علی صدرزاده (ایران ژورنال) – وزرای امور خارجه کشورهای اتحادیه اروپا روز ۲۰ فوریه دگر بار گرد میآیند تا در مورد وارد کردن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در لیست سازمانهای تروریستی بحث کنند. امید نوریپور رئیس حزب سبزها ادعا میکند که آنالنا بربوک موافق تروریستی اعلام کردن این سازمان است، اما مخالفان جدی در حیطه همقطاران خود دارد. اجرای این تصمیم در نشست شورای وزیران اتحادیه اروپا فقط با اکثریت مطلق آرا امکانپذیر است. آنچه در زیر میخوانید متن یک سخنرانی است که پیشنهاد میشود آنالنا بربوک در نشست دوشنبه ۲۰ فوریه ۲۰۲۳ در نشست شورای وزیران خارجه اتحادیه اروپا ایراد کند.
همکاران محترم!
اینجا گرد آمدهایم که برای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نام در خوری برگزینیم. نام این سازمان نظامی بیان کننده ماهیت و واقعیت وجودی آن و عملکرد آن در درون و بیرون از ایران است. اما ما از نامیدن این سازمان به آنچه هست، یعنی یک سازمانی تروریستی ابا داریم. برخی از همکاران با استدلالهایی مبنی بر سیاستهای اقتصادی، ژئوپلیتیک و حقوقی را برای امتناع خود مطرح میکنند که در نظر اول نیز قابل درک و فهم به نظر میرسند. اما متاسفانه فقط در در دید اول.
مایل هستم که از برسی انگیزهها صرف نظر کنم و به سه نکته که دلایل اساسی همکاران محترم را در بر میگیرد بپردازم.
برای طولانی شدن عرایض خود، پیشاپیش از صبوری شما سپاسگزارم.
استدلال اول: ارتش
نمیتوان ارتش یک کشور مستقل را در لیست سازمانهای تروریستی قرار داد چون از عملکرد آن ارتش خوشمان نمیآید. وگرنه بایستی نه تنها ارتش روسیه، کره شمالی بلکه شماری ا ز کشورهای دیگر را نیز در این لیست قرار داد .مسئله این نیست که نسبت به عملکرد نیروهای امنیتی یک کشور ثالث سمپاتی داشته باشیم. همکار محترم جوزپ بورل که هماهنگ کننده سیاست خارجی اتحادیه اروپاست در پایان نشست بینتیجهای که در بیستم ژانویه داشتیم، گفت: «تو نمیتوانی به کسی بگویی که تو تروریست هستی، چون از تو خوشم نمیآید.»
امروز تلاشی مجدد در همان راستا داریم
آیا سپاه پاسداران واقعان ارتش ایران است؟ خیر! در نام رسمی این سازمان نه واژه ارتش و نه واژه ایران دیده میشود. نام این سازمان چنین است: «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی». و بر پایه اساسنامهاش، این سازمان موظف است که همیشه از انقلاب اسلامی پاسداری کند، بیتوجه به اینکه کجا و چگونه و کی چنین انقلابی در شُرُف وقوع باشد.
در حقیقت ترس از ارتش فلسفه به وجود آمدن این سازمان بود. برخی از همکاران قدیمیتر به خاطر میآورند که چگونه بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب خمینی رهبر انقلاب، سپاه پاسداران را به عنوان «ضد ارتش» برپا ساخت. «ارتش شاهنشاهی ایران» برای او و بسیاری انقلابیون در آن روزها نمود ضدانقلاب محسوب میشد که میتوانست هر لحظه سرچشمه خطر و کودتا باشد. در آن دوران انقلابیون رنگارنگ در مورد چگونگی انحلال کامل ارتش بحث میکردند. همچنان که میدانیم، حمله صدام حسین به ایران به بحث بالا خاتمه داد. برای مقابله با حمله ارتش عراق به ایران به دانش و ظرفیت ارتش و یا آنچه از آن باقی مانده بود نیاز فوری بود، فرماندهان ارشد ارتش در نخستین روزهای پیروزی انقلاب اعدام و تعداد زیادی مجبور به ترک ارتش و یا برای حفظ جان از کشور خارج شده بودند.
