مهرداد مهرآیین – دیروز در تنهایی خویش به یاد روزنامهنگاران و مفسرانی بودم که برای چندین نسل خاطرهساز شدند و یکان یکان طی سالهای اخیر و اغلب در تبعید به قول خیام «به هفت هزار سالگان» پیوستند. چهرههایی خستگیناپذیر مانند سعید قائم مقامی، مانوک خدابخشیان، پرویز قاضی سعید، رضا فاضلی، ایرج گرگین، نورالدین ثابت ایمانی، رافی خاچاطوریان و… جزو ایرانیان آزادیخواهی هستند که از مقابل دیدگانم گذر میکنند. در این میان اما به ناگاه یاد شخصیتی افتادم که نسل من این بخت را داشت فقط برای مدت کوتاهی او را مقابل صفحه تلویزیون به تماشا بنشیند. انسانی فرهیخته، خوشپوش و در عین حال جدی و خستگیناپذیر. او کسی نبود جز بهروز صوراسرافیل.
مدت زیادی میگذشت که از او بیخبر بودم. میدانستم که چند سالی میشود که از صدای آمریکا کنارهگیری کرده و کنج عزلت گزیده است. در آرشیو «یوتیوب» چند برنامه از او را بازبینی کردم. سالهای فعالیت تلویزیونی بهروز مصادف شده بود با دور دوم ریاست جمهوری محمد خاتمی. او تقریبا در همه برنامههایش از حیلهگری اصلاحطلبان و چهرههای وابسته به این جریان سخن میگفت، آنهم در زمانهای که همگان مسحور فریبکاری سیدخندان بودند!
تقریبا تمام روز من به یاد این مرد بزرگ سپری شد. امروز بامدادان که از خواب برخاستم طبق عادت معمول شروع به خواندن خبرهای روز کردم و ناگهان تمام وجودم به لرزه افتاد. خبر کوتاه بود و دردناک «بهروز صوراسرافیل روز گذشته در بیمارستانی در ویرجینیای شمالی درگذشت». دقیقا در همان ساعتهایی که من با تمامی وجودم به یادش بودم! دریغ و درد که اینروزها خبر مرگ و نابودی از هر طرف به سوی ما روانه است. به قول هوشنگ گلشیری «آنقدر عزا بر سر ما ریختهاند که فرصت گریستن نداریم». تنها تسکین من اما در این لحظات نوشتن از اوست. نوشتن از اویی که سالهای عمر خویش را صرف آگاهیرسانی و بیداری هموطنان خود کرد و در تبعید و سکوت شمع وجودش به خاموشی گرایید.
بهروز صوراسرافیل روزنامهنگار و همکار قدیمی کیهان لندن درگذشت
بهروز صوراسرافیل متولد ۱۳۲۹ و دانشآموخته رشته زمینشناسی از دانشگاه پهلوی شیراز در زمان ریاست هوشنگ نهاوندی بود. شاید این امر باعث شد که بهروز در سالهای تبعید کتاب «آخرین روزها»ی نهاوندی را به همراه مریم سیحون ترجمه کند. برگردان این کتاب به زبان فارسی همانطور که در مقدمه آن نیز آمده است برای او کوششی هرچند مختصر در راه ادای دین و احترام به استاد خود به حساب میآمد. پس از اتمام تحصیل در دانشگاه شیراز او وارد دنیای مطبوعات شد.
صوراسرافیل به روزنامه آیندگان که مدیر آن داریوش همایون بود، رفت و چون علاقه وافری به دنیای هنر داشت به عنوان منتقد هنری در آن روزنامه به قلم زدن مشغول شد. پس از آنکه استعدادش در این زمینه بر همگان آشکار گشت از طرف سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران برای گذراندن یک دوره شش ماهه به اروپا سفر کرد و در بازگشت نخستین نقد خود را درباره تلویزیون ملی ایران به رشته تحریر درآورد! صراحت و شجاعت از همان ابتدا با شخصیت او عجین بود. او در آن زمان یکی از دوستان مسعود بهنود بود که البته بعد از مدتی خط خود را از او کاملا جدا کرد. مسعود بهنود در آن زمان تهیه دو برنامه «صفحه اول» و «ظهر روز هفتم» را در تلویزیون ملی ایران بر عهده داشت که از بهروز نیز برای شرکت در آن دعوت به عمل میآورد.
