دو ماه پس از آغاز خیزش انقلابی مردم علیه جمهوری اسلامی، اعتراضات و اعتصابات سه روزه از ۲۴ تا ۲۶ آبان ۱۴۰۱ که در پی فراخوانهای ملّی و به مناسبت سومین سالگرد جانباختگان اعتراضات سراسری آبان۹۸ صورت گرفت به نقطه عطفی در انقلاب ۱۴۰۱ تبدیل شد.
طی روزهای گذشته فراخوانهای ملّی متعددی مردم ایران را دعوت به برگزاری اعتراضات و اعتصابات در روزهای سهشنبه تا پنجشنبه، ۲۴ تا ۲۶ آبان کرده بودند. این فراخوانها با استقبال گسترده مردم در سراسر کشور همراه شد و خیزشی انقلابی طی سه روز متوالی را در اوج همبستگی ملّی به نمایش گذاشت.
همبستگی بازار و دانشگاه و خیابان
خیزش انقلابی مردم علیه جمهوری اسلامی از ۲۶ شهریور پس از جان باختن مهسا امینی دختر ۲۲ ساله که به دلیل ضرو جرح مأموران گشت ارشاد در ۲۲ شهریور جان باخت و در ۲۵ شهریور در سقز به خاک سپرده شد، آغاز و طی دو ماه بطور مستمر ادامه داشته است.
فرارسیدن سومین سالگرد اعتراضات سراسری آبان ۹۸ و ۱۵۰۰ جانباختهی آن اعتراضات که با سرکوب وحشیانه و مسلحانه نیروهای جمهوری اسلامی روبرو شد، انگیزهی مهمی برای اعلام اعتراضات سه روزه از ۲۴ تا ۲۶ آبان و در هشتمین هفته خیزش ملی بود.
پیش از این نیز فراخوانهایی برای برگزاری اعتراضات و اعتصابات در این سه روز منتشر شده بود. از نخستین ساعات بامداد روز سهشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۱ و با اعتصاب بازاریان در دهها شهر و همزمان، تجمع و تحصن دانشجویان در دهها دانشگاه کشور این اعتراضات آغاز گشت. بعد از ظهر سهشنبه نیز مردم به خیابان آمدند و به این ترتیب همبستگی بزرگی میان بازار، دانشگاه و مردم به نمایش گذاشته شد.
یکی از ویژگیهای مهم اعتراضات سه روزهی سالگرد آبان۹۸ این است که بازاریان که در هفتههای گذشته بطور گسترده و سراسری اعتصاب نکرده بودند، در این سه روز به خیزش آزادیخواهی مردم علیه جمهوری اسلامی پیوستند.
از سوی دیگر شهروندان در برخی شهرها برای نخستین بار به خیابان آمدند و در برخی شهرهای کوچک مانند بندر خمیر در استان هرمزگان، حضور هزاران نفر در خیابان در تناسب با جمعیت اندک شهر، شگفتآور بوده و به معنای واقعی کلمه «همبستگی» مردم علیه «جمهوری اسلامی» را نشان داد.
اعتراضاتی که به مناسبت سالگرد آبان طی سه روز در جریان بود، ویژگیهای برجسته دیگری هم داشت. این اعتراضات نشان میدهد که آبان۹۸ از یک اعتراضات چند روزه شهروندان به گرانی بنزین که در سه سال گذشته به عنوان یک «رویداد گذرا» و صرفا معیشتی از سوی جمهوری اسلامی و لابیگرانش جلوه داده میشد، به یک نقطه عطف در مبارزات مردم ایران برای آزادی و به یکی از مناسبتهای ملّی در روند مبارزه با استبداد تبدیل شده است. این ویژگی از آنجا قابل توجه است که اساساً هر انقلابی دارای مناسبتهایی است که به مرکز توجه افکار عمومی و برگزاری یادبود و بزرگداشت تبدیل شده و به ویژه یاد و نام جانباختگان مسیرِ پرفراز و نشیب خیزشهایی که در نهایت به انقلاب علیه ساختار سیاسی میانجامد، به این وسیله زنده نگه داشته میشود.
یکی دیگر از ویژگیهای مهم اعتراضات سه روز گذشته این است که در کل اعتراضاتی که از آبان ۹۵ با تجمع هزاران نفر در پاسارگاد تا دی۹۶ و آبان ۹۸ و تا امروز برگزار شده، جمهوری اسلامی پس از سرکوب گسترده مردم، تلاش میکرد فضای یأس و ناامیدی را در میان مردم تزریق کرده و خود را سرنوشت ایران و ایرانیان قلمداد کند. عوامل و وابستگان نظام در داخل و خارج کشور نیز با تبلیغ اینکه «همه چیز تمام شد» و «اینها را نمیشود برانداخت» گسترش میدادند تا برای مدتی نظام را از رویارویی با امواج اعتراضی در امان نگه دارند.
