حنیف حیدرنژاد- روز ۱۸ اسفند ۱۴۰۱/ ۹ مارس ۲۰۲۳ منشوری با عنوان «منشور همبستگی و سازماندهی برای آزادی (مهسا)» با امضای شش فعال سیاسی و مدنی منتشر شد: حامد اسماعیلیون، نازنین بنیادی، رضا پهلوی، شیرین عبادی، مسیح علینژاد و عبدالله مهتدی.
در این نوشته به برخی ویژگیهای این منشور پرداخته شده و ضمن نشان دادن نقاط قوت آن به برخی کاستیها نیز اشاره میشود.
جمعی از چهرههای سیاسی- اجتماعی ایرانی که تشکل خود را «همبستگی برای دموکراسی و آزادی در ایران» نام نهادهاند با انتشار منشوری در وبسایت خود تاکید میکنند: «همبستگی برای دموکراسی و آزادی در ایران مجموعهای از افراد، تشکلها و احزاب سیاسی و گروههای دیگر است که به منشور مهسا به عنوان مبنایی برای همکاری باور دارند. در این همکاری، سرنگون کردن رژیم جمهوری اسلامی در فرآیندی خشونتپرهیز هدف آنهاست تا به حکومتی سکولار و دموکراتیک منجر شود که آرزوی تمام شهروندان ایرانیست.»
این تشکل در توضیح وظیفه خود مینویسد: «همبستگی برای دموکراسی و آزادی در ایران، یک دولت در سایه نیست. ما رهبر نیستیم بلکه سعی میکنیم خواست و ارادهی مردم ایران را بازتاب دهیم و آنها را پیگیری کنیم. ما به این وظیفه تا زمانی که وطن ما زیر یوغ ستم و استبداد است ادامه خواهیم داد با این هدف که ساختاری سکولار و دموکراتیک بر ایران حاکم شود.»
برتر دانستن منافع ملی نسبت به منافع شخصی یا گروهی
امضاکنندگان اولیه این منشور باور و تمایلات و اهداف سیاسی مختلف و متفاوتی را نمایندگی میکنند، اما تلاش کرده و یاد گرفتهاند تا منافع ملی و «نجات و آزادی» ایران و مردم ایران را فراتر از تمایلات و منافع شخصی و سیاسی خود قرار داده و پذیرفتهاند که با هم همکاری کنند.
لازمه آنکه این افراد بتوانند دور هم جمع شده، همفکری و تبادل نظر کرده و بر سر متنی برای همکاری به توافق برسند باور آنها به پایبندی به قواعد «بازی دمکراتیک»، از جمله این واقعیت است که برای همکاری با هدف دستیابی به آرمانی بالاتر، یعنی نجات ایران، لازم است تا از یکسری خواستههای حداکثری خود کوتاه بیایند و چنین کردهاند.
توافق بر سر یک برنامه حداقلی با حفظ برنامه حداکثری و هویت مستقل سیاسی خود
در فرهنگ سیاسی دمکراتیک، نیروهای مختلف با باورها و اهداف سیاسی مختلف یاد میگیرند آنجا که همکاری یا ائتلاف با دیگر نیروهای دمکراتیک ضروری و اجتنابناپذیر میشود ضمن حفظ هویت و باور و برنامههای حداکثری خود، بر سر یک برنامه حداقلی، با دیگر نیروها توافق کرده و در آن چهارچوب با حفظ مواضع سیاسی مستقل خود همکاری کنند. از این نظر همکاری افراد تشکیل دهنده گروه «همبستگی» با یکدیگر، گامیمهم در راستای تقویت این فرهنگ دمکراتیک است.
پرهیز از قیمومیت برای مردم و تعیین نظام سیاسی برای آینده ایران
این جمع تاکید دارند که: «همبستگی برای دموکراسی و آزادی در ایران، یک دولت در سایه نیست. ما رهبر نیستیم بلکه سعی میکنیم خواست و ارادهی مردم ایران را بازتاب دهیم.» در منشور همبستگی، در مورد نظام سیاسی آینده ایران آمده است: «تعیین نوع حکومت از طریق همهپرسی و استقرار یک نظام دموکراتیک سکولار (بر مبنای اصل جدایی دین از حکومت) که در آن تمامی مقامات سیاسی و رسمی، به واسطهی انتخابات آزاد و دموکراتیک انتخاب میشوند و باید همهی شهروندان از هر باور و قوم و جنسیت و گرایش جنسی در پیشگاه قانون، از حقوق و احترام برابر برخوردار باشند.»