همکاری با مجله «تهران مصور» نیز بخشی از کارنامه او در آن سالها محسوب میشود. وقوع انقلاب ۵۷ زندگی شخصی و حرفهای بهروز را مانند بسیاری دیگر از ایرانیان و خصوصا همصنفان او دستخوش دگرگونی ساخت. او که شیفته و دلباخته تئاتر، سینما و موسیقی بود به ناگاه از منتقدی ادبی تبدیل به منتقدی سیاسی شد. بهروز به پاریس هجرت کرد و نخستین اقدام او راهاندازی هفتهنامه «ایران آزاد» با همکاری والاگهر آزاده شفیق بود. صوراسرافیل سپس با نشریه «ایران و جهان» و رادیو «جبهه نجات ملی» که توسط علی امینی و شاهین فاطمی راه افتاده بود همکاری کرد. او مدتی نیز عضو هیئت تحریریه کیهان چاپ لندن بود. بهروز علاوه بر نام خود با اسامی «کتانه سلطانی» و «نوید بوستانی» مطالبی قلمی میکرد که بسیار مورد توجه مخاطبان قرار میگرفت.
سازمان روزنامهنگاران هلند در سال ۱۹۸۸ به سه روزنامهنگار ایرانی بورس اعطا کرد که یکی از آنان بهروز صوراسرافیل بود. وی سپس به آمریکا و شهر کالیفرنیا مهاجرت و نخستین کار حرفهای خود در آن شهر را با اجرای برنامه در تلویزیون پارس آغاز کرد. این امر سبب شد که او به یک چهره شاخص تلویزیونی در نزد ایرانیان تبدیل شود.
بخشهایی از سخنان بهروز صوراسرافیل، روزنامهنگار با سابقه ایرانی در مراسم افتتاح تلویزیون آزادی در لس آنجلس سال ۲۰۰۲
بهروز صوراسرافیل، عصر چهارشنبه ۱۸آبانماه، بعد از تحمل یک دوره طولانی بیماری، در بیمارستانی در ویرجینیای امریکا
درگذشت. pic.twitter.com/xLV1trcOBm— اتاق خبر منوتو (@ManotoNews) November 10, 2022
صوراسرافیل سپس با دعوت کیوان عباسی مدیر کنونی تلویزیون «منوتو» که در آن زمان تلویزیون «آزادی» را پایهگذاری کرده بود به این رسانه پیوست. این تلویزیون از نخستین شبکههایی بود که به صورت ۲۴ ساعته و از طریق ماهواره در ایران دیده میشد.
گرایش سیاسی صوراسرافیل مشروطه پادشاهی بود و او طی آن سالها تلاش کرد ضمن روشنگری درباره مسائل روز سیاسی، مواضع سیاسی مورد علاقه خویش را نیز برای مخاطبان توضیح دهد و تشریح کند و در این مسیر حتی به نقد رادیکال برخی چهرههای پادشاهیخواه نیز همت گمارد. با تعطیلی تلویزیون آزادی دکتر کامبیز محمودی که پیش از انقلاب قائم مقام سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران بود و در سال ۲۰۰۷ به سمت مدیریت بخش فارسی صدای آمریکا برگزیده شده بود از بهروز درخواست کرد که به صدای آمریکا بپیوندد. او به صدای آمریکا رفت و تهیه برنامه هنری «شباهنگ» که در ایران بسیار پربیننده بود به بهروز سپرده شد. او تا سال ۲۰۱۷ در آن شبکه مشغول کار بود و پس از تغییرات فاجعهباری که در آن رسانه رخ داد ناچار به کنارهگیری شد.
یاد و نام بهروز صوراسرافیل گرامی که #برای_ایران زندگی و مبارزه کرد و دور از وطنی که به آن عشق میورزید، از جمع ما رفت. https://t.co/6zlRcNsjWw
— Reza Pahlavi (@PahlaviReza) November 10, 2022
بهروز ۵ سال آخر عمر خویش را با بیماری قند دست به گریبان بود و در انزوا و تنهایی روزگار سپری کرد. به گفته همکارانی که با او در تماس بودند، بهروز فردی شوخ و بذلهگو و در عین حال دقیق و منظم بود. شاهزاده رضا پهلوی در پیامی به مناسبت درگذشت وی نوشت «یاد و نام بهروز صوراسرافیل گرامی، که برای ایران زندگی و مبارزه کرد و دور از وطنی که به آن عشق می ورزید از جمع ما رفت.
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما…