خشونت نامشروع یا دفاع مشروع؟!

شنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۱ برابر با ۰۵ نوامبر ۲۰۲۲


مهدی نوذر – نلسون ماندلا یکی از خوشنام‌ترین رهبران تاریخ معاصر است. وی یکی از رهبران الگوهای مبارزه مدنی در کنار گاندی و مارتین لوترکینگ شناخته می‌شود. ماندلا در کتاب خاطرات خود می‌نویسد: «اگر چه من سال‌های زیادی تاکید بر مبارزه بدون خشونت داشتم، اما در نهایت به این نتیجه رسیدم مبارزه بدون خشونت با حکومتی که تمام ابزار خشونت را در دست دارد و به شدت سرکوب می‌کند هیچ فایده‌ای ندارد.»

با این مقدمه و پیش از شروع این بحث و ربط این موضوع به اتفاقات امروز ایران نیاز است نقبی به تاریخ بزنیم و ببینیم آیا اساسا وجود چنین ساختاری جایگاه مردمی دارد یا نه.

در تاریخ حکومت‌های دیکتاتوری مانند حکومت نازیسم که همواره با خشونت‌های ذاتی همراه بوده‌اند، جریانی مخالف پدیدار شده است که می‌توان از آن به عنوان کمیته مجازات یاد کرد.

آلمان نازی طی اشغال سرزمین‌های زیادی در جریان جنگ جهانی دوم از جمله فرانسه، با ایجاد گروه‌هایی روبرو شد که به دنبال مبارزه با اشغال کشور خود بودند که از آن به عنوان کمیته مجازات یاد می‌شود.

نیروهای مقاومت فرانسه یا همان کمیته مجازات وظیفه‌اش جنگ‌های چریکی و بعضا مسلحانه، پخش شبنامه علیه اشغالگران و به دست آوردن اطلاعات محرمانه جهت ضربه زدن به آنها بود. فعالیت این کمیته و گروه‌های استقامت تا پایان جنگ جهانی دوم و شکست آلمان و نابودی حزب نازی ادامه داشت. به تعبیری می‌شود گفت کارکرد این کمیته انقلابی در شرایط بحران قابل توجیه و درک می‌بود و به همین دلیل برای مردم به شدت قابل احترام بودند.

نمونه عینی دیگر  این نوع مبارزه را که برای مردم ایران ملموس‌تر است می‌توان در انقلاب ۵۷ مشاهده کرد. مبارزین و مخالفین شاه با دستور خمینی به پادگان های نظامی حمله کرده و خود را مسلح کردند و قیام از قالب راهپیمایی‌های مسالمت‌آمیز رنگ و بوی خشونت‌آمیز به خود گرفت.  به تعبیری می‌توان گفت ارتش شاهنشاهی زمانی خود را تسلیم خواست مردم کرد که مردم مسلح شده بودند و می‌دانست اگر دست به اسلحه علیه مردم ببرد، از جانب مردم مقابله به مثل خواهد شد و این شد که ارتش شاه با تمام ارادت و وفاداری که نسبت به شاه داشت تسلیم خواست مردم شد.

این روزها و در جریان اعتراضات مردم در ایران شاهدیم حکومت با روش‌های مختلف از جمله حملات مسلحانه و تیراندازی به سمت مردم بی‌دفاع که هیچگونه اسلحه‌ای برای دفاع از خود ندارند دست به اعمال خشونت می‌زند. نمونه های عینی آن شلیک مستقیم به غزاله چلابی و تعداد زیادی از شهروندان است. حال علیه چنین حکومتی که تمام ابزار خشونت را در دست دارد و از کشتار مردم هیچ ابایی ندارد چگونه می‌شود مسالمت‌آمیز اعتراض کرد؟!

حکومت در پنجاه روز گذشته حتی یک قدم از اصول خود از جمله در مورد لغو حجاب اجباری که اکثریت قاطع مردم خواستار آن هستند، عقب‌نشینی نکرده و حاضر شده ده‌ها انسان بی‌گناه را بکشد ولی یک قدم عقب ننشیند. پس اصولا برخورد خشونت‌آمیز که مصداق دفاع مشروع است حق ذاتی تمام مردم ایران است و اگر در این مسیر کسانی از سرکوبگران توسط مردم مورد خشونت قرار بگیرند می‌توان آنرا در قالب دفاع مشروع تفسیر کرد.

در پایان به دو نکته اشاره می‌کنم؛ اول اینکه هیچ انقلابی در جهان بدون پاسخ متقابل به خشونت حاکم از ناحیه انقلابیون به سرانجام نرسیده است. و دوم، جنگ بد است، زشت و نفرت‌انگیز است، ولی اگر جنگی به شما تحمیل شد تمام سعی خود را بکنید که پیروز آن باشید و امروز مردم ایران با دشمن داخلی که جمهوری اسلامی است در جنگ هستند.

 

 

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۱ / معدل امتیاز: ۵

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=304598