رضا چاوک – پنجاه و دومین جشنواره بینالمللی فیلم روتردام که از ۲۵ ژانویه با نمایش فیلم «Munch» از سینمای نروژ درباره زندگی ادوارد مونک نقاش اکسپرسیونیست آغاز به کار کرده بود در روز شنبه ۴ فوریه با نمایش فیلم هندی «All India Rank» به کار خود پایان داد.
مدیریت امسال فستیوال با وانیا کلاوژرچیک Vanja Kaludjercic بود که توانست به بهترین شکل ممکن نمایش بیش از پانصد فیلم کوتاه و بلند (۲۰۷ فیلم اولین نمایش جهانی داشتند) در بخشهای مختلف و با حضور ۲۴۸۱ میهمان و ۲۵۲۰۰۰ بازدید کننده را در فضایی بسیار عالی سازماندهی کند.
Tiger Compettition مسابقه ببر طلایی
این بخش مهمترین بخش جشنواره روتردام است. امسال شانزده فیلم برای دریافت ببر طلایی (Tiger Awards) رقابت داشتند. فیلم «عصبکشی» از ایران در این بخش شرکت کرده بود.
جایزه اصلی جشنواره به فیلم «شبح بوکوحرام» «Le spectre de Boko Haram» از سریل رینگن Cyrielle Raingon فیلمساز اهل کامرون تعلق گرفت. مستندی بسیار تکاندهنده درباره تلاش کودکان برای زنده ماندن در یک منطقه جنگی.
ارزش جایزه ببر طلایی چهل هزار یورو و جایزه ویژه هیئت داوران در این بخش ده هزار یورو است که به فیلمهای «میونل» «Munnel» از سریلانکا و «سویههای جدید» «New Strains» از آمریکا اهدا شد.
Big Screen Competition مسابقه پرده بزرگ
مسابقه پرده بزرگ به مثابه پلی بین فیلمهای محبوب، کلاسیک و هنری، شامل مجموعهای از ۱۶ فیلم بود. فیلم برنده در این بخش از سویی امکان یک اکران تضمینی در سینماهای هلند دریافت میکند و از سوی دیگر فیلم از تلویزیون هلند نیز پخش میشود. علاوه بر این، یک جایزه سی هزار یورویی به آن تعلق میگیرد که بطور مساوی بین فیلمساز و تهیهکننده تقسیم میشود.
تنها فیلم ایرانی شرکت کننده در این بخش فیلم «مرزهای بیپایان» «Endless Borders» ساخته عباس امینی بود که در شب اهدای جوایز، به عنوان بهترین فیلم این بخش شناخته شد و جایزه مربوطه را از آن خود کرد.
Tiger Short Competition مسابقه فیلمهای کوتاه
در بخش فیلمهای کوتاه ۲۴ فیلم کوتاه شرکت داشتند که سرانجام فیلم «Natureza Humana» از پرتغال و آلمان اول و فیلم «تیتو» «Tito» ازهائیتی دوم و فیلم «What the Soil Remembers» از آفریقای جنوبی و اکوادور سوم شدند و جایزه پنچ هزار یورویی به صورت برابر به هر کدام از سازندگان آنها پرداخت شد. در این بخش هیچ فیلمی از ایران شرکت نداشت.
فیلمهای منتخب تماشاگران جشنواره
در طول جشنواره، بازدیدکنندگان از طریق ایمیلهای دریافتی، رای دیجیتال و ناشناس خود را برای فیلمهای مختلف ارسال میکنند تا مشخص شود کدام فیلم بیشتر مورد علاقهشان بوده. امتیاز نهایی تعیین میکند که کدام فیلمساز جایزه تماشاگران IFFR را دریافت خواهد کرد. امسال فیلم «Dalva» ساخته امانوئل نیکو Emmanuelle Nicot برنده جایزه ده هزار یورویی این بخش شد. فیلمهای ایرانی «مرزهای بیپایان» در ردیف چهارم، «فیلم عصبکشی» در ردیف بیست و نهم و فیلم «آن بعد از ظهر» در ردیف پنجاه و ششم انتخاب تماشاگران قرار گرفتند.
فیلمهای ایرانی شرکتکننده در جشنواره
امسال پنج فیلم بلند و یک فیلم کوتاه از ایران و یک فیلم بلند هلندی که کارگردان آن ایرانی است در جشنواره شرکت داشتند.
