مجلس یادبود دکتر ایرج وحیدی

دوشنبه ۲۵ مهر ۱۴۰۱ برابر با ۱۷ اکتبر ۲۰۲۲


نصرت واحدی – خبر یا به زبان دیگر انفورماسیون تفاوتی است که تفاوت تولید می‌کند.

اما هیچ خبری تکان‌دهنده‌تر از خبر مرگ نیست. به وِیژه اگر این مرگ، مرگ جگر گوشه‌ی کسی، قومی‌ و یا ملّتی باشد.

همهﻯ آنهائی که خبر فوت دلسوز شادروان دکتر ایرج وحیدی را شنیدند بلافاصله این خبر که تفاوت میان مرگ و زندگی بود درونشان را به شّدت لرزانید.

دکتر ایرج وحیدی در تبعید پس از انقلاب اسلامی

این لرزه که معلول از دست دادن خویشاوند، دوست و یا آشنائی است ذهن آدمی‌ را آشوب‌زده می‌سازد. آشوبی که در نهایت به تفاوتی معنوی تبدیل می‌شود تا بیداری انسان را معطوف به شناختی بکند که تا کنون برایش مجهول بود.

چنین درکی نیز خودش یک تفاوت است. تفاوتی که در همه یکسان نیست. زیرا بیان یک فرآیند است.

فرآیندی که می‌گوید:

این ایرج نازنین من تنها یک ایرج خشک و خالی نبود. بلکه این ایرج یک عمر در قصه‌های زندگی با من شریک بود، مشارکتی که  بخشی از تشخصم را تشکیل می‌دهد.

اما اکنون با رفتن ایرج این بخش از تشخص نیز از دست رفته است.

ملاحظه می‌فرمائید که خبر فوت ایرج خودش تفاوت‌زاست.  تفاوتی که ندانسته من و یا شما را غمگین می‌کند. غمی‌که دو بُعدی است.

درست این دو بُعد می‌رساند که من بدون تو هرگز وجود ندارد. دردی که اجتماعی است، دردی که تسکین آن تنها با عشق ممکن می‌شود.

از این گذشته این تکان روانی همه را به تأمل وا می‌دارد. تا از خود بپرسند این زنده‌یاد ایرج کیست؟

پاسخ این کیستی در دو واژهﻯ عزّت و شرف درخشش دارد.

عزت ایرج مانند عزت همه آدمیان عزتی آسمانی است. این عزت آسمانی که همه‌ی آدمیان  آن را بطور برابر در خود دارند، جان نام دارد، جانی که وظیفهﻯ بزرگی را به عهده دارد. چه این جان یا روان و یا من تنها وجودی در کیهان است که می‌تواند همانطور که خودمان احساس کردیم خبر یا انفورماسیون را به حرکت یا بهتربه انرژی تبدیل کند.

پس این انسانی که در نوع خود در کلّ جهان تک است بالاترین ارزش را که عزّت است بر سینه دارد.

آنها که به این عزت آسمانی به گونه‌های مختلف تجاوز می‌کنند، «جانی» کیهانی‌اند.

ملاحظه می‌فرمائید چه رابطهﻯ عظیمی‌ میان جان و جانی نه در روی زمین بلکه در آسمان معنویت برقرار است. دو قطبی که در تمثیل پری و دیو نماد آدم را نشان می‌دهد که می‌تواند نیک سرشت و یا پلید بشود.

اما شرف ایرج مانند شرف هر کسی شرفی زمینی است. یعنی اعتبار و ارزشی است که نه آسمان بلکه طبیعت و طبع آدمیان به هر کسی بنا بر رفتار و کردارش می‌دهد.

مسئله‌ای که عملا به فرهنگ هر قوم یا ملّتی از یکسو و سعی و کوشش هر فردی از سوی دیگر مربوط می‌شود.

فرهنگ ایرانزمین شرف آدمی‌ را ملزم به داشتن هشیاری، دل و قلب  می‌کند.

ولی این هوشیاری تنها هنگامی‌ آدمی‌ را انسان یعنی هومان می‌کند که در چارچوب اخلاق و ادب محدود گردد.

همهﻯ کسانی که با شادروان دکتر ایرج وحیدی آشنائی داشتند می‌پذیرند که به راستی او یک هومان بود. مردی که در دو بُعد دانائی و ادب به حدّ کمال رسیده بود.

زنده‌یاد دکتر ایرج وحیدی دلی فراخ برای همدردی  و همیاری و قلبی پر از مهر و محبت داشت.

مهر و محبت تنها زبانی است که «جان» می‌تواند درک کند. به این دلیل ایرج توانا بود با همه به گفت و شنود به نشیند. تلخی و کج‌خلقی با همه سختی‌هائی که کشیده بود در وی جائی نداشت. زیرا دلش تنگ نبود. مطلبی که در حدود ۲۰ سال میزگردی که ما در مونیخ داشتیم از وی هرگز دیده نشد.

صدای دل و تپش قلب وی در خنده ملیحی که بر لبان خود داشت همیشه تجلی می‌کرد.

در سطح اجتماعی و سیاسی می‌بایستی پذیرفت که دانائی و توانائی خلاق ایرج در چارچوب سرشت پاک از ایرانی که آب و روشنائی نداشت با ملّی کردن آب و ایجاد شبکه سرتاسری برق از یکسو و سد‌های عظیمی‌ که در رودخانه‌های مملکت ساخته گردید که پر دوام و قوام‌اند سهم بزرگی در نوسازی کشور بجای گذاشت. خدمتی که تاریخ آن را فراموش نمی‌کند.

اجازه بدهید انسانیت ایرج را در یک مثال بازگو کنم:

روزی هویدا نخست وزیر وقت در مجلسی خصوصی،  پس از صرف ناهار مانند همیشه با ایرج به شوخی و مزاح مذاکره‌ای داشت. در آخر این مذاکره هویدا دستش را به جیب خود برد و سکه‌ای نیم پهلوی درآورد و روی میز با انگشت به سوی ایرج برد و گفت این سکه را به تو هدیه می‌کنم.

ایرج با لبخند همیشگی خود با انگشت سکه را به سوی هویدا سوق داد و گفت نمی‌گیرم.

هویدا با تعجب گفت روی این سکه عکس پادشاه است چطور تو آن را نمی‌خواهی!

ایرج با کمی‌ مکث جواب داد زیرا پدرم گفته است از رئیس خود هدیه نپذیر! بعلاوه این سکه اگر سمبل یک بزرگداشت باشد بدیهی است که من آن را می‌پذیرفتم .

در اینجا باید یاد آور بشوم که چندین بار از زبان هویدا شنیدم که شاه فقید ایرج را خیلی نجیب توصیف کرده بود. نجیب به معنی پاک‌سیرت است.

با این گفتار:

ای ایرج، ای جان  جانانم ما همه با غم خانوادهﻯ محترمت شریکیم.

در این سفر با قطره‌هاﻯ اشک خود تو را بدرقه می‌کنیم.

جان تو در دل ما جائی همیشگی و در جان جهانی به دلیل «پاک سیرتی»ات به قول افلاطون آرامشی ابدی دارد.

۲۳ سپتامبر ۲۰۲۲

 

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=302686