شعری از شمس لنگرودی برای فرهاد میثمی؛ نقش میله زندان

چهارشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۱ برابر با ۰۸ فوریه ۲۰۲۳


فرهاد میثمی

در اندوه تو غرق می‌شوم
همچون عقابی تنها در آبی بی‌کران.

این نقش میله زندان است بر تنت
دنده‌های تو بر پوستت نیست.

شمس لنگرودی

برخیز 
جشن به هم خورده 
ویرانی اندوه
برخیز ما به صدای تو عادت داریم
به دست‌های تو که توفان را رام می‌کند
به پنجه‌های پای تو که انگور روشنایی فردا را به شراب بدل خواهد کرد.

کجا بازت یابیم
کشتزار گلوله‌ها!
کجا بازت یابیم
وقتی تو نباشی.

بگذار آنان به راه خود بروند   
آنسوی خانه‌های مقوایی‌شان سرزمینی است
که فقط باد از پل‌هاشان می‌گذرد
این سوی خانه ما جاده‌هایی است
که بر سپیده‌دمی بی‌‌پایان می‌گشاید.

برخیز و مدادرنگی بچه‌ها را بردار، به خانه بیا
هنوز فرصت برای کشیدن رنج‌هامان باقی است
هنوز درهایی است که با نُک خودکاری باز می‌شود.

این نقش میله زندان نیست بر تنت
دنده‌های شیر گرسنه است 
که به سمت جهان خیز بر می‌دارد.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۷ / معدل امتیاز: ۲٫۷

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=312304