فیروزه نوردستروم – رضا رسایی متولد ۵ اسفند ۱۳۶۷ در شهرستان صحنه استان کرمانشاه و فارغالتحصیل رشته مدیریت بازرگانی است که به اتهام قتل سرهنگ پاسدار نادر بیرامی فرمانده اطلاعات سپاه شهرستان صحنه بازداشت شد. به گفته نزدیکان رضا رسایی، پس از شکستن انگشتان پا و دندههایش از او به اجبار اعتراف گرفتند و او را به عنوان متهم ردیف اول این پرونده معرفی کردهاند.
یک عضو نزدیک به خانواده رضا رسایی جوان پیرو آیین یارسان اهل صحنه کرمانشاه به کیهان لندن میگوید: «رضا رسایی از دو ماه و نیم پیش تا کنون به اتهام قتل سرهنگ پاسدار نادر بیرامی فرمانده اطلاعات سپاه پاسداران شهرستان صحنه در بند ۷ دیزل آباد کرمانشاه نگهداری میشود و در حال حاضر بیش از ۱۰ روز است که از این زندان به محل دیگری منتقل شده و ارتباط وی با خانواده کاملاً قطع شده است.»
به گفته او، پس از کشته شدن بیرامی فرمانده سازمان اطلاعات سپاه (ساس) در صحنه، رضا رسایی به کرج رفت و در سوم آذرماه در کرج دستگیر و به کرمانشاه منتقل شد. او را هر روز به اطلاعات کرمانشاه بردند و شکنجه کردند بطوری که به دلیل شکنجههای روحی و جسمی زیاد به شدت وزن کم کرد: «تمامی انگشتهای پا و دندههای او را شکستند تا وی را مجبور به اعتراف کنند که در قتل بیرامی مشارکت داشته است. او به قدری شکنجه شد که حتی نمیتواند به راحتی راه برود، ولی با این وضعیت، اجازه درمان او را نمیدهند و حالا قتل بیرامی را بر گردن رضا انداختهاند و او را به عنوان متهم ردیف اول این پرونده معرفی کردهاند. اتهامات وی مشارکت در قتل نادر بیرامی، فرار از فرمان پلیس، اقدام علیه نظم امنیت ملی و محاربه اعلام شده است. خانواده رضا نمیدانند او چه کرده و نمیدانند چه اعترافاتی از او گرفتهاند و اگر برای او حکم اعدام صادر کنند دیگر هیچ کاری از دستشان برنمیآید. از بازپرسی خبر دادهاند رضا قطعاً متهم ردیف اول قتل است. البته در ارتباط با کشته شدن بیرامی تا امروز ۳۰ نفر دیگر را هم بازداشت کرده و شش نفر را به عنوان متهم ردیف اول این پرونده اعلام کردهاند.»
به گفته وی، از روز دستگیری رضا تا امروز هیچ دادگاهی برای او تشکیل ندادهاند. به خانواده او اجازه نمیدهند که برای گرفتن وکیل اقدام کنند یا از روند پرونده او اطلاعی داشته باشند. به آنها گفتهاند که پرونده او امنیتی است و باید تا روز دادگاه صبر کنند، حتی از زمان برگزاری دادگاه یا محل نگهداری او به خانواده اطلاعاتی ارائه نمیکنند. با وجود این آنها قصد سکوت ندارند، اگرچه خیلی تحت فشارند. همه اعضای خانواده و بستگان او تحت نظر هستند.»
این عضو نزدیک به خانواده رضا رسایی به کشته شدن سرهنگ پاسدار نادر بیرامی در جریان مراسم ۲۷ آبان ماه در سالگرد کشته شدن سیدخلیل عالی نژاد در شهرستان صحنه اشاره میکند و میگوید: «این مراسم هر سال در این شهر برگزار میشود و چون سیدخلیل عالی نژاد توسط ماموران جمهوری اسلامی ترور شده این مراسم هرساله به صورت اعتراضی برگزار میشود. امسال بخاطر انقلاب “زن زندگی آزادی” شعارهای مردم سیاسیتر بود و تعداد زیادی از مردم صحنه در این تجمع شرکت کردند، البته چند روز قبل از برگزاری این مراسم، از طرف اداره اطلاعات سپاه با رضا تماس گرفتند و او را احضار کردند تا از او تعهد بگیرند که در آن مراسم شرکت نکند اما رضا قبول نکرد و رفت. رضا در آن مراسم فقط یک پوستر از تصویر پسر داییاش خیرالله حقجویان زندانی سیاسی در دست داشت و برای آزادی او شعار میداد که “خیرالله حق جویان را آزاد کنید”».
او ادامه میدهد: «رضا رسایی در این تجمع ماسکی نداشت و دوربینهای استانداری صحنه، تمامی تصاویر را ضبط کردند. در تمامی این فیلمها، رضا هیچ اقدام خشونتآمیزی نکرده ولی چون یک چهره شناخته شده در شهر کوچک صحنه بود او را شناسایی و در نهایت بازداشت کردند.»