پیروز جنگی که پیروز نداشت
پاسداران، همگی جوانانی مذهبی و معتمد بودند و مییایست در جبهه نیز خدمت یعنی از انقلاب پاسداری میکردند. نقش و وظیفه آنها رقابت با ارتش بود. فعالیت آنها ضمن پاسداری از انقلاب، صادر کردن آن به عراق نیز بود. پاسداران طی هشت سال رشد کردند، و به علت رفتارهای غیرحرفهای بیشترین تلفات را هم در جنگ دادند.
چنانکه میدانیم این جنگ پیروز نداشت، اما بسیاری بازنده این جنگ شدند بنا بر منابع قابل اعتماد جهانی بیش از یک میلیون انسان از هر دو طرف کشته، صدها هزار زخمی و شهرها و روستاهای زیادی نابود شدند.
مانند همیشه این جنگ برندگانی هم داشت از جمله شرکتهای بینالمللی اسلحهسازی که برخی از آنها از همین قاره خودمان بودند. بزرگترین برنده جنگ اما در درجه اول سپاه پاسداران بود که از جنگی بدون پیروزی، پیروزمند بیرون آمد و خود را به عنوان تنها مدافع واقعی کشور جا انداخت. با وجود این هنوز ارتش متعارف وجود دارد. ارتشی که حتی بر اساس گزارش مؤسسات امنیتی خودمان هم بیخطر است و به شدیدترین شکل ممکن تحت کنترل قرار دارد. بدین ترتیب این «جمهوری» تنها کشوری است که دو ارتش دارد.
بعد از مرگ خمینی جانشین او علی خامنهای سپاه پاسداران را با تمام توان گسترش داد و آنرا تبدیل به تنها ستون اصلی اقتدار خود کرد و سپاه آن چیزی شد که ما اکنون مشاهده میکنیم. نیرویی که کلیه امور دولتی و دیوانسالاری را تحت کنترل خود دارد و برای اعمال قدرت صاحب تمام امکانات هستند؛ زرادخانه پر از تسلیحات، یک ضداطلاعات قدرتمند که اپوزیسیون را، رسانهها را و دستگاههای قضایی را کنترل میکند و بر تمام منابع کشوری، مانند صنایع نفت تسلط بی حد و مرز دارد. این سازمان به هیچ مرجعی اعم از پارلمان، رئیس جمهور و یا افکار عمومی پاسخگو نیست.
خدمت وظیفه ویژه
برخی از همکاران محترم که مخالف وارد کردن سپاه پاسداران به لیست تروریستی هستند، میگویند که هر ایرانی برای خدمت وظیفه حق انتخاب دارد که در ارتش و یا سپاه پاسداران خدمت کند و این را پایه استدلال خود میگذارند که بنابراین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یک ارتش است. این استدلال اما نیمی از حقیقت است. جوانان ایرانی البته حق انتخاب بین ارتش و سپاه پاسداران را دارند. ولی این انتخاب مانند بسیاری از انتخابات دیگر در جمهوری اسلامی، صوری است. اگر یک ایرانی سپاه پاسداران را برای انجام خدمت وظیفه انتخاب کند، بایستی امتحان سختی در امور ایدئولوژی و سیاسی پس دهد. او باید علم و اعتقاد راسخ خود را به «ولایت فقیه» به صورت کتبی و شفاهی ثابت کند. روابط خانوادگی او، نحوه رشد و پرورش و جنبههای تکامل شخصیتی او از طریق سازمانهای امنیتی قدرتمند به شدیدترین وجه ممکن زیر ذرهبین برده میشود. سرباز وظیفه باید قبل از پذیرش در سپاه پاسداران ثابت کند که او در «سازمان بسیج» به اندازه کافی داوطلبانه فعال بوده است. این تحقیقات و امتحانهای سخت برای پذیرش این داوطلبان از این جهت ضروریست که از بین آنها سرداران و کادرهای آینده گزینش میشوند تا بعداً در دانشکدههای سپاه با تعلیمات نظامی و ایدئولوژیک برای عملیات برونمرزی آماده شوند.
