احمد رأفت – «هفت زمستان در تهران» که در بخش «چشمانداز سینمای آلمان» در ۷۳امین جشنواره سینمائی برلین اکران شد، داستان اعدام ریحانه جباری است.
ریحانه دختر جوانی بود که در ۱۹ سالگی متهم شد که مرتضی سربندی یک پزشک و کارمند سابق وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی را که با حیله تغییر دکوراسیون او را به قصد تجاوز به خانهای کشانده بود با چاقو کشته است. ریحانه در صبح روز شنبه هفت سال بعد در سن ۲۶ سالگی، با وجود کارزارهای بینالمللی برای نجات او از طناب دار، اعدام شد.
اشتفی نیدرزول کارگردان ۴۲ ساله آلمانی که سازنده این مستند است به کیهان لندن میگوید «این فیلم تنها داستان ریحانه و مجازات بیرحمانه قصاص نیست، داستان بیعدالتی گسترده، دادگاههای نمایشی و اعترافات اجباری است. قصاص نه تنها مجازاتی غیرانسانی است که خانواده اعدامی را در شرایط روحی سختی قرار میدهد بلکه خانواده قربانی را نیز درگیر مشکلات بسیار میکند. در جمهوری اسلامی خانواده فردی که به قتل رسیده را به مجری قتل انسان دیگری تبدیل میکنند و این موضوع وحشتناکی است که چرخه خشونت را بازتولید میکند.»
اشتفی نیدرزول میگوید اگرچه در مورد ریحانه و اعدام او از طریق مطبوعات مطلع شده بود ولی «در سفری به ترکیه با دوست پسر سابقم که ایرانی بود با چند نفر از نزدیکان ریحانه آشنا شدم که برخی از نامههای این دختر جوان و فیلمهای خانوادگی وی را در اختیار من قرار دادند و از من خواستند که فیلمی در اینباره بسازم. در بازگشت به آلمان و پس از مطالعه این مدارک که دادم به آلمانی ترجمه کنند، با وجود اینکه مستندساز نیستم، فکر تهیه فیلمی در این رابطه فکر مرا به خود مشغول کرد تا اینکه در سال ۲۰۱۶ با آمدن مادر و یکی از خواهران ریحانه به برلین تصمیم من قطعی شد.»
همکاری اشتفی نیدرزول با شعله پاکروان، مادر ریحانه، تنها به «هفت زمستان در تهران» خلاصه نمیشود. این دو چند هفته قبل از آغاز جشنواره سینمائی برلین نیز کتابی را با عنوان «چگونه انسان پروانه میشود» راهی کتابفروشیها کردند.
این کارگردان در ادامه گفتگو با کیهان لندن میگوید « زمانی که شعله را برای اولین بار ملاقات کردم احساس کردم او را به خوبی میشناسم. چهرهای که از این زن در ویدئوها دیده بودم، درد او و مقاومت و دادخواهیاش برایم آشنا بود. این احساس را داشتم که آنروزی شعله بیرون یک زندان در انتظار این خبر بود که خانواده مقتول یا ریحانه را بخشیدهاند و یا سر دخترش بالای دار رفته است، گویی در آن سحرگاه من هم در آن ماشین در کنار شعله نشسته بودم.»
در این فیلم اشتفی نیدرزول تنها با شعله پاکروان، دو دختر دیگرش شهرزاد و شراره و یا پدر ریحانه گفتگو نکرده است. محمد مصطفائی که وکالت ریحانه را در دادگاه بر عهده داشت و امروز در نروژ زندگی میکند نیز از روند این دادگاه و دلایل تغییر قاضی برای صدور حکم قصاص میگوید. دو زن که مدتی از دوران محکومیت خود را با ریحانه در یک بند گذرانده بودند نیز در این فیلم از او میگویند. یکی از آنها پروانه حاجیلو زندانی سیاسی سابق است، و دیگری سمیرا مکرمی که همراه خواهر یازده سالهاش به جرم همدستی با مادر در قتل پدر، حکم قصاص دریافت کرده بودند.
«هفت زمستان در تهران» بر اساس گفتگوهای تلفنی ریحانه با خانوادهاش، دیدارها کابینی در زندان که برخی از آنها با گوشی همراه فیلمبرداری شده و به ویژه نامههای این دختر جوان که از زندان برای مادرش میفرستاده ساخته شده است. زر امیرابراهیمی که در آخرین جشنواره سینمائی کن جایزه بهترین نقشآفرین زن را برای بازی در «عنکبوت مقدس» دریافت کرد، نامههای ریحانه را بازخوانی میکند. اشتفی نیدرزول میگوید «تهیه مستندی بدون دسترسی به فیلمهای حرفهای، بدون فیلمبرداری در محل و به ویژه دور از مکانهائی که این داستان غمانگیز در آنها اتفاق افتاده، کار آسانی نیست. تلاش کردم با گفتگو با کسانی که ریحانه را از نزدیک میشناختند، این حجم از مدارکی را که در اختیار داشتم به یکدیگر وصل کنم. البته افراد دیگری هم بودند که میشد با آنها گفتگو کرد، ولی چون در ایران زندگی میکنند ممکن بود امنیت آنها به خطر بیفتد.»
اشتفی نیدرزول میگوید «یک مخاطب غیرایرانی که اخبار ماههای اخیر ایران و مبارزات شجاعانه زنان و مردان ایرانی را دنبال میکند، با دیدن این فیلم بهتر میتواند عمق بیعدالتی، قوانین تبعیضآمیز و سرکوب سیستماتیک در جمهوری اسلامی را درک کند. با دیدن این فیلم میتوان به سادگی دریافت که در این سالها همه مردمان ایران و به ویژه زنان در چه شرایطی زندگی کردند و چرا امروز برای تغییر به خیابان آمدهاند. مخاطب غیرایرانی با دیدن این فیلم درمییابد که در جمهوری اسلامی در زندانها زن و مرد مورد انواع شکنجه جسمی و روحی قرار میگیرند و چه آسان علیه آنها احکام اعدام صادر میشود، و چرا امروز باید نگران اعدام معترضینی باشیم که در ماههای اخیر در جریان اعتراضات دستگیر شدهاند.»
شعله پاکدامن در مورد مستند «هفت زمستان در تهران» مینویسد: «این فیلم حاصل هزاران ساعت تلاش اشتفی است که صبورانه قصه پر رنج ریحانه را شنید، خواند و دید. امیدوارم که این فیلم باعث روشنگری در مورد تبعات بیعدالتی و اعدام در ایران شود و مخاطب را به انجام کاری علیه اعدام تشویق کند.» شعله پاکروان این مستند و کتابی را که در همکاری با اشتفی نیدرزول نوشته است دو بالی میداند که «خواهند توانست سوار باد شده و همه جهان را درنوردد و آن روز من نفس از عمق جان خواهم کشید که بالاخره توانستم به یکی دیگر از خواستههایش در وصیتنامه عمل کنم.»