محسن جعفری راد منتقد سینما و کارگردان چند روز پس از آزادی از زندان به علت آنچه «خودکشی» اعلام شده جان باخت. او در جریان اعتراضات بازداشت و چند هفته در بند امنیتی و انفرادی محبوس بود.
در پی اعلام خبر درگذشت محسن جعفری راد منتقد سینما و کارگردان، هوشنگ گلمکانی مدیر مجله «فیلم امروز»، با اشاره به بازداشت این منتقد و کارگران سینما در هفتههای گذشته در اعتراضات کرج، دلیل درگذشت او را «خودکشی» اعلام کرد.
هوشنگ گلمکانی روز یکشنبه ۱۸ دی در اینستاگرامش نوشت: «او چند هفته پیش در جریان ناآرامیهای کرج، هنگام رفتن به خانهاش دستگیر شد و وقتی که توانست پس از حدود دو هفته سرانجام هویت و حرفهاش را توضیح دهد و معلوم شد در تظاهرات حضور نداشته، آزاد شد، اما…»
حسین فاضلی هریکندی رئیس دادگستری البرز امروز دوشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۱ مدعی شده که «حسب تحقیقات انجام شده از خانواده، محسن جعفری راد بعد از فوت پدر و مادرش دچار افسردگی بوده و داروی اعصاب مصرف میکرد و به جهت مسمومیت (خوردن قرص برنج) از سوی خانواده به یکی از بیمارستانهای کرج انتقال داده شد و متاسفانه فوت شده است.»
به گفته رئیس دادگستری البرز، محسن جعفری راد «۱۴ آبان» بازداشت شد و در تاریخ ۱۹ آبان برای او «به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام از طریق حضور در تجمعات غیرقانونی و فیلمبرداری از آن و دعوت به تجمع غیر قانونی قرار جلب به دادرسی و کیفرخواست صادر شده است. او سپس با «قرار تأمین کفالت با معرفی کفیل آزاد شد» و میبایست «۱۳ اسفند» در شعبه اول دادگاه انقلاب کرج محاکمه میشد.
محسن جعفری راد متولد سال ۱۳۶۵ و اهل رودسر در استان گیلان، کارشناسی ارشد سینما و فارغالتحصیل کارشناسی معماری بود. او سالها در نشریات و مجلات سینمایی از جمله مجله «فیلم امروز» مینوشت و در مجموع به عنوان روزنامهنگار و منتقد با بیش از بیست نشریه عمومی و تخصصی همکاری داشت.
این سینماگر جوان از سال ۱۳۸۷ ساخت فیلمهای کوتاه داستانی و مستند را آغاز کرد و با انجمن سینمای جوانان ایران دفاتر لاهیجان، رشت، چالوس، مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، خانه مستند همکاری داشت. ساخت مستندهای «رنج زیر پوست»،« سایههای سبز» از مجموعه مستند یکی از ما» و فیلم کوتاه داستانی «فقط مه واقعی است» به تهیه کنندگی رامبد جوان از دیگر فعالیتهای او به شمار میرود.
محسن جعفری راد همچنین به تدریس سینما در دانشکدهها و مؤسسههای خصوصی و انجمن سینمای جوانان ایران نیز میپرداخت.
https://www.instagram.com/p/CnJoTK5INTk/?utm_source=ig_embed&ig_rid=b79dd057-2a8e-4d02-9702-3f865adf9336
در خبر دیگری آمده که ماهان جلالدوست که به تازگی پس از تحمل یکسال حبس از زندان «رجایی شهر» آزاد شده بود ساعاتی پس از آزادی در بیمارستان فیروزگر تهران بستری و دیروز به بخش مراقبتهای ویژه ی بیمارستان منتقل شد. علت بستری شدن این زندانی سیاسی نارسایی کلیوی و بالا بودن سطح کراتین و پتاسیم اعلام شده است.
خبرگزاری هرانا هفته گذشته خبر داده بود که ماهان جلالدوست شهروند ساکن تهران روز پنجشنبه ۱۵ دی ماه ۱۴۰۱ از زندان «رجایی شهر» کرج به مرخصی اعزام شد. در این گزارش تأکید شده بود که با وصل این مرخصی به آزادی که با قرار وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی صورت گرفته است، ماهان دیگر به زندان باز نخواهد گشت. اما او تنها چند ساعت پس از آزادی به بخش مراقبتهای ویژه منتقل شده و در شرایط ناپایدار جسمی بسر میبرد. به نظر میرسد مقامات قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی نمیخواستند هزینه وضعیت وخیم و هر اتفاق احتمال درباره سلامت این زندانی سیاسی را بپذیرند و با وجود اینکه ماهان از چند ماه پیش نیازمند مرخصی درمانی بود، در بدترین شرایط جسمی به آزادی او رضایت دادند.
ماهان جلال دوست در تاریخ ۱۵ فروردین ماه ۱۴۰۰، توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به «اتهام تبلیغ علیه نظام» به یکسال حبس تعزیری و از بابت مجازات تکمیلی به ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور، ۲ سال محرومیت از عضویت در احزاب، گروهها و دستهجات سیاسی و ضبط خودرو شخصی، تلفن همراه و کامپیوتر به نفع دولت محکوم شده بود. نهایتا این حکم در تاریخ ۱۵ تیرماه ۱۴۰۰، در دادگاه تجدیدنظر مجازات ضبط خودروی شخصی را نقض و الباقی حکم وی عینا تایید شد.