۱- فیلم «مرزهای بیپایان» ساخته عباس امینی مطرحترین فیلم ایرانی جشنواره بود. این فیلم محصول مشترک ایران، جمهوری چک و آلمان است. تهیهکنندگان فیلم، کاوه فرنام و فرزاد پاک، بازیگر اصلی فیلم پوریا رحیمی سام، سامان لطفیان (مدیر فیلمبرداری) و مونا اشتیاقی (آهنگساز فیلم) همگی در جشنواره حضور داشتند.
داستان فیلم در بلوچستان در روستایی کوچک در مرز ایران و افغانستان آغاز میشود. احمد یک معلم تبعیدی و آرمانگراست که به جامعه روستایی آموزش میدهد. شریک زندگی او، نیلوفر به همین اتهام علیه رژیم در تهران زندانی است. اختلاف آنها نه تنها در زمینه مسائل اجتماعی، بلکه در روابط شخصی آنها نیز تاثیر میگذارد. سرنوشت احمد با سرنوشت یک خانواده افغان در حال فرار از دست طالبان تلاقی میکند. تفاوتهای پیچیده سنی و جنسیتی در آن گروه به زودی به مشکلات و گرفتاریهای دیگری منجر میشود.
پیچشهای داستانی متناوب و جذاب، فیلم عباس امینی را به یک درام ماهرانه از موضوع پیچیده نامزدی تبدیل میکند: آیا ما به یک هدف سیاسی، مجموعهای از باورهای مذهبی، یا یک شخص متعهد هستیم؟
«مرزهای بیپایان» با موسیقی پراکنده، بازیهای فشرده، تصاویر طبیعتگرانه و دوربین کنترل شده، بر پایه سادگی بیان و روشهای ساده و خالی از پیچیدگی، همراه با یک ملودرام داغ خانوادگی است. با این حال، فیلم هرگز از موضوعات جدی غافل نمیشود.
۲- فیلم «خرس نیست» با نام بینالمللی «No Bears» اثری درام به نویسندگی، تهیهکنندگی و کارگردانی جعفر پناهی است. تولید این فیلم در ایران در ماه مه۲۰۲۲ به پایان رسید و برای اولین بار در سپتامبر ۲۰۲۲ در جشنواره فیلم ونیز به نمایش درآمد. این فیلم جایزه ویژه هیئت داوران را نیز در همین فستیوال دریافت کرد. منتقدان نیز از فیلم استقبال کردند و مضامین و کارگردانی آن را ستودند.
فیلمساز را در روستایی در مرز ترکیه میبینیم در حالی که از راه دور یک گروه فیلمبرداری را در آنسوی مرزکنترل میکند. حتی قبل از اینکه بفهمیم کجا هستیم، نگاه ما با چیزی غیرعادی در تصویر آغازین گرفتار میشود: دوربین خیابانی را مستقیم مشاهده و آزادیای را تراوش میکند که در هنر فیلمسازی پناهی ارزشمند است.
اما با بزرگنمایی آهسته ما را به واقعیت بازمیگرداند و خیابان با صفحه نمایش یک لپتاپ قاب میشود که پناهی پشت آن قرار دارد. او صحنه را از طریق لینک ویدئویی کارگردانی میکند. متوجه میشویم که او در حال ساخت یک فیلم بلند با عناصر مستند از راه دور است که در آن زوج ایرانی تبعیدی تلاش میکنند وارد اروپا شوند. در این میان پناهی به خاطر عکسی که ممکن است از زوج دیگری گرفته باشد، در روستا به رسوایی کشیده میشود.
در این مضمون بینابین مستند و داستانی، تنها عنصر واقعی غیرقابل انکار چهره خود پناهی است که زندگی خود را اساس کارش در دهه گذشته قرار داده است. پناهی که پیرتر و آشکارا خستهتر به نظر میرسد، در «خرس نیست» بازتاب تلخی درباره خطرات تصویرسازی ارائه میکند از جمله با تأکید بر ضرورت سلاحی در برابر خرافات و استبداد.
۳- «خائنکشی» سیامین ساخته بلند مسعود کیمیایی از دیگر فیلمهای نمایش داده شده در جشنواره جهانی فیلم روتردام بود. قرار بود مسعود کیمیایی و پسرش پولاد کیمیایی به عنوان مهمان جشنواره در فستیوال شرکت کنند. اما در فرودگاه از خروج و پرواز آنها ممانعت به عمل آمد.