ما اروپاییها میخواستیم طی چهار دهه گذشته همیشه جمهوری اسلامی را به عنوان حکومتی دوزیستی ببینیم که از اصلاحطلبان و اصولگرایان، میانهروها و رادیکالها، تشکیل شده است. چنانکه در مورد سپاه پاسداران تفاوتی میدیدیم بین سپاه قدس که ماموریتهای برونمرزی را انجام میدهد و بقیه سپاه پاسداران. تمام اعمال تروریستی و قتلها را در اروپا و شرکت فعال آنها را در بسیاری از جنگهای داخلی کشورهای همجوار به حساب سپاه قدس گذاشتیم و بقیه سپاه را کمابیش به عنوان ارتش متعارف قلمداد کردیم.
اما با انتخاب رئیسی به عنوان رئیس جمهور این «جمهوری» در این روزها متوجه چهره واقعی حکومتی شدهایم که برای هر ایرانی و حتی هرکدام از ما که اینجا جمع هستیم روشن میکند که اصلاحات در این حکومت افسانهای بیش نبوده است.
بدین ترتیب افسانه تفاوت بین سپاه قدس و بقیه سپاه پاسداران هم نیز مانند حبابی میترکد.
سپاه قدس هدایت کننده یک «جمهوری»
بگذارید به عنوان نمونه نگاهی دقیقتر بیندازیم به احمد وحیدی که وزیر کشور دولت فعلی است. او از پایهگذاران سپاه قدس است و ده سال فرمانده این سپاه بود. او به اتهام شرکت در بمبگذاری در مرکز یهودیان در بوئنوس آیرس آرژانتین که طی آن ۸۴ تن کشته و شمار زیادی مصدوم شدند، از سال ۱۹۸۴ در لیست پلیس بینالمللی قرار داشته و تحت تعقیب است. تمام همکاران نزدیک او در وزارتخانهاش، همچنان تمامی استانداران منصوب وی، همچون خود او، از افسران سپاه قدس هستند.
وحیدی قدرتمندترین مرد کابینه است و اکنون نیز وظیفه مدیریت سرکوب معترضین را بر عهده دارد و چنان عمل میکند که ما از یک سپاهی میشناسیم. کماندوهای مرگ او در خیابانهای شهرهای ایران کشتار میکنند و سازمانهای امنیت سپاه دهها هزار ایرانی را بازداشت کرده و تحت شدیدترین شکنجهها و اعترافهای اجباری در تلویزیون حکومتی و در سالن دادگاههای نمایشی وا داشتهاند. توجه شما را به گزارشهای سازمانهای حقوق بشرى متنوع و قابل اعتماد جلب میکنم.
پیگیر یک حکم دادگاههای اروپایی هستیم؟
یکی دیگر از استدلالهای مخالفان من این است که بایستی نخست یک دادگاه اروپایی حکمی علیه سپاه پاسداران صادر کرده باشد تا بتوان سپاه پاسداران را وارد لیست تروریستی کرد. آیا واقعاً برای تصمیمگیری دنبال حکم یک دادگاه اروپایی هستیم؟
اینجا میخواهم به نمونهای واضح و جدید که کاملاً نقش سپاه پاسداران را در کنترل قوه قضائیه نشان میدهد و محافل قضایی را برای پیشبرد اهداف خود مورد سوء استفاده قرار میدهد، اشاره کنم. این یک نمونه تراژیک از ماجرای یک ترور پرماجراست. یقینا همکار محترم بلژیکی من میتواند گزارش بهتری ارائه کند، ولی در عین حال من سعی خود را میکنم.
