جواد طباطبایی اندیشمند و پژوهشگر مشهور معاصر روز گذشته در ۷۷ سالگی در بیمارستانی در کالیفرنیا آمریکا درگذشت. طباطبایی در حوزههای فلسفه و تاریخ سیاسی پژوهشهای ماندگاری انجام داده است.
جواد طباطبایی از اندیشمندان و نظریهپردازان ایرانی روز سهشنبه نهم اسفندماه ۱۴۰۱ برابر با ۲۸ فوریه ۲۰۲۳ در بیمارستانی در کالیفرنیا درگذشت. او از مدتها پیش به بیماری سرطان مبتلا بود و طی ماههای گذشته وضعیت جسمی او به وخامت رفته بود.
جواد طباطبایی از اندیشمندان ایرانگرا و مشهور به «فیلسوف ایرانشهر» و در عرصه علمی جهان شناخته شده بود. «تاریخ اندیشه سیاسی در ایران»، «زوال اندیشه سیاسی در ایران»، «خواجهنظامالملک طوسی» و «ابنخلدون و علوم اجتماعی» از مهمترین آثار او به شمار میروند.
جواد طباطبایی متولد ۱۳۲۴ خورشیدی در تبریز بود. او تحصیلات عالی خود را در دانشگاه تهران آغاز کرد و برای مقاطع تکمیلی به فرانسه رفت و در دانشگاه سوربن دیپلم مطالعات عالی فلسفه سیاسی گرفت. او پس از اخذ مدرک دکترای فلسفه سیاسی در سال ۶۳ به ایران بازگشت و استاد دانشگاه تهران و معاون پژوهشی دانشکده حقوق همان دانشگاه شد اما به دلیل زاویه دیدگاهی که با ایدئولوژی جمهوری اسلامی داشت به اتهام «ناسیونالیست بودن» از دانشگاه تهران اخراج شد.
او همچنین از سال ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۵ مشغول تدریس در موسسه مطالعات سیاسی- اقتصادی «پرسش» بود. جواد طباطبایی درست در سالهایی که امثال عبدالکریم سروش در درون جمهوری اسلامی مشغول بسط و تبلیغ ایدئولوژی اسلامگرای نظام و ترویج ملغمهای با عنوان «روشنفکری دینی» بودند، شاخصترین اندیشمند درون کشور بود که در مقابل این نظریه، نظریه ایرانشهری را مطرح کرد. او در روشنگری جوانانی که در دوران جمهوری اسلامی به دنیا آمده و زیر آوار تبلیغات ایدئولوژیک و تحریف فرهنگ و تاریخ ایران در دانشگاهها قرار داشتند نقش ویژهای داشت.
جواد طباطبایی توضیح میداد چگونه کل نظام سیاسی ایران، در گذر تاریخ متأثر از فرهنگ ایران بوده و این فرهنگ برآمده از همبستگی تبارهایی در ایرانِ فرهنگی بوده و در سرزمینی متعلق به همه ایرانیان است. او درباره اندیشیدن به تاریخ معاصر نیز معتقد بود که پیش از آشنایی ایرانیان با غرب و تحولات دنیای نو، وضعیت ایرانیان در چارچوب مفهوم انحطاط و زوال قابل فهم است و زوال تاریخ دارد؛ باید توضیح داد این زوال چگونه به وجود آمده و علل آن چه بوده است.
جواد طباطبایی اندیشیدن به این وضعیت را که از نتایج آن تعطیلی عقل فلسفی بود، لازمه امکان ایجاد بنیادهایی برای دنیای جدید ایران میدانست و میگفت بدون نظام فکری و مفاهیم هیچ بنایی پایدار نمیماند.
برخلاف آنچه سالهاست نظریهپردازان جمهوری اسلامی مطرح میکنند، جواد طباطبایی معتقد بود «فهم ایران نیازمند نظریهای برای ایرانشهری ایران تاریخی و خارج از جهان واحد اسلامی است»: «تداوم تاریخی ایران، از ایرانشهرِ دوران باستان تا ایران دوره اسلامی، یکی از مهمترین ویژگیهای تاریخ این کشور است. فهم تاریخ کشوری که بهرغم دگرگونهای بسیار بیش از بیست و پنج سده تداوم پیدا کرده و توانسته است وحدت سرزمینی، فرهنگ ملّی و ویژگیهای تمدنی خود را حفظ کند نیازمند مفاهیم و مقولاتی در تاریخنویسی است.»
جواد طباطبایی همچنین با اندیشهها و تئوریهای مبتی بر تجزیه سرزمینی ایران مخالف بود و در نقد تجزیهطلبان مطالب زیادی منتشر کرده است.
ابنخَلدون و علوم اجتماعی؛ گفتار در شرایط امتناع، تاریخ اندیشه سیاسی در ایران؛ ملاحظاتی در مبانی نظری، زوال اندیشه سیاسی در ایران؛ گفتار در مبانی نظری انحطاط ایران، خواجه نظامالملک طوسی؛ گفتار در تداوم فرهنگی ایران، ترجمه تاریخ فلسفه اسلامی، هانری کُربَن، ترجمه فلسفه ایرانی و فلسفه تطبیقی، هانری کربن، تاملی درباره ایران (سه جلد) ، ملت، دولت و حکومت قانون؛ جُستار در بیان نص و سنت، سقوط اصفهان به روایت کروسینسکی، تاریخ اندیشه سیاسی جدید در اروپا، تاملی در ترجمه متنهای اندیشه سیاسی جدید؛ موردِ شهریارِ ماکیاولی، فلسفه و سیاست؛ مجموعه مقالات جواد طباطبایی، ترجمه لنین و فلسفه و سه مقاله دیگر در فلسفه مارکسیستی، لوئی آلتوسر، ترجمه یادداشتهایی درباره دیالکتیک، ولادیمیر لنین و ترجمه مسائل حاد کارگری و کمونیستی؛ پاسخ به جان لوئیس، لوئی آلتوسر، از آثار او هستند.