«خائنکشی» در دوران محمد مصدق میگذرد؛ گروهی در فرصت کوتاه کسوف از بانک ملی پول میدزدند (یا به قول خودشان قرض میگیرند تا آن را به دولت بدهند). دزدیای که سرنوشتی برای هر کدام رقم میزند و بوی خیانتی میآید که رفاقتها را تهدید میکند. کیمیایی قصد ندارد این ماجرا را باز کند و رمزگشایی این واقعه عجیب و غریب اقتصادی- تاریخی را به خود تماشاگر واگذار میکند. این گروه طرفدار مصدق، پس از ربودن پولها، در یک خانه پناه میگیرند و یکی از آنها هم زندانی میشود. ماجرا از اینجا به بعد درباره این گروه و پولهای ربوده شده است و البته یکسری خرده داستان هم در این بین روایت میشود که مثل پیام بازرگانی میآیند و میروند.
فیلمنامه ضعیف که بد بودن آن طبعا متوجه کیمیایی است، کاری کرده که این گروه بازیگران حتی اگر بخواهند هم نتوانند به خوبی در فیلم ظاهر شوند. گریمهای بد را هم به این نکته اضافه کنید و برای گواه این ادعا به فرهاد آئیش بنگرید که پتانسیل تبدیل شدن چهرهاش به مصدق را بسیار دارد و سطحیترین و دم دستیترین گریم روی صورتش پیاده شده است.
به گفتهی یک منتقد، «مسعود کیمیاییی بهتر است فیلم ساختن را کنار بگذارد. او فیلمساز بزرگی بوده که متاسفانه بنا به دلایل مختلف نتوانسته در چند سال اخیر کاری از پیش ببرد و یا درجا زده و یا عقبگرد کرده است. هرچند سینمای او طرفداران خاصی دارد و همین دسته هم میتوانند از خائنکشی لذت ببرند».
۴- «عصبکشی» به عنوان دومین فیلم بلند امیر توده روستا در اولین نمایش جهانی در بخش مسابقه ببر طلایی جشنواره فیلم روتردام شرکت کرد. توده روستا با سابقهای که در تبلیغات و فیلمهای کوتاه دارد، بارها از این قالب برای زیر سوال بردن و انتقاد از جامعه ایران استفاده کرده است. با «عصبکشی» او همچنان پیرامون خود را زیر سوال میبرد.
اتفاقات پشت دیوارهای یک مهدکودک رخ میدهد، دنیایی که به نظر میرسد از زندگی روزمره در ایران دور است. مهدکودک اولین و آخرین فرصت برای پسران و دختران است که بدون هیچ مانعی در کنار هم بیاموزند قبل از اینکه به سیستم کاملاً تفکیک شده مدارس ایران برسند. «رهام» دانشآموز شش ساله، مانند «سگ» در اولین فیلم بلند توده روستا، نقش شاهد اغلب خاموش وقایع پیرامونش را بازی میکند. با افزایش کنجکاوی او، زندگی واقعی پیچیده سایر دانشآموزان بیشتر و بیشتر نمایان میشود.
درسهای مهدکودک سرشار از تبلیغات است، اما تضاد بین آزادی و کنترل دولت در زیر سطح ظاهر میشود. همانطور که «رهام» با قلدر کلاس و «رعنا»ی ساکت بیشتر آشنا میشود و بطور تصادفی با رازهای نگران کنندهای مواجه میشود که دنیای بیگناه او را مختل میکند.
۵- فیلم «آنسوی حصارهای لالهزار» اثر امین فیض آبادی در بخش «بندرگاه» جشنواره فیلم روتردام به نمایش درآمد. این فیلم یک مستند چندرسانهای پیشگام درباره مردی میانسال است که در محله لالهزار تهران کار میکند. این محله به دلیل نقش عمدهای که در حیات عمومی و فرهنگی شهر داشته، به عنوان «شانزه لیزه تهران» نیز نامیده میشد که پس از تعطیلی تدریجی بسیاری از تئاترها و سینماهای ایران در این خیابان پرخاطره، به مرکز لوازم روشنایی و تجهیزات برق تبدیل شد.