بدین ترتیب یکی از موضوعات اصلی اختلاف بین نیروها و شخصیتهای سیاسی مخالف جمهوری اسلامی، یعنی تعیین نوع حکومت آینده بعد از جمهوری اسلامی به عهده مردم گذاشته شده و این گروه در مورد آن سکوت کرده، اما پایبندی خود بر برخی از اصولی که ایران آینده بعد از جمهوری اسلامی باید بر پایه آن شکل بگیرد را بر میشمرند، از جمله: دمکراسی، سکولاریزم، حقوق شهرندی، اصل یکپارچگی سرزمینی، اصل حکومت غیرمتمرکز، پذیرش حقوق و هویت اتنیکهای مختلف، تاکید بر پذیرش کرامت انسانی و پایبندی به اعلامیه جهانی حقوق بشر و همه کنوانسیونهای بینالمللی مرتبط با آن، مستقل بودن دستگاه قضائی، انحلال سپاه پاسداران، پایبندی به صلح و امنیت منطقهای و جهانی، پایداری محیط زیستی و شفافیت اقتصادی و تامین رفاه عمومی.
پیوند خارج و داخل کشور
منشور همبستگی بر «فراهم کردن مشارکت فعالانهی کنشگران داخل کشور» تاکید داشته و به دنبال آن است تا بازتاب صدای مردم در داخل کشور بوده و تلاش میکند تا از طریق حمایت ایرانیان خارج از کشور با فعالیت در عرصه بینالمللی دولتهای خارجی را به فاصله گرفتن از رژیم جمهوری اسلامی و حمایت از مردم ایران ترغیب کند. گروه همبستگی بطور صریح مشخص میکند که نقش رهبری برای خود قائل نبوده، بلکه در پیوند با داخل کشور بوده و با الهام از آنهاست که فعالیتهای خود در عرصه بینالمللی را تنظیم میکند.
رهبری جمعی، نهادسازی و اهمیت سازماندهی و کار تخصصی
گروه «همبستگی» با قدم اول خود یعنی انتشار منشور با امضای شش نفر اولیه، عملا نشان میدهد که از مدل رهبری جمعی و شورائی پیروی کرده و مقدس کردن یا سرمایهگذاری بر روی رهبری فردی را رد میکند.
گروه «همبستگی» تاکید دارد که انتشار منشور، تنها قدم اول برای پایهریزی شروع یک همکاری حداقلی با ساختاری دمکراتیک در مبارزه برای عبور خشونت پرهیز از جمهوری اسلامی است. این گروه تقویت سازماندهی برای مبارزه مستمر تا عبور از جمهوری اسلامی را هدف خود اعلام و تاکید میکند برای عملی کردن آن، تشکیل گروههای تخصصی را لازم میداند که به دنبال آن است.
عبور از تشکلهای سیاسی سُنتی
تشکیل گروه «همبستگی» و انتشار منشور آن با شش امضاکننده اولیه نشاندهنده آن است که گروهها، احزاب و سازمانهای سُنتی مخالف جمهوری اسلامی عملا نتوانستهاند به نیاز جامعه برای آنچه این گروه در منشور خود به آن اشاره کرده موفق باشند. اگرچه بسیاری از نیروهای سیاسی مخالف جمهوری اسلامی ممکن است کم و بیش مواد مختلفی که این منشور به آن اشاره کرده است را در اساسنامه یا در برنامههای خود داشته باشند، واقعیت اما این است که بسیاری از نیروهای سیاسی سُنتی آزمایش خود را پس داده و کارنامه آنها در ۴۴ سال گذشته بطور عام منفی است. برخی از این نیروها اعتماد بخش بزرگی از مردم ایران را از دست داده و یا به دلیل درگیر شدن با مسائل مختلف ایدئولوژیک و جنگ قدرت درونی و انشعابهای متفاوت عملا کارآئی خود را از دست داده و به نیروهای حاشیهای یا منزوی تبدیل شدهاند که با نسل جوان ایران پیوندی ندارند. بخشی دیگر از این نیروها نشان دادهاند که در عمل پایبند به دمکراسی نبوده، شفاف نیستند و منافع سیاسی حزب و سازمان خود را بالاتر از منافع ملی ایران میدانند. به دلیل همین مسائل و مشکلات است که ۴۴ سال بعد از جمهوری اسلامی هنوز یک نیروی جایگزین دمکراتیک که بتواند حمایت بخش بزرگی از جامعه ایران را با خود داشته باشد وجود ندارد.
