغاز اعتراضات سراسری و خروش خشم مردم ایران در همه استانهای کشور و بیش از ۱۰۰ شهر شد.
موج جدید اعتراضات ویژگیهای منحصر به فردی دارد که آن را متمایز کرده و بیشک نقطه عطف مهمی در سرنگونی جمهوری اسلامی به شمار میرود.
رژیم ایران در آستانه سفر ابراهیم رئیسی معروف به «قاضی مرگ» به نیویورک جهت شرکت در نشست مجمع عمومی سازمان ملل، در حالی که مردم ایران با فقر و مشکلات مختلف اقتصادی دست به گریبان هستند، تصور نمیکرد ایران یکپارچه به فریاد خشم علیه نظام تبدیل شود.
بخشی از محاسبات اشتباه جمهوری اسلامی در این است که هیچ پیوندی با تاریخ و فرهنگ ایران ندارد و سردمدارانش درک نمیکنند که سوگواریهای ملی در این کشور حماسه آفریده است؛ از سوگ «سیامک» و «سیاوش» تا سوگ «مهسا» که نظام را غافلگیر کرده. سرشت سوگواریهای حماسی در اسطورهها و تاریخ ایران همواره سرآغازی نو با نوید پیروزی بوده است.
پیام روشن براندازی
اعتراضات روزهای گذشته دارای مشخصات و ویژگیهایی است که آن را با اعتراضاتی که در دهه اخیر در ایران صورت گرفته، متمایز میکند.
این اعتراضات بر خلاف اعتراضات دی۹۶ و تابستان ۹۷ و آبان۹۸ که دو اعتراض سراسری مهم و مردمی مهم هستند، ریشه در مشکلات اقتصادی ندارد.
از سوی دیگر با اعتراضات مهم دیگر در تابستان ۱۴۰۰ در خوزستان و در آبان ۱۴۰۰ در اصفهان که به دلیل بحران آب و خشکسالی آغاز و در چند شهر ادامه پیدا کرد نیز متفاوت است.
اعتراضات سراسری شهریور ۱۴۰۱ بر اساس «منافع» یا «حقوقی» بخشی از مردم ایران، از نظر جغرافیایی، جمعیتی و صنفی نیست. این اعتراضات در برابر «ظلم» جمهوری اسلامی آغاز و شعلهور شد و به دلیل اینکه ایدئولوژی جمهوری اسلامی در زمینه حجاب، سبب قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی شد، اعتراضات از نخستین لحظه محور «سیاسی» و نه اقتصادی و اجتماعی داشته است.
در عین حال، هرچند اعتراضات دانشجویان در سال ۷۸ و اعتراضات پس از انتخابات سال ۸۸ هم ماهیت سیاسی داشت اما هر دو اعتراض توسط گروه و جریانات درون حکومت و به بیان دیگر در راستای رقابت سیاسی میان جناحین نظام و به سود اصلاحطلبان شکل گرفته بود.
اعتراضات کنونی اما علیه کلیت نظام است! درواقع تحقق شعاریست که در دی ۹۶ سر داده شد و پیشتر با تحریم انتخابات نمایشی ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ نیز به عمل در آمد: اصلاحطلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا!
طی روزهای گذشته «قدرت ملت در خیابان» خارج از پروژههای جناحین شکل گرفته و «روح و اراده ملی» رهبر هدایتگر معترضان شهریور ۱۴۰۱ تا امروز بوده است. شعارهایی که مردم در همه شهرها سر میدهند به صراحت پیامآور «براندازی» است و مردم بدون هیچ ملاحظه و هراسی فریاد میزنند که جمهوری اسلامی را نمیخواهند.
اینبار مردم به صورت گسترده و با صراحت بیشتری در برابر جمهوری اسلامی قرار گرفته و مرز روشنی را که پیشتر شاهزاده رضا پهلوی در «پیمان نوین» بر آن تأکید کرده بود ترسیم کردهاند: یا با جمهوری اسلامی، یا با مردم و ایران!
برای مردم معترضی که در خیابان هستند هیچ وجه سومی وجود ندارد. به این ترتیب، اگر کسی از جمله در لباس نیروی انتظامی همچنان در کنار جمهوری اسلامی ایستاده و باتوم و سلاح به سوی مردم میگیرد، فقط یک معنی دارد: در مقابل مردم!
زنان میداندار رویارویی با آپارتاید و فاشیسم مذهبی
یکی دیگر از ویژگیهای چشمگیر اعتراضات شهریور، حضور گسترده و نقشآفرین زنان است که اوج آن در برداشتن روسریها و سوزاندن آنها در خیابانهاست. زنانی که بدون مردان نیستند!
حضور پررنگ زنان در این اعتراضات به دلایل مختلف اهمیت دارد از جمله اینکه زنان یکی از اهداف اصلی جمهوری اسلامی در پیشبرد برنامههای ایدئولوژیک و مذهبی هستند. جمهوری اسلامی با اجباری کردن حجاب و اجرای قوانین سختگیرانه برای پوشش زنان، سالهاست آنان را به یکی از عناصر حکومت اسلامی و اسلامگرایان تبدیل کرده که حجاب را به عنوان ویژگی بارز «جامعه اسلامی» به نمایش میگذارند.
از سوی دیگر در طول چهار دهه گذشته زنان همواره «جنس دوم» و «شهروند درجه چندم» محسوب میشوند که همواره مصائب و مشکلاتی بیش از مردان ایران داشتهاند. اما همین زنان در اعتراضات روزهای اخیر پوسته تحقیر و سرکوب مزمن را شکافته و گُردآفریدهایی تاریخساز شدهاند.
نسل جدید جنبش دانشجویی به دور از اصلاحطلبان
جنبش دانشجویی در ایران که سالها در چهارچوب جناحین نظام حرکت میکرد و مواضع سیاسی آن بیش از دو دهه در خدمت بال اصلاحطلب نظام بود، در حالی که در اعتراضاتی که از دی۹۶ تا کنون جریان یافته، حضوری کمرنگ داشت، اکنون یکی از بازوهای توانمند اعتراضات به شمار میرود.
دانشجویان در بیش از ۱۰ دانشگاه ایران با برگزاری تجمعاتی اصل نظام را هدف قرار دادند و شماری از دختران دانشجو در دانشگاهها حجاب از سر برداشتند.
شعارهایی چون «توپ تانک فشفشه آخوند باید کم بشه» و «فتنه ۵۷ عامل هر فلاکت» شعارهایی هستند که از سوی دانشجویان سر داده شده و نشان میدهند که بخش پیشرو جنبش دانشجویی همسو با مردم نظام جمهوری اسلامی را نمیخواهد. البته بخشی از نسل جدید جنبش دانشجویی پیشتر در اعتراضات دی۹۶ نیز با سر دادن شعار «اصلاحطلب اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» در دانشگاه تهران این مخالفت را به نمایش گذاشته بود.
همچنین، گزارشها و مشاهدات میدانی تأکید دارند که حضور اقشار مختلف اجتماعی و افرادی از اصناف و سنین متفاوت در مناطق مختلف شهری و کشوری در اعتراضات شهریور ۱۴۰۱ یکی از ویژگیهای نمایان همبستگی ملی است.
چهره دیگر این همبستگی در شبکههای اجتماعی جلوهگر شده بطوری که هشتگ نام مهسا امینی به فارسی و انگلیسی و همچنین هشتگ انگلیسی مربوط به اعتراضات سراسری ترند جهانی شدند و تا زمان تنظیم این گزارش نیز همچنان ترند هستند. هشتگ «مهسا امینی» با حدود ۱۵ میلیون بار بازنشر در توئیتر رکورددار هشتگهای این شبکه اجتماعی به همه زبانها شد.
از دیگر ویژگیهای اعتراضات میتوان به برانگیختن بینظیر افکار عمومی بینالمللی در مدت زمان کوتاه اشاره کرد. نه تنها سیاستمداران در کشورهای مختلف، بلکه هنرمندان، ورزشکاران، نویسندگان، و حتی اینفلوئنسرها در شبکههای اجتماعی به قتل حکومتی مهسا امینی و اعتراضات مردم واکنش نشان داده و آن را محکوم نموده و از اعتراضات مردم و حقوق زنان ایران پشتیبانی کردند.
تلاش بالهای نظام در اتاق فکر جناجین
موج اعتراضات شهریور همزمان جناجین نظام را به تکاپو وا داشته و اتاقهای فکر امنیتیهای جناحین سراسیمه در حال سناریوسازی هستند.
یکی از نخستین سناریوها نسبت دادن اعتراضات به گروهها و احزاب تجزیهطلب بود. همآوایی مردم در سراسر ایران و شعارهایی چون «کردستان، کردستان، چشم و چراغ ایران» و همچنین فریاد مردم از تبریز و ارومیه که «آذربایجان بیدار است، پناه کردستان است» این پروژه امنیتی را که از سوی عوامل نظام در داخل و خارج کشور پیش برده میشد،در هم شکست.
یکی دیگر از تلاشهای آنها کاهش حق وحقوق مردم به موضوع «گشت ارشاد اسلامی» است. پروژهای که از سوی اصلاحطلبانی چون آذر منصوری، عباس عبدی، غلامحسین کرباسچی و معصومه ابتکار مطرح و به دلیل بحرانی بودن شرایط برای نظام، برخی از چهرههای اصولگرا نیز با آنها همصدا شدند. این در حالیست که در اعتراضات روزهای گذشته این موضوع اصلا از سوی مردم مطرح نشده است! اگر زنان و دختران روسری خود را برداشته و میسوزانند به این معنا نیست که آنها فقط به دنبال نداشتن روسری و یا «جمع کردن گشت ارشاد» هستند! بلکه از آنجا که حجاب اجباری یکی از مهمترین ابزارهای جمهوری اسلامی برای انقیاد زنان و یکی از نمادهای مهم حکومت اسلامی است، زنان و دختران ایران، این ابزار و نماد نظام را به آتش میکشند!
در این میان در برخی ویدئوها دیده میشود که پرچم جعلی و تحمیلی جمهوری اسلامی از سوی معترضان به آتش کشیده شده است. هرچند مشخص نیست آیا این اقدام از سوی معترضان بوده، اما اتاق فکر جناحین با راه انداختن «وامصیبتا» که پرچم «ایران» آتش زده شد، مشغول فضاسازی هستند. این در حالیست که پرچم ملی و تاریخی ایران، پرچم شیروخورشید نشان است که جمهوری اسلامی آن را پس از انقلاب ۵۷ و در پی روی کار آمدن رژیم ولایت فقیه تغییر داد. در نتیجه این پروژه هم بین مردمی که اصلا کل جمهوری اسلامی را با پرچم و همه مخلفاتاش نمیخواهند به ثمر ننشست!
سناریوسازیهای جناحین نظام برای نجات جمهوری اسلامی همچنان ادامه دارد. برای نمونه بر اساس گزارشهای نیروهای امنیتی، وابستگان رژیم از جمله اصلاحطلبان تلاش میکنند به میان معترضان نفوذ کرده و هدایت اعتراضات و شعارها را به دست بگیرند و ماهیت براندازانهی آن را تغییر دهند. به گفتهی برخی معترضان جریان اصلاحطلب با سازماندهی افرادی در میان معترضان از سر داده شدن شعارهایی چون «رضاشاه روحت شاد» یا «جمهوری اسلامی نمیخوایم، نمیخوایم» جلوگیری میکنند و جمعیت را ترغیب به سر دادن شعارهایی میکنند که اصل و کلیت نظام را زیر سؤال نمیبرد.
اینهمه در حالیست که این روزها مقامات و وابستگان حکومت با نگرانی شاهد خشم و حماسهی مردم هستند و میبینند ارادهی جامعهای که عزم خود را برای تغییر جزم کرده باشد، با هیچ نیروی سرکوبگری قابل مهارو توقف نیست. این حقیقت حتا افرادی را که دارای انواع روابط رانتی و وابستگی مالی به جمهوری اسلامی هستند وادار به بازنگری و «انتخاب» کرده و ریزش نظام وارد مرحله تازهای شده است.
روشنک آسترکی |توئیتر | اینستاگرام|