بیانیه مطبوعاتی  بنیاد فرشگرد درباره منشور همبستگی و ایجاد دلسردی گسترده میان ایرانیان

سه شنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۱ برابر با ۱۴ مارس ۲۰۲۳


بنیاد فرشگرد با تاسف عمیق، نگرانی خود را از محتوا و حواشی آنچه که به نام منشور همبستگی یا «منشور مهسا» منتشر شده ابراز می‌کند. محتوای این منشور از دید این نهاد دارای اشکالات بنیادی می‌باشد که اصلاح آن بسیار دشوار است. بسیاری از افراد ایران‌دوست٫ ملی‌گرا، مشروطه‌خواه و پادشاهیخواه واکنشی بسیار منفی و انتقادی به این منشور داشته‌اند.

موضع و دیدگاه بنیاد فرشگرد نیز مانند بسیاری از این هموطنان ایراندوست حاوی انتقادات بزرگی به محتوا و روند انتشار و تبلیغات این منشور می‌باشد اما به تکرار آنها در اینجا نخواهیم پرداخت. آنچه در این بیانیه به آن می‌پردازیم در سه محور می‌گنجند:

• نقش مخرب این منشور در به سردی کشاندن جنبش قهرمانانه اخیر مردم ایران
• اشتباهات استراتژیک چند ماه اخیر برخی گروه‌ها در واکنش به شرایط بین‌المللی کشورمان
• نقش غیرسازنده و اشتباهات برخی مشاوران و گروه‌ها در ایجاد وضع موجود

▪️ اشتباهات فراوان در فرم و محتوای این منشور می‌تواند به انفعال و خاموشی جنبش قهرمانانه مردم کشورمان بیانجامد. برای نمونه باید به نقش احزاب کمونیست قومگرا، با سابقه ترور و تجزیه‌طلبی مسلحانه و ایدئولوژی فاشیستی قومگرایانه، در ویرایش نهایی متن این منشور اشاره کرد. زبان و ادبیاتی که جنبش ملی مردم ایران در به دست آوردن حقوق فردی و طبیعی خود را به احزاب پیرو ایدئولوژی‌های چپگرایانه و مارکسیستی تمامیت‌خواه و نژادپرستانه گره می‌زند، قطعا به سود هیچ گروه یا قومی از مردم ایران نمی‌باشد؛ بویژه که بسیاری از این احزاب قومگرا و شبه‌تجزیه‌طلب کارنامه سیاهی در کشتار مردم ایران دارند.

سالیان سال است که جمهوری اسلامی به دروغ می‌کوشد که هرگونه انتقاد از خویش را به دشمنی با مردم و کشور ایران تقلیل دهد و مخالفان خود را مخالفان تمامیت ارضی کشور بنامد. یکی از خطوط امنیتی جمهوری اسلامی برای دلسرد کردن مردم ایران از براندازی این است که براندازی خود را مترادف با تجزیه کشور جا بیاندازد. امتیاز دادن به ایران‌ستیزان و کسانی که بابت گذشته سراسر خطای خود دست‌کم یک عذرخواهی صاف و ساده نیز نکرده‌اند، اشتباهی استراتژیک و در این شرایط، هدیه‌ای به جمهوری اسلامی می‌باشد. باج دادن به افراد و گروه‌هایی که به پرچم ملی شیروخورشید باور ندارند و از گفتن عبارت «ملت ایران» عارشان می‌آید و ایران را کشوری چندملیتی می‌خوانند و همواره از «ملت‌های محصور در جغرافیای ایران» و «حق تعیین سرنوشت برای ملت‌های ایران» سخن می‌رانند، چه حاصلی جز دلسردی و تفرقه‌افکنی میان ملت ایران دارد؟ این گروه‌های مارکسیست و شبه‌تجزیه‌طلب در همان استان‌ها و اقوام محلی خود نیز وزنی ندارند.

چندپاره کردن مردم کشورمان تحت عنوان «اتنیک‌ها» و ملیت‌ها و عبارات مشابه، در عمل بازی کردن در زمین جمهوری اسلامی و نوعی گل به خودی محسوب می شود.

چنین اشتباهات مهلکی می‌تواند به خاموشی و دلسردی بخش بزرگی از جامعه ایران بیانجامد که هویت خویش را در احزاب کمونیستی و تمامیت‌خواه و نژادپرست نمی‌بیند.

