فیروزه نوردستروم- اعتصاب سراسری در ایران طی روزهای گذشته گسترش یافته است. با اینهمه جمهوری اسلامی همه تلاش خود را به کار گرفته تا با تهدید و وحشتآفرینی و احضار کارگران از سراسری شدن اعتصابات جلوگیری کند. در روزهای گذشته صدها کارگر شاغل در پروژههای نفتی نیز دست به اعتصاب زدهاند.

م- ح یکی از کارشناسان با تجربه صنعت پتروشیمی فعال در پارس جنوبی بر ضرورت اعتصابات هماهنگ در این بخش تاکید میکند و به کیهان لندن میگوید: «بخش پتروشیمی نمیتواند تاثیرگذاری آنی خود را داشته باشد چون این بخش زیرمجموعه صنایع دیگریست که در صنایع پایین دستی قرار دارند، از همین رو تاثیر آنی نخواهد داشت. اما در بخش بالادستی یعنی نفت و گاز تاثیر مستقیم را میتوان حتی در نحوه سوختگیری و سوخترسانی نیز دید.»
-به نظر شما اولین نکته کلیدی در بخش نفت و اعتصابات پالایشگاههای نفتی چیست؟
-مخازن ذخیره خالی، امکان بارگیری و انتقال سوخت و فرآوردههای نفتی به جایگاههای سوخت سطح کشور قطع میشود. این موضوع اولین نکته در بخش نفت و اعتصابات پالایشگاههای نفتی است. در حال حاضر تعداد زیادی پالایشگاه نظیر پالایشگاه تهران، شیراز، ستاره خلیج فارس و تبریز بخش اعظمی از سوخت کشور را تامین و ارسال می کنند. علاوه براین بخشی از کمبود سوخت در نقاط دیگر، توسط انتقال از طریق تانکرهای نفتی انجام میشود. بنابراین اعتصابات در زنجیره حمل و نقل هم موضوع دیگریست که میتواند به این مقوله پیوند بخورد. از نظر من « زنجیره اعتصابات» نکتهای است که میبایست ایجاد شود، یعنی اگر اعتصابات به شکل زنجیرهای رخ ندهد یک حلقه مفقوده خواهیم داشت که باعث میشود نتیجه مورد نظر از اعتصابات به دست نیاید.
-منظورتان دقیقا از حلقه مفقوده چیست؟
-در حال حاضر یک حلقه مفقوده یعنی عدم هماهنگی بین اعتصابات داریم، البته بدون تردید هر بخش حتی اگر به تنهایی قدم بردارد موثر است اما این اثربخشی بدون پشتوانه واحدهای دیگر و بدون تشکیل زنجیره اعتصابات به صورت فرسایشی خواهد شد. ضرورت شناخت تقدم و تأخر و حتی تشکیل کمیته هماهنگی اعتصابات جهت جلوگیری از هدر رفتن انرژی اعتصابکنندگان و ایجاد انگیزه و رغبت در شاغلین دیگر واحدها ضروریست؛ در انقلاب ۵۷ نیز این کمیته تشکیل شد و وظیفه آن دقیقا به همین شکل بود.
-اعتصاب پالایشگاههای نفت چقدر تاثیرگذار است؟
-پالایشگاههای نفت بیشترین تاثیرگذاری را میتوانند داشته باشند، چون همین نیروهای سرکوب برای جابجایی نیاز به سوخت دارند؛ بیشتر وسایل حمل و نقل به سوخت بنزین یا دیزل نیاز دارند؛ چرخه مصرفی روزانه بنزین و گازوئیل در کشور مدام در حال گردش است؛ از مبدأ به مقصد توسط خطوط انتقال یا تانکرهای نفتکش؛ وقتی اعتصابات در پالایشگاهها به صورت همزمان صورت بگیرد به خاطر عدم تولید کافی در چرخه سوخت مصرفی کشور میتواند شوک ایجاد کند چون هرآنچه تولید میکنیم بعضاً شاید به اندازه کافی هم نباشد اما پالایشگاهی که ۲۴ ساعته فعال است، اگر یک شیفت کاری متوقف شود بطور میانگین یک سوم حجم تولید را کم میکند؛ اگر سه شیفت کاری اعتصاب باشد تمام تولید متوقف خواهد شد. حالا تصور کنید همزمان پالایشگاه آبادان با دیگر پالایشگاههای کشور که وظیفه اصلیشان تامین خوراک سوخت کشور است بتوانند با یک هماهنگی اعتصاب خود را شروع کنند. مثلاً پالایشگاه آبادان بخشی از سوخت مرکز را تامین میکند که اگر یک روز از کار بیفتد عملاً زنجیره انتقال را از کار میاندازد؛ یعنی تمام ماشینهایی که آنجا منتظر بارگیری هستند خودبخود برای چرخه تولید بعدی باید منتظر باشند؛ مخازن ذخیره هم هیچوقت جوابگوی میزان تولید نیست چون تقریبا بیشتر مخازن ذخیره همیشه پر هستند اما در شرایطی نظیر اعتراضات کنونی به خاطر امنیت و حفظ پالایشگاه از صدمات بیرونی بر تخلیه و خالی نگهداشتن مخازن تمرکز میکنند یعنی بیشتر انتقال سوخت تولیدی را از طریق خط انتقال یا تانکرها ترجیح میدهند که بلافاصله از پالایشگاه خارج شود تا اینکه بخواهند در جایی ذخیره داشته باشند.