در روز ۱۳ دسامبر ۲۰۲۲ دادگاهی در تهران، اولیور وانداس اشتله شهروند بلژیکی را که عضو یک سازمان خیریه است به ۲۸ سال زندان محکوم کرد. او هماکنون به اتهام جاسوسی در زندان انفرادی نگهداری میشود. اما علت واقعی این حکم چنانکه دوستان بلژیکی من نیز میدانند، اسدالله اسدی است که در بلژیک زندانی است. او محکوم به فعالیت تروریستی شده و باید ۲۰ سال در حبس بماند. همکاران بلژیکی من به إندازه کافی آگاهند و میتوانند تائید کنند که بر اساس اسناد و مدارک موجود اسدی از صفوف سپاه پاسداران میآید. او قبل از بازداشت ظاهرا به عنوان دیپلمات در وین مشغول بود. اما در واقعیت او شبکهای منسجم از جاسوسان را در اروپا سازماندهی کرده بود. چنانکه دستگاههای امنیتی بلژیک، فرانسه و همچنین دستگاه امنیتی کشور من گزارش دادهاند که اسدی قصد داشت در سال ۲۰۱۸ به اتفاق سه جاسوس دیگر در منطقهای در حاشیه پاریس در یک سالن بزرگ یک بمبگذاری فاجعهبار انجام دهد. در آنجا یک سازمان اپوزیسیون ایرانی مراسمی برگزار میکرد؛ جایی که تعدادی سیاستمداران بلندپایه اتحادیه اروپا و همچنین ایالات متحده آمریکا نیز حضور داشتند. اسدی در حال ارتکاب یعنی کمی بعد از تحویل بمب به همدستان خود در آلمان در اتوبان شماره ۳ در نزدیکی آشافنبورگ توسط پلیس آلمان بازداشت شد و سپس به بلژیک تحویل داده شد. او پس از محاکمه در یک دادگاه صالحه به اشد مجازات محکوم گشت. همکاران بلژیکی میتوانند بطور مفصل گزارش دهند که چرا اقدامات محرمانه بین تهران و بروکسل برای تعویض اسدی با اولیور واندس اشتله به شکست انجامید.
به باور من اگر پیگیر یک دلیل محکمهپسند هستیم تا بتوانیم سپاه پاسداران را به لیست تروریستی اضافه کنیم، دادگاه اسدی یک مورد مستدل است. محکومیت اسدی و در حقیقت گروگانگیری شهروند بلژیکی در تهران به اندازه کافی قانعکننده هستند. من میتوانم به موارد بیشتری از بمبگذاری، هواپیماربایی و گروگانگیری اشاره کنم، و نیز از تحقیقات دادستانی در چهار دهه گذشته بگویم که همه نشان از آن دارند که سپاه پاسداران در همه آنها به صورت مستقیم و یا به عنوان سازماندهنده و تامینکننده مالی شرکت داشته است. اما اینجا چند نمونه را در اروپا به اختصار عرض میکنم. این لیست کامل نیست.
ـ در یک اقدام انتحاری در پارکینگ فرودگاه بورگاس در بلغارستان در ماه ژوئن ۲۰۱۲ پنج اسرائیلی و راننده بلغاری اتوبوس جان باختند. ۳۲ تن شدیداً مجروح شدند. پلیس اروپا و مقامات بلغاری نیز از این نقطه حرکت میکنند که مسئول این حمله انتحاری حزبالله بوده و عملیات از تهران هدایت شده است.
ـ دادگاهی در برلین در ماه مارس ۲۰۱۷ یک تبعه پاکستانی را به نام حیدر سیدمصطفى به علت فعالیتهای محرمانه جاسوسی برای رژیم ایران به چهار سال و سه ماه حبس محکوم کرد. حیدر که در خدمت رژیم ایران ، یعنی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود، مامور جاسوسی در زندگی همکار من، رینهولد روبه عضو حزب سوسیال دمکرات و مسئول نظارتی سابق ارتش آلمان بود. وی که در آن زمان رییس انجمن آلمان و اسرائیل بود برای یک هدف تروریستی یک سال تعقیب و شناسایی میشده است. حیدر سیدمصطفی اطلاعات گستردهای در مورد عادات و رفت و آمدهای روزانه روبه جمعآوری کرده بود.
ـ در ژانویه ۲۰۱۸ دادستانی کل آلمان دستور جستجو و بازرسی چند آپارتمان را صادر کرد. ظاهراً در ایران برای ترور یک ژنرال آمریکایی در آلمان، یک خبرنگار در فرانسه و یک دیپلمات اسرائیلی در ترکیه برنامهریزی شده بود که بهموقع کشف و خنثی شد.
این لیست دراز است، اما به علت کمبود وقت، آن را ادامه نمیدهم.