ماهان در اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۱، توسط شعبه یک اجرای احکام زندان اوین جهت تحمل حبس احضار و راهی زندان اوین شده بود. وضعیت جسمی ماهان در زندان هر هفته رو به وخامت رفت و آزار و اذیت او حتی در مدت تحمل حکم زندان ادامه داشته است.
بر اساس گزارشها ماهان جلال دوست در تاریخ ۱۷ آبان ماه، به بیمارستان امینآباد منتقل و پس از ۸ روز به زندان «رجایی شهر» کرج بازگردانده شد.
یک منبع آگاه به خبرگزاری هرانا گفته بود که ماهان پس از آنکه از بیمارستان روانی امینآباد به زندان «رجایی شهر» بازگردانده شد، با گشایش پرونده جدیدی به اتهام «اختلال در نظم زندان» روبرو شد که از این پرونده با قرار کفالت تا پایان مراحل دادرسی آزاد شده است.
هفته گذشته «کمیته پیگیری وضعیت بازداشتشدگان» در گزارشی تحقیقی اعلام کرد که از آغاز خیزش انقلابی از شهریور تا کنون دستکم ۲۸ شهروند بازداشتشده در جریان اعتراضات، زیر شکنجه یا به شکلی مشکوک و غیرقابل توضیح جان باختهاند.
ابعاد گسترده سرکوب؛ قتل شهروندان زیر شکنجه و مرگ مشکوک بازداشتشدگان
بر اساس این گزارش از آغاز خیزش انقلابی از شهریور تا کنون دستکم ۱۵ شهروند بازداشتشده به دلیل شکنجه و فشار برای گرفتن اعتراف اجباری جان باختهاند. همچنین ۱۲ شهروند بازداشتشده نیز به طرز مشکوکی پس از آزادی جان خود را از دست دادهاند و یا پیکر بیجان آنها در محلی پیدا شده است.
بر اساس گزارش جدیدی که «کمیته پیگیری وضعیت بازداشتشدگان» ارائه داده شماری از شهروندان بازداشتشده زیر شکنجه و فشار که غالبا برای انجام اعتراف اجباری صورت گرفته جان باختهاند؛ برخی دیگر از بازداشتشدگان هم در مرگهای مشکوک و غیرقابل توضیح جان خود را از دست دادهاند.
از جمله مرگهای مشکوک و غیرقابل توضیح عاطفه نعامی شهروند بازداشت شده که پیکر بیجان او در بالکن خانهاش پیدا شد یا شهروندانی که به فاصله چند روز از آزادی جان باخته و علت درگذشت آنها «خودکشی» یا «ایست قلبی» عنوان میشود.
برخی بازداشتشدگان هم از داروهایی که در بازداشت به آنها داده شده و مشخص نیست چه بودهاند خبر دادهاند. از جمله این زندانیان محمدرضا آژر نوجوان ۱۸ ساله است که در نخستین روزهای اعتراضات در شهریور ۱۴۰۱ در مشهد بازداشت شد و پس از بیش از سه ماه و نیم بازداشت گفته در روز دوازدهم دیماه رگهای چشمانش از شدت فشار عصبی پاره شده و در زندان به او داروهایی دادهاند که نمیداند چه بوده است.
در گزارش «کمیته پیگیری وضعیت بازداشتشدگان» آمده که اسماعیل دزوار، رامین فاتحی، محمد لطفالهی، سامان قادرپور، یوسف رئیسی، احمد گودرزی، میلاد خوشکام، امید حسنی، هیمن آمان، امیر جواد اسعدزاده، محمد حاجی رسولپور، حامد سلحشور، شهریار عادلی، ایلیاد رحمانیپور، شادمان احمدی و مهدی زارع اشکذری افرادی هستند که در گزارش کمیته پیگیری بازداشتشدگان به عنوان افرادی که در بازداشت و بر اثر جراحات ناشی از شکنجه و ضربوجرح مأموران حکومتی جانباختند، معرفی شدهاند.
در این گزارش تأکید شده که به غیر از افرادی که شرح آنان آمده از کشتهشدگان دیگری از جمله؛ آیدا رستمی، دنیا فرهادی، کورش پاژخ، مصطفی مباشر، عاطفه نعامی، رضا شرفی، حسن ناصریخور، امین خانلو، مرتضی سلطانیان، محمد عبداللهی، عماد حیدری، مهدی کابلی کفشگیری نیز نام برده شده که مرگهای مشکوک و غیرقابل توضیح داشتند. این که این افراد در زمان کشتهشدن در بازداشت بودهاند یا در خیابان و مانند سایر معترضان به شکلهای دیگر جان باختند، هنوز در دست تحقیق است. به اینها باید افرادی را که نامشان هرگز رسانهای نشده و ما هنوز در مورد آنها چیزی نمیدانیم را نیز بیافزاییم.