-این تخلیه و خالی نگه داشتن مخازن چه تاثیراتی بر حوزه انتقال خواهد گذاشت؟
-نگه داشتن یا پر نگه داشتن مخازن، خطرات و حمله بعدی را به همراه خواهد داشت. در این شرایط چنین ریسکی برای مسئولان معقول نیست یا حداقل از ترس هم که شده ترجیح میدهند این اتفاق نیفتد. اخباری که از پالایشگاه آبادان دارم این خبر را تایید میکند که بر اساس پروتکلهای امنیتی اکثر مخازن روی ظرفیت ۲۵ تا ۳۰ درصد نگهداری میشوند یعنی ظرفیت کامل ندارند. یک مقداری از تاخیر در بارگیری سوخت توسط تانکرها به دلیل همین مسئله است که باید پالایش انجام شده، سوخت به مخازن رفته و بلافاصله از مخازن بارگیری شود. حداکثر نگهداری را روی ۲۵ تا ۳۰ درصد نگه داشتهاند که این مسئله تاثیر مستقیم در بارگیری سوخت دارد. باید مخازن به یک سطحی از ظرفیت برسند که کامیونها آماده بارگیری شوند، بخشی از این وقفه حاصل این مسئله است، بخشی هم به دلیل اعتصابات میتواند باشد که من تایید یا تکذیب نمیکنم. اما ضرورت و اولویت ما در بخش اعتصابات اول باید پالایشگاهها باشد که بخش اعظمی از سوخت کشور را تولید میکنند که توقف تولید در آنها به معنی عدم تولید سوخت به میزان نیاز و عدم توزیع در سطح کشور است.
-و این توقف تولید بر حوزه حمل و نقل عمومی تاثیر میگذارد…
-…بله؛ این مسئله تبعاتی برای مردم عادی هم دارد ولی همانطور که میدانیم این خیزش برای همه کسانی که در سمت درست تاریخ ایستادهاند فقط ضررهای کوتاهمدت خواهد داشت. ممکن است بنزین نداشته باشیم یا فعالیت اتوبوسها متوقف شود. حمل و نقل عمومی و شخصی دچار مشکل شود، اما هیچ انقلاب و خیزشی بدون چنین زیانهایی برای جامعه نبوده و نخواهد بود تا بتوانند سود بلندمدت خود را تأمین کنند.
-پس به موازات اعتصابات در پالایشگاهها، اعتصاب در حوزه حمل و نقل سوخت و جایگاهداران هم ضروریست…
-مسلماً به موازات اعتصابات در بخش پالایشگاهها اعتصابات در بخش حمل و نقل سوخت و جایگاهداران هم ضروریست که البته این امر در پی اعتصاب پالایشگاهها به خودی خود صورت خواهد پذیرفت اما هماهنگی و انجام آن باعث تسریع در به دست آوردن نتیجه خواهد شد.
-اما در شبکه حمل و نقل ریلی که بخش اعظمی از سوخت کشور را منتقل میکند موضوع اعتصاب امری پیچیده نیست؟
-شبکه حمل و نقل کشوری شامل سوخت راه آهن است که بخش اعظمی از این سوخت توسط راه آهن جابجا میشود بهخصوص برای مناطق شمالی کشور که امکان اعتصاب در این بخش ضعیف است چون همچنان بخش اعظمی از راه آهن دولتی است و همسو کردن بخش دولتی با فراخوانهای اعتصابات همت و حمایت ویژهای را میطلبد که از نظر من شاید از طرف شخصی چون شاهزاده رضا پهلوی امکانپذیر باشد.
