درک فرایندِ تولیدِ محلیِ امر جهانی

چهارشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۱ برابر با ۱۹ اکتبر ۲۰۲۲


فخرالدین بهجتی – شعار « زن، زندگی، آزادی» را می توان از زاویه‌ی دیگری نیز مورد تحلیل قرار داد. این شعار سه سطحِ امر محلی، امر ملی و امر جهانی را در یک مفصل‌بندیِ فرامکانی به یکدیگر ارتباط داد.

 

نخست، این شعار در یک بافت اتنیکی، که همیشه درگیر مبارزه بر سر حاشیه‌ای بودن خود بوده‌، سر برآورد. در ادامه تمامی نیروهای تحت سلطه در تمامی شئون زندگیِ  سوژه‌ی ایرانی، خود را در ذیل آن قرار دادند و در نهایت به واسطه ایرانیان خارج کشور، قدرت رسانه‌های جهانی و همچنین خودِ وضعیتِ زن به مثابه‌ یک کلیتِ مسئله‌مند جهانی، به یک موضوع مشکلِ جهانی مبدل شد.

چند نکته را می توان در همین فرایند برساخته شدنِ مسئله‌ی « زن، زندگی، آزادی» طرح کرد. نخست اینکه امر محلی می‌تواند مبنایی برای یک سیاست رادیکال جهانی شود. درست است که این خواسته از بافتاری سنت‌گونه سر برآورد اما خود را به واسطه‌ی امر ملی بر امر جهانی بار کرد. درواقع، اگر مسئله‌ی ژینا، در سطح محلی باقی می‌ماند  و خود را به سطح ملی نمی‌کشاند، هیچوقت جهانی نمی‌شد.در این نکته است که باید بر روی «مرزها» توقف کنیم و آنرا از  جایگاه قداست تاریخی‌ به پرسش بکشیم. همانگونه که دورین مسی[۱] بیان می‌کند «مکان‌ها همواره محصول مفصل‌بندی و پیوند روابط اجتماعی هستند که صرفا درونی و بومی نیستند بلکه مکان‌ها را به مکان‌هایی دیگر مرتبط می‌کنند». اگر غیر از این دیدگاه به مسئله بنگریم نمی‌توانیم پاسخ دلالت‌آمیزی برای رخدادهای زمان اکنون‌مان داشته باشیم. مرزها آنگونه که می‌نمایند صلب و سخت نیستند و به واسطه مناسبات و روابط اجتماعی و قدرت ( چه در سطح محلی، ملی و یا بین‌المللی) همواره و همیشه مورد مناقشه قرار می‌گیرند. در جنبش اخیر نیز « زن، زندگی، آزادی» مرزهای محلی و ملی را  در هم شکست و در سطحی دیگر که برای تاریخ معاصر ایران تازه بود، خود را بازآرایی کرد.

دو دیگر اینکه امر ملی در ایران چیزی جز بازنمایی تکثرمند وضعیت‌های محلی در ایده‌ای کلی  نیست. تکثری از وضعیت‌های محلی، نیرویی را آزاد کرد که در یک «‌کلیت» به عنوان یک مرز هویتی نیرومند توانست به مثابه‌ سطح دومی از امر محلی در امر جهانی تجلی پیدا کند. هم‌آرایی مثبت، فعالانه و سازنده‌ی وضعیت‌های محلیِ بختیاری، بلوچی، آذری، عربی و… با امر محلیِ کردی، نیروی اصلی هویت‌یابی امر تکی ذیل امر کلی را در گرانیگاه زیستِ آزادانه‌ی زنانه‌ی ایرانی بازشناسی کرد. جنبش اخیر،  گفتمان‌ها و روایت‌های مربوط به  قومیت و ملیتِ ایرانی را به چالش کشید. گویی که باید مفهوم کرانمند از هویت‌های قومی در ایران را در وضعیتی گشوده‌تر به بحث و گفتگو بگذاریم.

شعار « زن، زندگی، آزادی» گره‌گاه تمامی خواست‌های آزادیخواهانه معاصر ایران است. شعاری است که ستم مضاعف به بلوچستان تا ندای مشروطه‌خواهان تبریز را در خود حل کرده است. اگر جز این بود تا این میزان نفوذ در اذهان ایرانیان نمی‌گذاشت. برای فردای آزادی نیازمند این هستیم که ما قومیت‌های ایران، با درکی گشوده از مرزهای قومی سعی بر آن داشته باشیم که صُلبیت مکان‌مند و تاریخی از هویت خود را به عنوان «مای ایرانی» بشکنیم تا راه برای توافق بر روی وضعیتی آزادی‌خواهانه ، ضدِ ‌سلطه و  رهایی از بندگی هموار گردد.

در نهایتِ سخن می‌توان گفت که جنبش اخیر توانست مسئله‌ای محلی را از مجرای وضعیت کلی ایران به مسئله‌ی جهانی متصل کند و نشان دهد که مرزها چیزی جز مناسباتِ اتصال‌گونه‌ی میان ما انسان‌ها نیست و باید این «اتصالِ میان‌قومیتی» را قدر بدانیم تا شاید از مجرای بازتعریف یک « کلیتِ گشوده» از ایران بتوانیم زیستِ آزاد جدیدی «خلق» کنیم؛ برآمده از آوارهای تاریخ‌مان.

[۱] دورین مسی دولت ملی و تولید فضا: فراروی از ژئوپلیتیک و جریان غالب؛ سایت فضا و دیالکتیک؛ ترجمه و تلخیص آیدین ترکمه

 

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=302944