بیانیه «نهضت مقاومت ملی ایران» به مناسبت ۱۶ دی‌ماه روز تشکیل دولت قانونی شاپور بختیار

سه شنبه ۱۳ دی ۱۴۰۱ برابر با ۰۳ ژانویه ۲۰۲۳


در روزهایی که در سراسر  کشور جوانان، از زن و مرد، جان‌برکف و خستگی‌ناپذیر، و با پشتیبانی همه‌ی نسل‌های دیگر، هر یک به‌گونه‌ای، ، به نبرد برای سرنگونی نظام توتالیتر جهل و ستم برخاسته‌اند، یاد از مردی که چهل‌وچهار سال پیش، برای جلوگیری از فاجعه‌ی حکومت مذهبی، همراه با هشدارهای داهیانه‌ و مکرر خود علیه دیکتاتوری نعلین، دست بکار تشکیل اولین دولت قانونی مشروطه پس از دولت مصدق شد، ادای دینی واجب است و کمترین بزرگداشتی که می‌توان از آن رادمرد تاریخ ایران و نهضت ملی و دموکراسی ایرانی به‌ عمل‌آورد.

دکتر شاپور بختیار

در زمانی که با تصمیم محمـدرضا شاه به اجرای کامل قانون اساسی و ترک حکومت فردی، ملت در برابر انتخاب میان بازگشت کامل به حکومت قانونی مشروطه، که دیگر در دسترس وی قرارداشت، و یک نظام توتالیتر مذهبی به شدت ارتجاعی قرارگرفته بود، شمار کسانی که هوشنمندانه و با قبول هرگونه خطر برای خود، خطر شوم انتخاب دوم را بی‌پرده به ملت گوشزدکنند به تعداد انگشت‌های یک دست هم نمی‌رسید.

هنگامی که دکتر کریم سنجابی در برابر پیشنهاد محمـدرضا شاه به تشکیل  یک دولت قانونی اعلام‌کرد که به موافقت خمینی نیازدارد و دکتر صدیقی پس از پذیرش همین پیشنهاد پادشاه و مشروط کردن آن پذیرش به شروطی با حملات ناجوانمردانه‌ی دکتر سنجابی و اطرافیان حقیر او روبروشد و بناچار از انجام این کار خطیر چشم‌پوشید، کسی که بی‌اعتنا به این تحریکات کوته‌نظرانه و غوغای تهدیدآمیز فداییان اسلام، پس از طرح شروط خود، به پیشنهاد شاه پاسخ مثبت داد دکتر شاپور بختیار بود.

شاپور بختیار با پیشینه‌ای استثنائی از مبارزات ضدفاشیسم گام به این راه می‌گذاشت.

او درجوانی به هنگام تحصیل در دانشگاه پاریس، همگام با دوستان فرانسوی خود به نفع جمهوریخواهان اسپانیا و علیه کودتای ژنرال فرانکو مبارزه‌کرده بود، با آغاز خطر حمله‌ی ارتش نازی به فرانسه داوطلبانه به ارتش ملی این کشور پیوسته‌ و به جبهه رفته به عنوان افسر توپخانه جنگیده‌بود، و بالأخره پس از اشغال این کشور از طرف آلمان هیتلری، در صفوف نهضت مقاومت ملی فرانسه به رهبری ژنرال دوگل رزمیده بود.

او همچنین فرزند سردار فاتح بختیاری، یکی از فاتحان پایتخت به‌هنگام استبداد صغیر و در نبرد با تیپ قزاقان روسی سرهنگ لیاخوف بود.

این کفیل وزارت کار در دومین دولت مصدق، با چنان پیشینه‌ی آشنایی با ماهیت هولناک فاشیسم و خطر آن،  و با تجربه در مبارزه علیه این دشمن انسانیت، تنها کسی بود که می‌توانست در آن شرایط هولناک خطر حکومت توتالیتر مذهبی را در همه‌ی ابعاد آن تشخیص‌دهد و برای رویارویی با چنین خطر شومی از اراده و شجاعت لازم برخوردار باشد.

او آنچه را که در این چهل‌وچهار سال سلطه ی فاشیسم مذهبی بر ملت ما رفت و ویرانیهای ناشی از آن را از همان لحظه‌ی نخست دیده و به ملت گوشزدکرده‌بود و به‌رغم فراموشی مصلحتی بسیاری از مدعیان امروز، که یا به یاد نمی‌آورند یا به صرفه نمی‌بینند که به‌یادبیاورند، همو بود که به ما گفت:

«اینها مأموریت دارند که ایران را از بین ببرند؛ و خوب، می‌برند دیگر. من آمده‌ام که نگذارم چنین بشود.»

و باز همان بختیار بود که پس از استقرار مافیای مذهبی بر کشور، گفت:

«این رژیم پرانتز  سیاهی است در تاریخ ملت ما که باید هر چه زودتر بسته‌شود.»