-در مورد توقف کار پالایشگاههای گاز نظر شما چیست؟
-حاصل اعتصاب در دو بخش نفت و گاز نتیجه آنی خواهد داشت. توقف کار پالایشگاههای گازی منجر به عدم تولید و ارسال گاز به نیروگاههای برق نیز خواهد شد. بخش عمدهای از نیروگاههای کشور با گاز کار میکنند؛ نمونه نیروگاههای سیکل ترکیبی زیاد داریم که بخشی با گاز و بخشی از حاصل تولید انرژی از سیلوهایی است که آب در آنها جریان دارد فعالیت میکنند. تاثیر اعتصابات پالایشگاههای گازی در بخش عمدهای از کشور نمود آتی خواهد داشت. نیروگاههای سیکل ترکیبی که در این مناطق ایجاد شده در بخش آبی نمیتوانند فعال باشند چون عملاً آبی برای راهاندازی سیستم وجود ندارد. برای نمونه نیروگاه سیکل ترکیبی یزد در کیلومتر ۳۷ جاده نایین به یزد که بخش آبی آن غیرفعال است و اگر بخش گازی آن توسط گاز پشتیبانی نشود عملا از چرخه تولید برق خارج میشود.
نیروگاههای مختلفی در تهران هست مثل نیروگاه «رجایی» که سیکل ترکیبی و گازی است که معضل عدم تامین گاز را دارند و بجای آن مازوت میسوزانند که به نوعی ارزانتر هم هست. در نتیجه توقف تولید و اعتصاب در پالایشگاههای نفت و گاز چرخه بزرگی را شامل میشود که نه تنها در بخشهای پاییندستی مثل نیروگاههای گازی حرارتی و تولید برقی که با نیروی گاز کار میکنند تاثیر میگذارد بلکه بسیاری از صنایع و واحدهای دیگر را تحت تاثیر قرار میدهد.
-شروع اعتصاب در صنعت پتروشیمی چه تاثیراتی در صنایع پاییندستی نفت و گاز خواهد گذاشت؟
-خوراک پتروشیمیها از گاز تولیدی از پالایشگاههای گازی تامین میشود، وقتی پالایشگاههای گازی در پارس جنوبی متوقف شوند عملا خوراک تولیدی برای واحدهای پاییندستی نخواهند داشت یعنی بخش اعظمی از خوراک اولیه پالایشگاههای پارس جنوبی، گاز حاصل شده از پالایشگاهها است که بخشی از آن در حال ساخت و بخشی اعظمی در حال بهرهبرداری است. پس با احتساب اعتصاب در یک واحد تولیدی موثر میتوانیم ضرر هنگفتی به واحدهای پاییندستی بزنیم؛ عملا پتروشیمیها بدون تولید در بخش گاز خود به خود مشمول این اعتصاب و توقف خواهند شد چون خوراک ورودی آنها تامین نشده و از چرخه تولید خارج میشوند. بسیاری از پتروشیمیهایی که در پارس جنوبی در حال کار هستند اغلب بر پایه اتیلن و مشتقات اتیلن کار میکنند. از پتروشیمی جم گرفته تا آریا ساسول، پارس شمالی، مروارید و دیگر پتروشیمیهای فعال. پتروشیمی برزویه (یوتیلیتی) که وظیفه تامین خوراک دیگر واحدهای پتروشیمی را دارد، در صورت از کار افتادن، واحدهای زیرمجموعه را از چرخه تولید خارج خواهد کرد. پس با تکان دادن یک مهره مناسب میتوان چند مهره دیگر به دست آورد و آنها را به اعتصاب اجباری سوق داد.
-پس عملاً وقتی بخشهای بالادستی وارد اعتصاب جدی شوند، واحدهای پتروشیمی و صنایع پاییندستی به اجبار متوقف میشوند و همین مهمترین تأثیر این حرکت است…
-بله، اعتصاب در بخش نفت و گاز حرکت کوچکی نیست باید به صورت جدی و رسمی پیگیری شود و باید از کسانی که میتوانند پشتیبانی کنند حمایت کنیم. صحبتهای اخیر شاهزاده دلگرمی بود برای کسانی که قصد اعتصاب دارند اما باید یک نهاد هماهنگ کننده برای اتصال حلقه مفقوده بین اعتصابات ایجاد کرد برای یکپارچه کردن صدای اعتصابات و پشتیبانی فکری یا مالی. ضرورت تشکیل کمیتهای برای هماهنگی اعتصابات به شدت احساس شده و حتی کمبود آن اعتصاب کنندگان را دچار دلسردی خواهد کرد.