در جمع امضاکنندگان اولیه منشور همبستگی بجز عبدالله مهتدی که حزب کومله کردستان ایران را نمایندگی میکند، دیگر افراد این تشکل عضو هیچ گروه سیاسی نیستند و پیشینههای سیاسی متفاوتی دارند. با وجود این هرکدام از آنها حمایت بخشهائی از ایرانیان در داخل و خارج کشور را با خود به همراه دارند. این ویژگی نشان دهنده آن است که دوره هژمونی یا حاکمیت بلامنازعه بسیاری از گروههای سیاسی ایرانی مخالف جمهوری اسلامی به اتمام رسیده و نسل جدید ایرانیان تمایل بیشتری به یک آغاز نو با نیروها و شخصیتهائی دارد که پاینبدی آنها به دمکراسی و شفافیت قابل سنجش بوده و حاضر به پاسخگوئی به مردم باشند.
منشورهمبستگی برای آزادی ایران، پاسخ به یک ضروت تاریخی
در نظامهای دمکراتیک، هر حزب سیاسی منافع اقشار و طبقات مشخصی را دنبال میکنند. هدف حزب سیاسی کسب قدرت سیاسی است تا از آن طریق برنامههائی که آن را در اساسنامه و برنامههای انتخاباتی اعلام میکند به اجرا در آورد. هرگاه یک حزب سیاسی نتواند اکثریت مطلق آرا را به دست بیاورد ناگزیر است تا با دیگر احزاب دمکراتیک قدرت را تقسیم کند. چنین تقسیم قدرت و همکاری کوتاه مدت تا دوره بعدی انتخاباتی را ائتلاف مینامند. در رابطه با ایران موضوع نه نمایندگی قشر یا طبقه خاص و دفاع از منافع آنها، بلکه دفاع از منافع ملی یعنی دفاع از رفاه و امنیت جمعی مردم، دفاع از موجودیت کشور، فرهنگ و تمدن ایران و ارزشهای انسانی جهانشمولی مطرح است که رژیم جمهوری اسلامی در چهار دهه گذشته آن را تا آستانه نابودی کامل به پیش برده است. در چنین وضعیتی، منشور گروه همبستگی به عنوان یک پایه حداقلی برای همکاری نیروهای دمکراتیکِ باورمند به آزادی و نجات ایران، پاسخ به یک ضرورت تاریخی است که با تاخیر بسیار عملی شده است.
بر این باورم که از گروه «همبستگی» و منشور آنان برای آزادی باید حمایت کرد، ضعفها و کاستیهای آن را یادآور شد، اما باید آن را شانسی برای نجات ایران دانست که نباید از دست برود. این تشکل بر آن است تا با ارتباط با داخل کشور و فعالین میدانی خواست مردم ایران را در عرصه جهانی بازتاب داده و عرصه دیپلماتیک را بر جمهوری اسلامی تنگ و تنگتر کرده تا دوره عبور از رژیم حاکم کوتاهتر شده و با خون و خونریزی، تخریب و هرج و مرج کمتری محقق شود.
برخی کاستیها، ابهامات و ضروت تکمیل و دقیقتر کردن منشور
– نامگذاری «منشورِ همبستگی و سازماندهی برای آزادی (مهسا)» دقیق نبوده و مشخص نیست منظور از آزادی چیست. به باور من میتواند این تیتر و نامگذاری اینگونه تکمیل شود: «منشورِ همبستگی و سازماندهی برای آزادی و نجات ایران (مهسا)»
– در مقدمه منشور پنج خواسته آورده شده است. مشخص نیست چرا خواست قرار دادن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در لیست تروریستی که در چند ماه گذشته یک خواست مهم ایرانیان بوده گنجانده نشده است.
– طرح قطع مذاکرات موسوم به برجام میتواند یکی از خواستهها در مذاکره با طرفهای غربی باشد. با تاکید بر اینکه: جمهوری اسلامی از این طریق میخواهد برای بقای خود وقت بخرد و با گروگانگیری به باجخواهی بپردازد، درخواست شود از هرگونه مذاکره با جمهوری اسلامی و پرداخت پول و آزاد کردن منابع مالی برای این رژیم مخالفت شود زیرا این امکانات بطور عمده برای بقا رژیم و تقویت نیروهای نیابتی آن در گسترش جنگ و تروریسم استفاده خواهد شد.
– یک خواست عملی که میتواند به لیست منشور همبستگی اضافه شود، محروم کردن جمهوری اسلامی از همه امکانات بینالمللی در استفاده از شبکههای مالی و بیمه کشتیرانی است که برای فروش نفت و نیز برای قاچاق اسلحه از آن استفاده میکند. همچنین برخی شرکتهای هواپیمائی که از آن برای حمل و نقل مهمات و اسلحه برای حزبالله لبنان و نیروهای جمهوری اسلامی در سوریه استفاده میشود. همچنین میتوان درخواست کرد که مجوزهای استفاده از ماهواره و دامنههای اینترنتی و شبکههای اجتماعی برای نهادهای حکومتی جمهوری اسلامی لغو و راه استفاده از آنها مسدود شود.
