نمیبینی که گُلگون این وطن شد؟
نمیبینی نگون سروِ چمن شد؟
نمیبینی که صدها دُختِ ایران
نفس خسته زِ سَمّ اهرمن شد؟
چرا چیزی نمیگویی؟
نمیبینی که ایران گشته ویران
زِ جهل وُ کینِ این مردمستیزان؟
نمیبینی اگر خاموش مانی
نخواهد ماند حتی خاک ایران؟
چرا چیزی نمیگویی؟
نمیبینی که چنگ افکنده بر خاکِ تو ضحاک؟
نمیبینی چه سان آلوده گشت این خطه یِ پاک؟
نمیبینی که گر اینسان بپاید
نمانَد ذرهی پاکی در این خاک؟
چرا چیزی نمیگویی؟
نمیبینی تو دشمن در تکاپوی
زنَد طبلِ جدایی بر سرِ کوی؟
نمیبینی اگر «من» «ما» نگردد
بسی «من»ها زَنَد بر دار هر سوی؟
چرا چیزی نمیگویی؟
کیومرث سیاه
فیلادلفیا / ۷ مارس ۲۰۲۳