وی به نقل از یکی از شاهدان و حاضران در آن مراسم میگوید: «لحظهای که نادر بیرامی به قتل رسید و دور او شلوغ شد، رضا با یک پلاکارد کنار من ایستاده بود و برای تماشا به جلو رفته بود. من چون به تازگی کتک خورده و آسیب دیده بودم، رضا تلاش میکرد کنار من باشد.»
او ادامه میدهد: «بسیاری از شرکتکنندگان از این تجمع فیلمبرداری کردند که در شبکههای مجازی به صورت مات پخش شده اما فیلمهای اصلی در اختیار اطلاعات قرار دارد، چون در بین مردم تعداد زیادی اطلاعاتی و مخبر هم بودند که از حاضران در تجمع عکس و فیلم می گرفتند، به یک ساعت نکشید که همه را شناسایی کردند. هیچکس هم ماسک نداشت چون فکر نمیکردند ممکن است کسی در آن روز کشته شود.»
سید خلیل عالینژاد نوازنده، خواننده، شاعر و آهنگساز اهل شهر صحنه استان کرمانشاه و یکی از چهرههای آیین یارسان بود که در ۲۷ آبان ۱۳۸۰ در شهر گوتنبرگ سوئد، به دست افراد ناشناس به قتل رسید و پیکر وی در شهر صحنه به خاک سپرده شد.
این فرد نزدیک به خانواده رضا رسایی در ادامه میگوید: «در روز مراسم، کل شهر حکومت نظامی بود؛ ماشینهای جنگی و تعداد زیادی نیروی یگان ویژه حضور داشتند. مراسم ابتدا با نواختن ساز تنبور و دف شروع شد، بزرگان یارسان در سخنرانی خود به سرکوب و کشتن مردم و کشته شدن جوانان و کودکانی نظیر کیان پیرفلک اعتراض کردند و شعارهایی چون «قسم به خون یاران ایستادهایم تا پایان» سردادند. چند دقیقه بعد حمله بیرامی با نیروهای سپاه و اطلاعات سپاه به مردم در ساعت حدود سه و نیم بعد از ظهر شروع شد، نادر بیرامی به میان جمع شرکتکنندگان در مراسم آمد و با داد و فریاد دستور داد مراسم متوقف شود اما بین او و برخی حاضران در مراسم درگیری شد و در نهایت کشته شد. این تجمع با تیراندازی و شلیک گاز اشکآور به پایان رسید اما تا ساعت ۹ شب از سطح شهر صدای شلیک گلوله شنیده میشد، حتی به خانههای بزرگان شهر یورش بردند و تعدادی از آنها را هم بازداشت کنند.»
این فرد مطلع توضیح میدهد: «رضا در ۱۱ سالگی پدرش را از دست داد و با سختیهای زیادی بزرگ شد و نانآور خانواده بوده است. خانواده او به شدت تحت کنترل و فشار نیروهای سپاه هستند. مادر پیر رضا را هم مورد ضرب و جرح قرار دادند و برادرش را هم دستگیر کردند. تمام بزرگان شهر را بازداشت و شکنجه کردهاند، کسانی که حتی نادر بیرامی را از نزدیک ندیدند و فقط در میان جمعیت سخنرانی میکردند.»
او با اشاره به اینکه شهر صحنه همواره یک شهر امنیتی بوده است میگوید: «خیرالله حقجویان پسر دایی رضا و عضو مجمع مشورتی جامعه یارسان بارها به دلیل سخنرانیهای سیاسی که داشته بازداشت شده و به زندان افتاده است.»
به گفته این شهروند پیرو آیین یارسان، یارسانیها همیشه تحت فشار بودهاند و مثلا «اگر برای رفتن به دانشگاه، مذهب واقعی خود را بنویسیم از پذیرش رد میشویم؛ همچنین برای استخدام و اشتغال به کار مشکل داریم؛ هر وقت بخواهند به خانههایمان یورش میبرند، اجازه قانونی چاپ کتابهای مذهبیمان و حتی نگهداری آنها را هم نداریم، در مدارس، بچههای ما را مجبور میکنند که مطابق با مذهب شیعه رفتار کنند و اگر کسی خلاف این رویه را انجام دهد از مدرسه یا دانشگاه اخراج و به مراجع قانونی ارجاع میشود.»
عضو نزدیک به خانواده رضا رسایی با اشاره به اینکه محمدمهدی کرمی یکی از اعدام شدگان اعتراضات انقلابی مردم، از شهروندان کرد و آیین یارسان بوده توضیح میدهد: «پیروان دین یارسان یا اهل حق پس از پیروزی انقلاب اسلامی افراد زیادی را از دست دادهاند. در سالهای اخیر برخی از آنها در اعتراض به فشارها و آزارهای جمهوری اسلامی و برای شنیده شدن صدای اعتراض اهل یارسان در ایران اقدام به خودسوزی در ملاء عام کردند.»
«اهل حق» یا «یارسان» از جمله اقلیتهای دینی در ایران هستند که نه تنها از بسیاری از حقوق سیاسی و اجتماعی محروماند بلکه آیین آنها در قانون اساسی جمهوری اسلامی جزو ادیان به رسمیت شناخته شده نیست. علی خامنهای، مکارم شیرازی، صافی گلپایگانی، فاضل لنکرانی و بهجت، حکم به کافر و نجس بودن یارسانها دادهاند.