من معتقدم که اگر تنها احمد وحیدی وزیر کشور فعلی را در نظر بگیریم که به اتهام بمبگذاری خونین در کنیسه یهودیها در بوئنوس آیرس از طرف پلیس بینالملل تحت تعقیب است، دلیل کافی برای درک این واقعیت است که سپاه پاسداران در آن فاجعه دخیل بوده است.
ثبات منطقهای
در نهایت به این استدلال میپردازم که مخالفان اضافه کردن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به لیست تروریستی آن را با جدیت ارائه میکنند. این استدلال قانع کننده و قابل درک به نظر میرسد که اگر سپاه پاسداران به عنوان سازمان تروریستی اعلام شود، آرامش منطقه خاورمیانه بیشتر دچار مخاطره خواهد شد که در شرایط فعلی مطلوب هیچکس نمیتواند باشد. اما چه کسی آرامش کشورهای اطراف ایران را به مخاطره میاندازد؟ شاید لازم به توضیحات بیشتر من نباشد. سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی و موسسات پژوهشی ما سالهاست که گزارش میدهند که سپاه پاسداران خود علت و عامل جنگهای داخلی در این کشورهاست. اینجا نقل قولی از رئیس جمهور فرانسه امانوئل ماکرون را بازگو میکنم که در ماههای گذشته دو کنفرانس منطقهای برای ثبات در منطقه خاورمیانه برگزار کرده است، هر دو بار بر این نکته به صورت روشن و شفاف تاکید کرده است که بحران در عراق، لبنان، سوریه و یمن یک زمینه مشترک دارند. در تمام این کشورها تروریستهایی دست در کار دارند که یا به صورت مستقیم از سپاه پاسداران دستور میگیرند و یا از طرف این سازمان حمایت مالی میشوند و یا آموزش میبینند.
همکار من آقای یورگنهارد که در پارلمان ما سخنگوی امور خارجه فراکسیون دو حزب حزب دمکرات مسیحی و سوسیال دمکرات است در مقالهای در یک «برلینر تسایتونگ» نوشت: «سپاه پاسداران باید در کلیت خود به عنوان گروه تروریستی اعلام شود. همان کاری که ایالات متحده آمریکا انجام داد. اگر سپاه پاسداران به لیست تروریستی اضافه شود، هرگونه مراوده و روابط معمولی با این رژیم غیرممکن میشود و بخش عظیمی از روابط اقتصادی با آن فرو میپاشد. آقای هارد ادامه میدهد که حزبالله، سازمان فلسطینی جهاد اسلامی، فاطمیون، کتائب حزبالله و حوثیها هم بایستی در کنار تحریمهای ایران از ابتدا شامل تحریم شوند. این گروهها در صورت کاهش فشار تحریمها به بهترین حاشیه امن برای رژیم اسلامی تبدیل میشوند. این اتفاق نادری است، اما در این مورد با همکار خود آقایهارد از حزب اپوزیسیون، همسو هستم.
در پایان این پرسش برای ما مطرح میشود که حال با علی خامنهای، قدرتمندترین فرد جمهوری اسلامی ایران که رسماً فرمانده کل سپاه پاسداران نیز هست، چه کنیم؟ به باور من باید او هم به لیست تروریستی اضافه شود. علیه خامنهای مدتهاست که حکم محکومیت قضایی موجود است. او در جریان واقعه تروریستی وحشتناک میکونوس به جرم دستور آن جنایت مخوف محکوم شد؛ جنایتی که در سال ۱۹۹۲ در آن چهار ایرانی مخالف حکومت در رستوران میکونوس کشته شدند. این دادگاه و حکم آن به باور برخی از حقوقدانان یکی از بینظیرترین دادرسیهای تاریخ آلمان است.
از توجه شما سپاسگزارم و بابت طولانی شدن سخنانم پوزش میطلبم. هرچند که طولانی شدن سخن به علت اهمیت ویژه این مسئله کاملاً توجیه پذیر است . برای خودمان شجاعت نزدیکتر شدن به حقیقت آرزومندم.
*منبع: ایران ژورنال
*نویسنده: علی صدرزاده
*ترجمه و تنظیم: حسام وثوقی