پس از اینکه زنی ناشناس با مرد میانسال از دوران کودکیاش روبرو میشود، مرد سفری را در هزارتوی خاطراتش آغاز میکند. این سفر انتزاعی در تئاتر متروکهای در لالهزار با دیوارهای پوستهپوسته و پرتو نور اتفاق میافتد. در حالی که یک کوارتت زهی با چشمان بسته قطعات آتونال را مینوازد و تصاویر متحرک روی دیوار پخش میشود، مرد دختری از دوران کودکی خود را به یاد میآورد که به موسیقی، رقص و شعر علاقه داشت، اما روح آزاد او توسط نقشهای توسط پدر سلطهگرش در هم شکسته شد.
فیلم سازشناپذیر فیض آبادی، موسیقی تجربی، تئاتر و رقص را در کاوش او از حافظه در هم میآمیزد و مرزهای بین گذشته و حال، واقعیت و داستان، رویا و بیداری را محو میکند. تمثیل جامعهای که در آن موسیقی و شعر خاموش شده است،
۶- «آن بعد از ظهر» اولین فیلم بلند نفیس نیا شاعر، نویسنده و فیلمساز هلندی– ایرانی است که در اولین نمایش اروپایی و جهانی خود در بخش «آینده روشن» جشنواره فیلم روتردام (که ویژه مجموعهای از اولین فیلمهایی است که به دلیل موضوع و سبک اصلی خود متمایز هستند و آنها را در خط مقدم سینمای معاصر قرار میدهند)، شرکت کرد.
«رویا ایرانی» برای جلوگیری از اخراج، از یک مرکز پناهجویان فرار میکند. او آدرس «نسیم» را دارد، زنی که در این شرایط به پناهندگان کمک میکند. اما وقتی به خانه «نسیم» میرسد، فقط برادرش در خانه حضور دارد. از آنجا که به «رویا» اجازه ورود نمیدهد، او تصمیم میگیرد در راهرو منتظر «نسیم» بماند. به زودی او شروع به صحبت با برادر میکند، که چیزهای زیادی در مورد دیدگاههای متفاوت این دو نفر به ما میگوید: او ذهنی شاداب، ایدهآلگرا و خوشبینانه دارد اما «نسیم» تلخ و محتاط است و بار سنگینی را بر دوش میکشد.
نفیس نیا محدودیت فرض شده را به چشمهای از شعر و خلاقیت تبدیل میکند و از دوربینهای ظریف، کادربندی و تدوین نهایت استفاده را میبرد. «آن بعد از ظهر» هوشمندانه با دو فلسفه مختلف زندگی که هسته اصلی فیلم را تشکیل میدهند بازی میکند. «رویا» از طریق دوربین مداربسته و سوراخ چشمی همیشه برای مرد خانه قابل مشاهده است، اما بیننده تنها شاهد است که مرد درون خانه چه میکند.
۷- فیلم کوتاه «اتاق معطر» از شاهین دانشفر تنها فیلم کوتاه ایرانی است که در بحش فیلمهای کوتاه و نیمهبلند شرکت کرده بود. فیلمساز تلاش دارد در این فیلم سی دقیقهای تصویری تازه و غیرمنتظره از سالنهای تئاتر در سراسر ایران از جمله قدیمیترین آن، تماشاخانه تهران که در سال ۱۲۹۳ خورشیدی ساخته شده و در سال ۱۳۵۷ تعطیل شده اراﯭ دهد. شاهین فضای داخلی غبارآلود و فرسوده این سالنها را با دوربین ۳۵ میلیمتری بررسی میکند و گذشتهای از بیان هنری و مقاومت را از طریق تصاویر آرشیوی، بازسازیهای رقص و خاطرات هنرمندان و بازیگران تبعیدی زنده میکند. «اتاقهای معطر» گرچه قصیدهای است قدرتمند و شاعرانه برای گذشتهای خاموش، اما همچنان خاطرهانگیز است و فراموش ناشدنی.
تظاهرات همبستگی با سینماگران زندانی در ایران
ائتلاف بینالمللی فیلمسازان در معرض خطر (ICFR) با همکاری انجمن فیلمسازان مستقل ایران (IIFMA) پس از اولین اکران جهانی فیلم ایرانی «مرزهای بیپایان» اقدام به برپایی تظاهرات در محوطه جلو تالارهای نمایش کردند تا توجه بازدیدکنندگان فیلمها را به همکاران زندانی خود در ایران از جمله جعفر پناهی که در همآنروز در زندان اوین اعتصاب غذا را آغاز کرده بود جلب کنند. جعفر پناهی یک روز پس از اعلام شروع اعتصاب غذا آزاد شد.