او، همراه با دانش سیاسی، فلسفی، تاریخی و ادبی خود، مبارزی خستگی‌ناپذیر بود که در راه آزادی‌، سعادت ایرانی و استقلال و سربلندی ایران و بطور کلی کرامت انسانی، حاضر نبود یک لحظه ازپای‌بنشیند و سراسر زندگی خود را وقف این آرمان‌های پرافتخارکرده‌بود.

در آستان همه‌پرسی جعلی و غیردموکراتیک در نهم فروردینماه ۱۳۵۸ او تنها کسی بود که با انتشار پیام تاریخی‌ پرطنین‌اش به ملت ایران از محل مخفیگاه خود در تهران، با تأکید بر مجهول و مجعول بودن مفهوم جمهوری اسلامی پیشنهادی خمینی به صراحت گفت «من به این جمهوری رأی نمی‌دهم.»

پس از گذراندن ششماه در مخفیگاه، که هر لحظه‌ی آن همراه با خطر کشف و اعدام او بود، هنگامی که توانست به کمک کشور فرانسه، کشوری که روزی برای استقلال آن جنگیده بود، از ایران خارج‌گردد و به پاریس برسد، بدون فوت وقت در کنفرانس مطبوعاتی پرطنینی در شهر پاریس ادامه‌ی مبارزه‌ای بی‌امان با رژیم ارتجاعی خمینی را اعلام‌کرد.

و از آن زمان تا روزی که آدمکشان جمهوری اسلامی او را به‌قتل‌رساندند یک لحظه آرام ننشست و روز و شب زندگی خود را تماماً وقف افشاءِ تقلبی ویرانگر بنام جمهوری اسلامی و گردآوردن نیروهای ایراندوست و آزادیخواه برای براندازی آن کرد.

در روزهای دردناک دوری از وطن هّمِ او سراسر مصروف ترسیم راه مبارزه با مافیایی بود که می‌دانست، و دیدیم، که هر روز از ادامه‌ی آن به بهای ویرانی بیشتر کشور و تیره‌روزی شدیدتر ملت تمام‌می‌شود.

او در همان حال که می کوشید تا پایان رژیم تباهی و ویرانی را سرعت‌ببخشد، همچنین دغدغه‌ی آن را نیز داشت که در صورت طولانی شدن عمر نظام  جهل و دروغ و نیرنگ، رابطه‌ی نسل‌های جدید با پیشینه و فرهنگ آزادیخواهی، این یادگار ورجاوند نهضت مشروطیت و مرده‌ریگ پدران مشروطه، گسیخته‌نگردد، و مبارزات آینده همچنان در مسیر نهضت ملیِ برجامانده از دکتر مصدق ادامه‌یابد.

رسالت نهضت مقاومت ملی ایران، که به‌همت او تأسیس‌شد، افزون بر متشکل‌ساختن نیروهای آماده برای برچیدن بساط نیرنگ و تباهی خمینی، حفظ پیوند میان نسلهای بعدی با نهضت ملی ایران و آرمان استقلال، آزادی بر اساس حکومت قانون و دموکراسی، و جدایی دین از حکومت، نیز بود.

و امروز نیز، که نظام جهل و نیرنگ به مدت چهل‌وچهار سال با تمام وسائل در گسیختن این پیوند کوشیده، این رسالت بیش از هر زمان بر دوش ملیون ایران و بویژه نهضت مقاومت ملی ایران قراردارد:

ادامه‌ی کوشش در این راه، تا جایی که نسل جوان کنونی که به ضرورت حیاتی برچیدن این بساط ستم و دروغ پی‌برده، مانند پدران خود اصل حاکمیت ملی را در سرلوحه‌ی همه‌ی خواستهای خود قراردهد و راه را بر دخالت دین و همه‌ی ایدئولوژی‌های هژمونیست در کار حکومت ببندد.

امروز، در گرماگرم نبرد جوانان ازجان‌گذشته‌ی کشور در راه رهایی و آزادی ملت کنهسال خود، نام کسی که چهل‌و‌چهار سال پیش همه‌ی جنایات رژیم ارتجاعی دینی را پیش‌بینی کرده‌بود، به عنوان کسی که پیش از همه و به بانگ بلند خطر را گوشزدکرد و راه آینده را نشان‌داد، بر تارک تاریخ چندهزارساله‌ی ملت ما می‌درخشد.

ازیادنبریم که پیروزی نهایی جنبش پرافتخار کنونی نیز در گروی شناخت درست این راه و ادامه‌ی آن است!

یادش گرامی.

ایران هرگز نخواهدمرد
جمعه ۱۶ دیماه ۱۴۰۱
نهضت مقاومت ملی ایران

 

 

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=309278