– میتوان از پارلمانهای جهان و نیز از دولتهای غربی درخواست کرد که رفت و آمد و ارتباطات دیپلماتیک و دید و بازدیدهای دوجانبه خود با نهادهای مختلف دولتی و حکومتی با جمهوری اسلامی را قطع کنند.
در یک کلام میتوان شریان دیپلماتیک، مالی و تبلیغی حکومت را نشانه گرفت و از طرفین غربی و بینالمللی خواستار قطع کامل هر نوع ارتباط با نهادهای مختلف در سیستم سرکوب، قوه قضائیه و دستگاه تبلیغی و رسانهای حکومت شد.
شروط و اصول پایهای برای همکاری
شخصیتهای امضاکننده منشور در گفتگوهای خود با رسانهها از همه نیروهای مخالف جمهوری اسلامی برای همکاری دعوت میکنند. به باور من چنین دعوت عامی قابل توجیه نیست. فقط مخالفت با جمهوری اسلامی نمیتواند شرط کافی و لازم برای همکاری و همگامی با یکدیگر باشد. به باور من فقط نیروهای باورمند و پایبند به دمکراسی میتوانند در چنین همکاری نقش بازی کنند (مثلا آیا سازمان مجاهدین یا سازمان فدائیان خلق- اکثریت یا حزب توده یا نیروهای ناسیونالیست افراطی یا رهبران اصلاحطلب سابق شامل چنین دعوتی میشوند؟) برای جلوگیری از هرگونه ابهام لازم است تا در رابطه با نیروها یا شخصیتهای سیاسی مایل به همکاری با گروه منشور همبستگی، شروط حداقلی برای همکاری مشخص شوند، از جمله: باورمندی و پایبندی عملی به دمکراسی به نحوی که کارنامه فعالیت سیاسی گذشته چنین پایبندی را تائید کند، نداشتن نقش آمر یا عامل در انجام جنایت، عدم دخالت در حد آمر یا عامل در غارت اموال و سرمایههای ملی، عدم باور و پایبندی به هر نوع گرایش فکری یا سیاسی افراطی و غیردمکراتیک که هر نوع تبعیض و تحقیر انسان را توجیه میکند.
مسدود کردن راه متعصبین راست و چپ و تفرقهافکنان
در طیف طرفداران شخصیتهای امضاکننده منشور، به ویژه طرفداران رضا پهلوی و حزب کومله کردستان ایران نیروها یا افرادی یافت میشوند که بر خواستههای حداکثری تاکید کرده و قواعد مربوط به دوره همکاری در مرحله قبل از سرنگونی را نمیپذیرند یا حتی ممکن است افکار و عقایدی بسیار تند و رادیکالتر را نمایندگی کنند. در ماههای گذشته در تظاهرات ایرانیان در خارج از کشور گروههای مختلفی از نیروهای مختلف سیاسی (به ویژه در بین طرفداران رضا پهلوی) مشاهده شدهاند که با توهین و اتهامزنی به مخالفین، فضای تکثرگرای موجود در جامعه ایران را تاب نیاورده و با طرح شعارها و خواستههای افراطی، متعصبانه، تقدسگرایانه و… عملا به دنبال انحصارگری و حذف نیروهای دیگر هستند. به باور من از آنجا که چنین پدیدهای یکی از واقعیتهای جامعه ماست، شخصیتهای عضو گروه منشور همبستگی باید آگاهانه با این «فرهنگ» غیردمکراتیک برخورد کرده و بطور مستمر بر رواداری و برخورد خردمندانه مبتنی بر منطق و استدلال تاکید کرده و نیروها یا افرادی که با روشهای افراطی زمینه یک دیکتاتوری جدید را دامن میزنند به انزوا رانده و فرهنگ سالم دمکراتیک را اشاعه دهند. این رویه باید جزئی تعطیلناپذیر از فرهنگ بحث و گفتگو و تبادل نظر سیاسی بشود تا چنین نیروهائی نتوانند تفرقه ایجاد کنند.
اگرچه نقش تاثیرگذار رهبران و چهرههای تاثیرگذار سیاسی- اجتماعی- فرهنگی- ورزشی- رسانهای بر افکار عمومی غیر قابل انکار است، اما مبارزه با فرهنگ و رفتار غیردمکراتیک وظیفه همه نیروها و فعالین دمکرات و رسانههای جمعی آزاد و مستقل بوده و به شخصیتها و رهبران سیاسی- اجتماعی محدود نمیشود.