هموطنان!
از زمان فرود آمدن نعلین خمینی بر خاک ایران، زادگاه نسلها و ناموس ملی و میهنی ما در ظلمت و ظلم و تباهی غرقه است.
چهل و چهار سال است که ایران اسیر نظام اهریمنی و جنایتکاریست که هست و نیست ملت ما را مورد تاخت و تاز آمال اهریمنی و ضدمیهنی خود قرار داده است.
اینان ادامه تفکر مشتی اجنبیاند که از چهار قرن پیش از زمان ظهور آخوند کرکی و روانه شدن نزدیک به چهارصد آخوند اجنبیتبار به ایران در عصر شاه تهماسب صفوی تاریخ و فرهنگ ما را به مسمومیت آلودهاند و سرانجام در سال پنجاه و هفت سلطه مطلق خود را با ورود و ظهور سیاسی خمینی برقرار کردند.
از ابتدای مسلط شدن این نظام ضد ایرانی و طبعا ضد مردمی، ایران عرصه آوار خسارات انسانی، مالی و تباهی ثروتهای ملی کشور شد، کار دیگری در این نظام صورت نگرفته است. غارت و جنایت و سرکوب، استراتژی سیاسی- ایدئولوژیک حکومت ملایان بوده و هست.
این نظام، از آغاز حیات ننگیناش تا به امروز، به ویژه در برابر خواستهای نسل جوان، تحصیلکردگان و کارگران و سایر اقشار، جز خشونت و سرکوب جوابی نداشته است.
لشکرکشی به مناطق مختلف کشور و سرکوب بیرحمانه شهروندان، دستگیری و اعدام هزاران تن از جوانان این مرز و بوم به بهانههای واهی، قتل عام زندانیان سیاسی تابستان ۶٧، آبان ٩٨، و کشتار دستجمعی مردم در بلوچستان و کردستان تنها گوشههایی ازجنایات این نظام است.
با آغاز جنبش زن، زندگی، آزادی، در طی ۵ ماهه اخیر، این نظام جنایتپیشه به دستگیری و ربودن بیش از ٢٠ هزار نفر و قتل و اعدام حداقل ۶٠٠ نفر دست زده و بیش از پیش برسنگینی پرونده ننگین و خونین خود افزوده است.
جنبش آزادیخواهی مردم ایران بعد از طی ۵ ماه تلاش سخت و خونین، هنوز هم چشم خود را از هدف سپردن جمهوری اسلامی به گورستان تاریخ بر نگرفته و نخواهد گرفت.
شکوه انقلاب ژینا و خیزش مردم ایران علیه سلطه خونین ارتجاع در سراسر میهن با قتل حکومتی مهسا امینی آغاز و با سرعتی غیر قابل باور جهانی شد.
این انقلاب با سیل حمایتهای گسترده جهانی مُهر خود را بر جای جای این کره خاکی زد و آغازگر بزرگترین جنبش زنان در عرصه جهانی شد.
اکنون این جنبش به مرحلهای رسیده است که میباید به شایستهترین شکل ممکن، گامهای سنجیدهای را برای ساختن یک مدیریت جمعی در سطح ملی بر دارد.
اپوزیسیون خارج از کشور در این شرایط خطیر و تعیینکننده میباید نقش با اهمیتی را در این مسیر بر عهده گیرد.
اگرچه تلاش احزاب، سازمانها و جریانات سیاسی در طی سالهای مدید در ایجاد یک همبستگی کارآ علیه نظام جمهوری اسلامی و با تکیه بر میهن مشترک، ملت مشترک از اقوام گوناگون ایرانی، تاریخ مشترک، درد مشترک و دشمن مشترک به موفقیتی دست نیافت اما اکنون با الهام از جنبش انقلابی در درون کشور، و دمیدن جانی پاکیزه و نیرومند در صفوف ایرانیان خارج کشور باید برای نجات و آزادی ایران همگام شویم و دست در دست همدیگر نهیم و بکوشیم.
بکوشیم وآرزوی رهایی را که بسیاری از مبارزین راه آزادی و برابری در کشور، جان خود را در راه آن فداکردند، زمینی کنیم و جامه واقعیت بپوشانیم.
این انقلاب متعلق به تک تک ما ایرانیان است، انقلابی که پیش از پیروزی خود بر نظام حاکم، مورد استقبال و حمایت بسیاری از مردم و سیاستمداران جهان قرار گرفته است.
اپوزیسیون دمکراسیخواه خارج از کشور اکنون باید وظیفه تاخیرناپذیر خود را در قالب یک همبستگی دمکراتیک، با تشکیل مرکزی برای هماهنگی و همکاری با یکدیگر تحقق بخشد.
نقش و جایگاه استثنایی آقای رضا پهلوی در ایجاد این مرکز و در مسیر گذر از این نظام تبهکار، موقعیتی واقعی و تاریخی و سرمایهایست که نمیتوان به هیچ بهانهای آن را بیبهاء و یا بر سر آن قمار کرد.
نقش این شخصیت و موقعیت چنانکه بارها از سوی شخصیتهای مبارز درون کشور و رهبران مبارزات میدانی طرح شده، ما را مُلزم به یک پاسخ عملی برای برداشتن گامهای آغازین یک ائتلاف ملی مرکب از احزاب و سازمانها و شخصیتهایی که به جِد خواهان پشت سر گذاشتن این رژیم مستبدند، مینماید.
ندای تاریخ، ندای ملت و میهن خود را بشنویم و موقعیت بسیار خطیر ملت و میهن را دریابیم، متحد و همگام برزمیم.
ما امضاکننده این بیانیه، جریانات سیاسی دمکرات را که قبل از منافع گروهی خود به منافع ملت ایران میاندیشند، فرا میخوانیم تا با آغاز گفتگوهای ضرور با مشارکت موثر آقای رضا پهلوی، اولین گام را برای بررسی اشکال مناسب همکاری و تدارک مقدمات یک شورای ائتلافی را، برای سخنگویی یکدست جنبش در خارج از کشور وحمایت از آن در درون کشور باشد، بر دارند.
این ائتلاف به معنی رهبری جنبش در درون کشور نیست ولی میتواند یار ویاور آن رهبری در صورت فراهم شدن شرایط تشکیل آن در درون کشور در آینده باشد.
حداقلها و مبانی این همکاری در خارج از کشور قطعا چشمانداز گذر از جمهوری اسلامی را (و تشکیل مجلس موسسان از طریق انتخابات آزاد برای تعیین شکل حکومت و برپایی یک حکومت سکولار و دموکرات متعلق به همه آحاد متکثر جغرافیای ایران کنونی، با وفاداری به اصول منشور حقوق بشر و منضمات آن) در افق دید خود خواهد داشت.
بدون شک این امر مهم، عزم و همت و گذشت و فداکاری تمامی دلسوختگان میهن را میطلبد، بگذارید امیدوار باشیم که چنین فراخوانی مورد توجه مسئولانه سازمانها و احزاب و شخصیتهای آزادیخواه در تبعید قرار بگیرد و انگیزه تازهای باشد برای ایجاد تحرک در این زمینه که قبلا توسط برخی از شخصیتهای مورد احترام جامعه مهاجر ایرانی آغاز شده است.
برای زن زندگی آزادی
و به امید ایرانی مردمشمول، آباد و آزاد
۶/ فوریه/ ۲۰۲۳
گروهی از اعضای سابق سازمانهای مجاهدین و چپ ( ایران چنج)