آقاى محمد صادق کوشکى،
ما جامعه دانشگاهیان ایرانى خارج از ایران، این نامه را براى شرمساریتان مینویسیم. شما و همفکرانتان که عنوان دکتر را یدک میکشید ننگ جامعه دانشگاهى هستید. نه تنها به دلیل همکاری و چاپلوسی یک نظام سلطهگر، فاسد و جانى، بلکه به این دلیل که حتی در حوزه تخصصی خود هم قدرت تشخیص درست و غلط را ندارید. امثال شما در تاریخ نظامهای استبدادی فراوان بودهاند، همانهایی که قدرت پوشالى سلطهگر را واقعی و ابدی به تصویر میکشند، قلم به چاکرى میزنند و نانشان را در هر طرف که باد بوزد میخورند. اما اندیشمندان خوب میدانند که حکومتهای سلطهگر میروند و مردماند که میمانند و شما شرمسارانى که باد در تنور توحش دمیدهاید، و آبرو و شرف خود را به حراج گذاشتهاید و قادر نیستید که صدای شکستن استخوانهای نظام پوسیده و ورشکسته اربابانتان را بشنوید.
سوابق شما در توهین به زنان و ترغیب حکومت در استفاده از نیروهای شبهنظامی «مدافع حرم» علیه مردم، و تشویق خشونت در جامعه بر همگان روشن است. در حقیقت امیدی به بازگشت شما به سمت درست تاریخ و مردم نیست. اما آنچه ما را بر آن داشت تا شما را مخاطب قرار دهیم، خیانت شما به حرفهی شریف استادى دانشگاه است. شمایی که با چنان شوقی از اعدام طرفداری کرده و جنایات قوه قضاییه را «شل» میخوانید، بر چه اساس و مدرکی اعدام را راه پیشگیری از «توهین به مقدسات» میدانید؟ اسناد علمی و مدارک پژوهشیتان در تایید این مدعا چیست؟ محاسبات شما برای نتیجهگیری در خصوص کم بودن اعدامها بر چه مبنای علمی استوار است؟
اعدام اساسیترین حق بشر را که همان حق زندگی است، نقض میکند. اعدام خشنترین، غیرانسانیترین و تحقیرکنندهترین مجازات است. مجازاتی است تبعیضآمیز که این روزها با هدف هراسافکنی و اغلب علیه آسیبپذیرترین اقشار جامعه اعمال میشود. اعدام به عنوان قصاص، رنج را از خانواده قربانی به خانواده مجرم گسترش داده و مسئولیت اجتماعی و اقتصادی در پیشگیری از بزه را از حکومت به جامعه منتقل میکند. شواهد علمی معتبری که اثبات کند مجازات اعدام در مقایسه با زندان موثرتر از پیشگیری وقوع جرم است وجود ندارد. چنانکه در کشورهایی که مجازات اعدام را ممنوع و متوقف کردهاند، نشانهای از افزایش جرم دیده نشده است.
بر اساس همین نظریه خشونتطلب شما بعد از چهل و سه سال حبس، شکنجه و جاسوسی، تبعید، مغزشویی و سلطه کامل بر دستگاه قانونگذاری و تعلیم و تربیت و نیروهاى مسلح ، باید تا کنون توانایی خاموشی صداى ازادیخواهیمان را به دست میآوردید، که نتوانستید و نمیتوانید. آنچه هماکنون در گستره ایرانزمین میگذرد، نقض بارز نظریه شماست. حکومتهایی که حکم اعدام صادر میکنند، مرتکب همان خشونتی میشوند که ادعا میکنند در پی محکوم کردنش هستند. اعدام حتی همانی که به بهانه جلوگیرى از جرمهایی مانند مواد مخدر در ایران اجرا شده، هیچ سودى در جلوگیری از جرم نداشته و صرفا حرکتی تصنعى از طرف جمهوری اسلامی در پوشاندن ضعف مدیریتاش بوده است. ذوقزدگی شما از اعدام تنها نشانه خشونت نهادینه در فرهنگ سیاسى و نظام فکری شماست که حتی ابعاد انسانی را هم نادیده انگاشته، گرفتن جان انسانی را «ناچیز» میدانید.
نمایش وحشتبرانگیز اعدام و خشونت عریان و دهشتناک، تنها ابزار حکومتهای خودکامه است که مشروعیت سیاسی و اجتماعی خود را از دست داده و از مدنیت و احساسات بشری به دور هستند. درواقع این عمل نشانهای است از زوال نهادهای حاکمیتی که تنها راه حفظ قدرت را در سرکوب ، انتقام و ریختن خون میبیند.
کانون بین المللی دانشگاهیان ایرانی
دیماه ۱۴۰۱