در خیزش انقلابی اخیر اما طی هشت هفته مردم خیابان را رها نکردند و دانشجویان و دانشآموزان نیز در دانشگاهها و مدارس نشان دادند که حتی در محیط بسته که رصد و شناسایی برای نهادهای امنیتی راحتتر است نیز عقبنشینی نمیکنند. همین پایداری سبب شد در سه روز گذشته شمار بیشتری از شهروندان، با وجود سرکوبها امیدوارانه به خیابان بیایند و به جمهوری اسلامی اعلام کنند که براندازی قطعی است و انقلاب مردم تا پیروزی ادامه دارد.
تلاش پیدا و پنهان حامیان نظام برای تحریف واقعیت
در این میان، رسانهها و خبرگزاریهای حکومتی نیز ناچار به همبستگی ملّی مردم در اعتراضات سه روز گذشته اعتراف کردهاند. در حالی که رسانههای جمهوری اسلامی بطور سازمانیافته دستور دارند از عدم اعتصاب بازاریان و «عادی» بودن شرایط شهرها در این سه روز گزارش بدهند اما در لابلای همین گزارشها نیز به بسته بودن بخشهای مهم و کلیدی بازار اشاره شده است. برای نمونه خبرگزاری ایسنا در گزارشی با این ادعا که در روز سهشنبه ۲۴ آبان پایتخت شرایط «عادی» داشت و بازاریان مثل هر روز به کار و کاسبی مشغول بودند، نوشته که «خیابان انقلاب امروز نیمهتعطیل است و بجز تعدادی معدود از مغازهایهای کتابفروشی و تهیه غذا، اکثر مغازهها در این محدوده تعطیل بودند. محدوده سردر دانشگاه تهران و پیادهروهای خیابان انقلاب نیز امروز یکی از خلوتترین روزهای خود را تجربه کرد. حضور نیروهای پلیس امنیت در خیابان انقلاب محدوده بین میدان انقلاب و چهار راه ولیعصر در حد معمول هفتههای اخیر بود که در جاهای تعیین شده برای این نیروها مستقر بودند.»
گذشته از اینکه تنها در یک وضعیت غیرعادیست که خبرگزاریهای حکومت موظف میشوند شرایط را عادینمایی کنند، گزارشها از تعطیل شدن بازار بزرگ پایتخت و بازار آهنفروشان تهران (شادآباد) به دلیل گستردگی ویدئوها، قابل انکار نبود! با اینهمه رسانههای حکومتی دستور یافتند «علت» این اعتصاب و تعطیلی را به «فشار اغتشاشگران» ارتباط دهند. در این گزارشها آمده که بازاریان به دلیل حمله و فشار و توهین «اغتشاشگران» ناچار شدند در مناطقی چون بازار تهران و بازار آهنفروشان مغازههای خود را تعطیل کنند! این در حالیست که شهروندان معترض که از سوی رسانهها و مقامات حکومتی «اغتشاشگر» خوانده میشوند، نه از صبح که کار و کسب بازار آغاز میشود، بلکه در اکثر شهرها بعدازظهرها به خیابان آمده و اعتراضات خیابانی آغاز میشود. از جمله در این سه روز نیز کسبه اصلا مغازههای خود را باز نکردند که تهدید به بستن بشوند!
در بسیاری از شهرها از جمله در ایذه مردم معترض موفق شدند نیروهای سرکوبگر و تا دندان مسلح جمهوری اسلامی را عقب برانند. رسانههای داخلی که به دلیل ویدئوهای زیادی که از عقبنشینی نیروهای تحت فرمان جمهوری اسلامی منتشر شده، نتوانستهاند این پیروزی مردم را انکار کنند، باز به تحریف واقعیت و دروغگویی پرداختند. روزنامه کیهان تهران نوشته که «نیروهای مجهز ضدشورش اگر میخواستند به اندکی از خشونتهای اغتشاشگران پاسخی درخور دهند، قطعا برای آنها بسیار راحت بود!»
این روزنامهی منفور و بدنام ننوشته شلیک مستقیم با سلاح جنگی، شلیک گاز اشکآور در فضای بسته مانند مدرسه و مترو، ضربات بیامان باتوم به سر و جمجمه معترضان حتا کودکان، بازداشت خشونتبار و شکنجه وحشیانه بازداشتشدگان از سوی نیروهای سرکوبگر و «مجهز» ضدشورش و امنیتی که تا کنون صدها نفر را کشته و هزاران نفر را زخمی کرده، اگر خشونت «راحت» و «عریان» نیست، پس چیست؟!
