KayhanTour
«کیهانتور» در تور اینترنتی خود مطالب قابل توجه رسانههای دیگر را از سراسر جهان برای شما تور میکند.
«رادیو فردا» درباره این گفتگوی اختصاصی مینویسد: «از زمان آغاز اعتراضهای سراسری بعد از کشته شدن مهسا امینی در ایران، نام شاهزاده رضا پهلوی بیش از پیش در عرصه عمومی و محافل خبری مطرح شده است. ولیعهد پیشین ایران در این مدت در جلساتی با حضور دیگر چهرههای سرشناس مخالف جمهوری اسلامی و شماری از سیاستمداران بینالمللی شرکت کرده است. وی همچنین در گفتگوهای مطبوعاتی و سخنرانیهای پرشمار خود به موضوعاتی اشاره کرده که پرسشهایی را به دنبال داشته است. سلطنت انتخابی، تمامیت ارضی، همهپرسی برای تعیین نوع حکومت ایران و خشونتپرهیزی در مقابل خشونتورزی جمهوری اسلامی از جمله این موضوعها بوده است. در این گفتگوی اختصاصی هومن عسکری از رادیو فردا از شاهزاده رضا پهلوی درباره این موضوعات و همچنین دیدگاه او درباره چشمانداز ایران در فردای اعتراضهای «زن، زندگی، آزادی» پرسیده است.»
برخی از نکاتی که شاهزاده رضا پهلوی در این گفتگو به آنها پرداخته از این قرار است:
دفاع مشروع یا بحق (با حقانیت) یعنی دفاع از حق حیات و حریم خود در برابر خشونت و تجاوز، جرم نیست و مرجع تشخیص آن دادگاه صالح است. مبارزه خشونتپرهیز یعنی مبارزان از خشونت به عنوان ابزار مبارزه استفاده نمیکنند.
مبنا را باید بر مردم و هوشمندی نسلهای جدید قرار دهیم. نسل و جامعهای که کاملا میداند در چه جهتی میخواهد برود.
یکپارچگی کشور یعنی کسانی که خود را ایرانی میدانند آنرا سرزمین مشترک خود میدانند؛ وجه مشترک ما سرزمین مشترک ماست با همه تنوع مذهبی و قومی و زبانی و… اگر هم کسی امروز تاکتیکی ائتلاف میکند و فردا چیز دیگری میخواهد، باید به تصمیم مجلس مؤسسان گردن بگذارد. مجلس مؤسسان است که میبایست قانون اساسی آینده را با دادههای کامل ارائه دهد و شکل نظام تفاوت زیادی در آن نخواهد داد. اول قانون اساسی و محتوای حاکمیت مبتنی بر دمکراسی و حقوق بشر و بعد شکل نظام؛ محتوای آن در شکل نظام جمهوری یا پادشاهی چندان تفاوتی نخواهد داشت.
اگر جمهوریت اساس حاکمیت باشد، باید دید که آیا به نهاد پادشاهی برای حفظ این جمهوریت نیاز است؟ مثلا مهستانی داشت که افراد واجد شرایط را معرفی کند و فرد هم داوطلب این نهاد باشد. نه اینکه افراد بروند و کمپین کنند! در سوئد موروثی و دمکراتیک است برای اینکه کاملا جا افتاده. اگر نهاد پادشاهی به دلایل فرهنگی و تاریخی برای ایران لازم باشد، نهایتا انتخاب مردم است که باید به آن رأی بدهند. قانون اساسی مشروطه برای یک قرن پیش تنظیم شده باضافه اینکه برخی خشتهای آن از جمله با دخالت دین و مجتهدین کج گذاشته شد. امروز جامعه ایران درک کرده که به هیچ مذهبی در قانون اساسی نباید حق تقدم داد! برای نسل امروز مشهود است که سکولاریسم یا جدایی دین و دولت که به معنی دینستیزی نیست برای جامعه لازم است. ما به قانون اساسی جدید و مطابق شرایط روز و قرن ۲۱ نیاز داریم. بستگی به نمایندگان مردم دارد که چگونه از قانون اساسی مشروطه استفاده بکنند یا نکنند.
از تکنولوژی و تأسیسات اتمی میتوان استفاده دیگری کرد برای پزشکی و تحقیق و… نه برای تسلیحات!
کسانی که از اصلاحات بریده و به عبور از نظام روی آوردهاند میتوانند به ما ملحق بشوند و نباید در را به روی آنها بست بلکه باید از حداکثر ریزش در نظام حمایت کرد.
بخشی از به جان هم انداختنها کار سایبریهای رژیم است. هر کسی که توهین و فحاشی و برخورد زننده داشته باشد طرفدار هر جریانی که باشد، نه تنها کمک نمیکند بلکه ضرر میزند. کسانی که میخواهند بخشی از راه حل باشند با وجود اختلاف میتوانند با هم کار کنند چه به صورت گروه باشند و چه فرد. کسی که اختلاف دارد و یا حتا رقیب است، دشمن نیست. کسانی که میگویند طرفدار کسی هستند میبایست رفتارشان هم مثل آن آدم باشد و افرادی که این مسائل را مطرح میکنند باید بین طرفدار و طرفدارنما فرق بگذارند. من وارد قضاوتهای اخلاقی نمیشوم و داروغه شهر هم نیستم و مبصر هم نیستم و سانسور هم نمیکنم. پس آزادی بیان چه میشود؟ ما که نمیتوانیم برای کسی تعیین تکلیف کنیم که چگونه فکر کند و چه تصمیم بگیرد! این منافات دارد با آزادی بیان و تفکر!
یکی از بازیهای کلاسیک حکومتهای سرکوبگر، شکستن روحیه جامعه است. امید را باید حفظ کرد. ما تنها نیستیم. ایرانیان چه در داخل و چه در خارج در حال مبارزهاند. و بهخصوص باید دانست که برای همه چیزهایی که میخواهیم به آن برسیم هم فکر هست هم برنامه هست، مدیریت هست، متخصص چه در داخل و خارج هست که میتوانند بلافاصله وضعیت را تغییر بدهند. مردم تنها نیستند. ابزار کار را داریم. منابع طبیعی و پتانسیل را در مملکت داریم. دلیلی برای یأس نداریم. البته مردم در وضعیت بسیار بدی هستند ولی همین باید سبب شود که بیشتر برای رها شدن از این وضعیت تلاش کرد.
نسل دهه هشتادی بیشتر از جوانان چهل سال پیش کنجکاو و جستجوگر است. بجز اعتراض و پرخاش به پنجاه و هفتیها که چهتون بود انقلاب کردید، میروند تحقیق میکنند که واقعا چه اتفاقی در این مملکت افتاد. میزان آگاهی و دانش نسل امروز بسیار فراتر از آن نسل زمان انقلاب۵۷ است. بهروز هستند و میدانند به کجا میخواهند بروند و دیگر اغفال نمیشوند. مردم ما مستحق وضعیت و آینده بهتری هستند. رژیم تروریستپرور شأن و عظمت این مملکت را نابود کرده. من همیشه این امید را داشتم که اینطور نخواهدماند و یک روزی این مملکت دوباره بیدار خواهدشد، الان این پتانسیل را میبینم که با درک و آگاهی میتواند به اعتباری حتا بیشتر از قبل دست پیداکند. خود این مردم این قابلیت و این توانایی را دارند که کرامت انسانی از دست رفته را دوباره پس بگیرند و همه این دستاوردهای کشورهای آزاد را در کشور خودمان پیاده کنند و با دست خودشان…