نصرت واحدی – چندی پیش دو حادثهﻯ غیرمنتظره دنیای سیاسی ایران را به شدّت لرزانید و به سوی تحوّلی ناگهانی کشانید.
این دوحادثه یکی کشتن دختری ۲۲ ساله به نام مهسا امینی (در۲۵ شهریور ۱۴۰۱ خورشیدی) به دلیل رعایت نکردن حجاب اسلامی بود که خودش از نظر حفظ «عزت انسان» یک جنایت کیهانی، از دید اخلاقی یک رذالت، از زاویه نگرش به تمدّن بربریت و از جهت «فرهنگی» بیاحترامیبه ارزش زن میباشد.
حادثه دوّم اشتباه، یا ندانمکاری ولایت فقیه بود که امروز قاطعانه دست نشاندهﻯ قدرتهای اتمی روسیه و چین به شمار میآید. آری، ولایت فقیه نه ارادهﻯ ملّت ایران بلکه تنها ارادهاﻯ بیگانه بیش نیست.
اما این حادثه دوّم کشورهای غربی را بیدار نمود تا جایی که وجود این ولایت را مغایر با منافع خود تشخیص و داده و در نتیجه تصمیم به طرد آن گرفتهاند.
پس حادثهﻯ نخست اکنون حمایت غرب را نیز پیدا کرده است. حمایتی که در رسانههای بینالمللی با عکس و تفسیر شکایات، اجتماعات، خواستها و پیآمد اتفاقات درون کشور باز تاب دارد.
از این رو جنبشی که امروز بر سرتاسر ایران مستولی است، با فریاد «آزادی و امنیت» دیگر نه اقتصادی، نه رفاهی و نه مذهبی بلکه یک شعار سیاسی و تحوّلطلبی است.
سیاسی است زیرا آوازهﻯ این جنبش در همهﻯ شهرهای ایران و جهان طنین حمایت دارد. خواستی همگانی شده است، ارادهای ملّی که ولونته ژنرال volonté générale نام دارد.
اما این شعار، شعاری تحوّلخواه است. زیرا استبداد مذهبی ایران در این چهار دهه اخیر بر جبر و ارادهﻯ روحانیت پایه داشته و دارد. پس تنها با یک تحوّل میتوان این پایه را شکست و جایش اراده مردم را قرار داد.
پس تحوّل در اینجا به معنی دگرگونی نیست که در علِّیت نمود دارد؛ بلکه بیان تغییر پارادایم، یا مقتضیات مملکت است. این مقتضیات حکم میکنند که آینده ایران نه ارادهﻯ روحانیت بلکه بر اساس اراهﻯ مردم میتواند شکل به گیرد.
بنابراین جنبش «آزادی و امنیت» در خود متعیّن زندگی سیاسی آینده نیز میباشد. بعلاوه قرائن نشان میدهند که این جنبش دارای یک رهبری خودخواسته است. زیرا مردم مدام تاکتیک مبارزه را عوض میکنند.
از این رو آنها که خود را رهبر میدانند و یا آنها که آینده ایران را میخواهند متعّین بشوند در تضاد با حرکت مردم قرار دارند. آنها نفاق افکناند.
با اینهمه باید دانست که این رژیم تنها با به خیابان آمدن نخواهد رفت.
البته ایرانیان در خارج از کشور میتوانند و باید به این مبارزه مدد رسانند!
آنها میبایستی یکبار برای همیشه یاد بگیرند که «منم» زدن و «لاف» زدن یک گمراهی است. ایرانیان خارج کشور تنها یک هدف را بیشتر نمیتوانند داشته باشند و آن ایجاد جبههای نه دفاعی بلکه تهاجمی است.
چنین جبههای میبایستی ظرفیت همه را داشته باشد. چه پیر و چه جوان، چه زن و چه مرد ، چه سلطنتطلب و چه جمهوریخواه، همه در راه برکناری ولایت فقیه میبایستی کوشا و متحدّ باشند.
در خارج از کشور این جبههﻯ مبارزه، یعنی «هجوم و تسخیر» بایستی دارای یک تشکیلات باشد.
هر تشکیلاتی دارای یک اتاق فکر است. اتاق فکر موّلد سیاستی به همراه استراتژی مبارزه است. تاکتیک مبارزه در خود ایران وجود دارد و میتواند حتی گاهی به دلیل شرایط مبارزه با این استراتژی در تضاذ باشد. اما امر سیاست و یا درایت مبارزه لازم است در چارچوب خواستها و شعارهای مردم کف خیابان شکل بگیرد. تا معّرف جنبش آنها بشود.
با اینهمه سیاست الزاما به حمایت مردم نیز نیاز دارد. این حمایت به وسیله رسانههای گروهی میتواند ممکن بشود. پس کلیه رسانههای گروهی خارج کشور میبایستی متحدا این وظیفه را به عهده بگیرند. یعنی آنها میبایستی نه تنها هر روز مبارزات مردم در ایران را پیگیری، تشریح و تفسیر نمایند، بلکه کسانی را هم که سیاست هجوم و تسخیر را میتوانند معّرف باشند به گفتمان دعوت و به این شکل این سیاست را مقبول مردم و در نتیجه آنها را حامی و پشتیبان مبارزین کف خیابان بنمایند.
ابتدا در این حالت است که همه مردم در صفوف مختلف به کف خیابان میریزند تا در آنجا احتمال بروز حوادث تحوّلزا را افزایش دهند.
از اینها گذشته باید یاد آور شد که پدران ما ایرانیان در شورش ۵۷ اشتباهی عظیم کردند. اشتباهی که به قیمت خون دهها هزار نفر انجامید، میلیونها ایرانی را مجبور به ترک وطن نمود و هزاران ایرانی را به زندان و شکنجه و توبه کشید.
به این دلیل گروههایی که به این جنایات و تخریب مملکت و نابودی فرهنگ مدد دادهاند دیگر از نظر اخلاقی نمیتوانند در آینده سیاسی کشور نقشی داشته باشند. مطلبی که الزاما میبایستی بخشی از استراتژی مبارزه باشد.
امید دارم این سخن به دل شخصیتهای برجسته ایرانی بنشیند و آنها را برانگیزد تا این تشکیلات را به وجود آورند. بعلاوه انتظار دارم از میان ۳۲ نفر ایرانی میلیاردر «در آمریکا» کسانی هم «غیرت ایرانی» داشته باشند و به این مهم کمک مالی بنمایند.
*پروفسور دکتر نصرت واحدی فریدی فیزیکدن و استاد سابق ریاضی و فیزیک در دانشگاه صنعتی آریامهر («شریف»)، دانشگاه تهران و دانشگاه مونیخ دارای کتاب و مقالات فراوان در زمینهی فلسفه و سیاست بر اساس پژوهشهای ریاضی و فیزیک است.