آنچه رسانهها و مقامات حکومتی نمیخواهند ببینند همبستگی یک ملت در برابر حکومت سرکوبگری است که بیش از چهار دهه به مثابه دشمن داخلی و یک نیروی اشغالگر، روند زندگی، غرور و کرامت ایرانیان را به سخره گرفته و آنها را از طبیعیترین حقوق انسانی محروم کرده است.
عدم درک آنچه انقلاب۵۷، جمهوری اسلامی و فاشیسم مذهبی بر سر مردم ایران آورده است سبب میشود که حتی مدنیترین مبارزات مردم در هفتههای گذشته مانند «عمامهپرانی» برای برخی حامیان انقلاب۵۷ و جمهوری اسلامی سنگین تمام شود و از اصولگرایشان چون محمدتقی نقدعلی تا اصلاحطلبشان چون احمد زیدآبادی در نقد پدیدهای بنویسند که به عنوان یک حرکت مدنی و پرمعنا در رسانههای بینالمللی نیز بازتاب یافته است.
شیروخورشید و درفش کاویانی طلایهدار همبستگی و آزادی
با وجود فضای امنیتی و سرکوب مسلحانه، مردم نه تنها در دانشگاه و خیابان اعتراضات دلاورانهای در برابر جمهوری اسلامی به تصویر کشیدهاند بلکه در هفتههای گذشته چند بار درفش کاویانی نیز در خیابان و دانشگاه برافراشته شد.
پیشبند کاوه آهنگر که درفش مبارزه مردم با ضحاک ماردوش بود و با پیروزی فریدون به پرچم ملی تبدیل شد، در حافظه تاریخی ایرانیان نماد آزادیخواهی و مبارزه علیه ظلم و ستم است. برافراشته شدن درفش کاویانی نشان میدهد مردم ایران بار دیگر برخاستهاند تا با ضحاک این دوران مبارزه کنند.
در اعتراضات سه روز گذشته پرچم شیروخورشید نیز به عنوان پرچم ملّی ایران در چند شهر برافراشته و با استقبال و تشویق معترضان روبرو شد.
استفاده از دو نماد ملی درفش کاویانی و پرچم شیروخورشید، نشان میدهد مردمی که امروز در خیابان هستند، هویت ملی خود را که جمهوری اسلامی تلاش کرده بود با زدودن و نادیده گرفتن آن، از ملت ایران «اُمت اسلام» بسازد، بازیافته و از آن به عنوان عامل همبستگی و ابزاری علیه نظام استفاده میکنند.
جمهوری اسلامی بارها تلاش کرده نشان دهد موجی که میرود تا ننگ و تباهی نظام ویرانگر کنونی را از ایران پاک کند، به تحریک دشمنان ایران و بیگانگان است و قدرتهای غربی و گروههای تجزیهطلب و تروریستی هستند که این اعتراضات را به راه انداختهاند. اما از همان روز اول هم خانوادهی مهسا امینی بر این توطئه مُهر باطل زدند و هم شعارها و حرکات مردم از سراسر ایران آن را ناکار کردند.
در این میان، برافراشتن درفش کاویانی که نخستین بار توسط دانشجویان برافراشته شد و همچنین به اهتزاز درآوردن پرچم شیر و خورشید نیز در کنار همه شعارهایی که بر همبستگی ملّی و یکپارچگی سرزمینی متمرکزند، این ترفند جمهوری اسلامی را با شکست روبرو کرد. بعلاوه مردم از داخل ایران شیطنت برخی رسانهها را نیز که طی هشت هفته گذشته مرتب به گروههای ضد ایرانی و تجزیهطلب تریبون دادهاند خنثی کرده و به آنها گوشزد کردند تا واقعیت را در خیابانهای ایران از سقز و سنندج و تبریز تا تهران و زاهدان و اهواز ببینند.
انقلاب ۱۴۰۱ که اکنون در بیش از ۱۵۰ شهر ایران مردم را به خیابان آورده، گامهای مهمی را طی کرده و همبستگی و پایداری مردم نشان میدهد مسیر آن تا رسیدن به پیروزی، اگرچه دشوار، اما طولانی نیست و ضحاکِ زمانه به زودی در برابر کاوهها و گردآفریدهای ایران به زانو درخواهد آمد.
روشنک آسترکی |توئیتر | اینستاگرام|