▪️ قطعا فراگیر شدن حمایت از جنبش مردمی و آزادیخواهانه کشورمان در میان احزاب چپ و راست غربی امر فرخنده‌ای می‌باشد. اما این حمایت تنها وقتی ارزشمند خواهد بود که بخشی از یک تغییر استراتژیک در میان سیاستمداران چپگرای غربی باشد، و هدف آن چیزی فراتر از ایجاد فشار کوتاه مدت بر روسیه برای خاتمه بخشیدن به جنگ اوکراین را در بر گیرد. بسیاری از این سیاستمداران غربی چپگرا تا کنون بابت حمایتهای پیشین خود از برجام و نزدیکی با جمهوری اسلامی هیچگونه موضع شفافی نگرفته‌اند؛ از آن بدتر، همچنان به باج دادن و مغازله با جمهوری اسلامی ادامه می‌دهند. اما اشتباه استراتژیک برخی از گروه‌های اپوزیسیون آنجاست که به طمع «جلب حمایت به هر قیمت»، به این سیاستمداران چپگرای غربی هیچگونه فشاری برای عذرخواهی یا حداقل اقرار به اشتباه خویش وارد نکرده و نمی‌کنند.

درواقع شیفتگی برخی از گروه‌های سیاسی نسبت به ایدئولوژی چپگرا- گلوبالیست و سیاست‌های حزب دموکرات، موجب شده که هیچگونه تعهد یا امتیاز شفافی از این سیاستمداران نگیرند و در عمل دست این سیاستمداران را برای سازش دوباره با جمهوری اسلامی، به ویژه در صورت خاتمه یافتن جنگ اوکراین، باز گذاشته‌اند.

برخی از این چهره‌ها که در قامت سلبریتی، خبرنگار رسانه‌های دولتی غربی، و یا فعال سیاسی فاندبگیر مشغول هستند در واقع نقش مبلغ و‌ ارگان روابط عمومی احزاب چپگرای غربی را در جامعه ایرانیان مقیم اروپا و امریکا بازی می‌کنند، در قبال این خوش خدمتی به چپگرایان غربی، از انواع و اقسام رانت و تریبون رسانه‌ای و چهره شدن و فاند و غیره بهره می‌برند، بی‌آنکه در عمل تعهد جدی به مبارزات مردم علیه فرقه تبهکار جمهوری اسلامی نشان دهند.

این قبیل افراد از شناخت خواسته های مردم ایران عاجز و حتی به آن بی‌علاقه‌اند. مخاطب اصلی‌شان همان حبابی است که در آن می‌زیند، یعنی الیت ثروتمند چپ غربی. از اینرو می‌‌کوشند مبارزات مردم ایران را به زور تبلیغات و پروپاگاندا در چارچوب مارکسیسم فرهنگی و سیاست‌های هویتگرایانه غربی باب طبع همان حباب چپ غربی تعریف کنند، و خواسته یا ناخواسته موجب دلسردی بیشتر مردم ایران شده و می‌شوند.

درست در همین بستر ایدئولوژیک، اصرار دارند به انقلاب ملی ایران که همه ایرانیان از زن و مرد در آن شرکت دارند و فداکاری می‌کنند، رنگ جنسیتی بزنند و آن را انقلاب زنانه بخوانند، علیرغم آنکه به گواه آمار، بیش از هشتاد درصد جاویدنامان جانباخته در این انقلاب ملی مردان بوده‌اند، و هدف انقلاب نیز تنها و تنها حقوق زنان نیست. به واقع انقلابی ملی است برای باز پس‌گیری ایران از چنگال فرقه تبهکار اشغالگر و البته موجب احقاق حقوق زنان ایرانی نیز خواهد شد. توجیه‌شان آنست که این نامگذاری جعلی را رسانه‌ها و ذائقه چپ غربی بیشتر می‌پسندد و صدای مردم ایران بیشتر شنیده خواهد شد. از باورمندان به این توجیه باید پرسید که اگر ذائقه چپ غربی و امثال هانری لوی قومگرایی و هویت‌سازی اتنیکی و بالکانیزه کردن را در ایران بپسندند که می‌پسندند، آیا به دنبال این سیاست‌ها نیز خواهند رفت؟

بازندگان اصلی این بازی خطرناک مردم ایران می باشند که بار دیگر وجه‌‌المصالحه احزاب چپ غربی قرار می‌گیرند، بی‌آنکه این احزاب تعهد جدی برای حمایت از مردم ایران یا فشارعلیه جمهوری اسلامی داشته باشند. حضور چنین افراد و گرایش‌هایی در میان حامیان و امضاکنندگان منشورهمبستگی موجب نگرانی و دلسردی بیشتر مردم کشورمان خواهد شد.

▪️ ما شاهزاده رضا پهلوی را دارای جایگاهی والاتر از گروه‌ها و احزاب سیاسی می‌دانیم و کمال احترام را برای ایشان و جایگاه‌شان قائل می‌باشیم.

همزمان، لازم می‌دانیم از عملکرد برخی از افراد و گروه‌های مشاور در پیدایش وضع موجود و ایجاد دلسردی در میان مردم ایران نیز انتقادات لازم را ابراز کنیم و این افراد و گروه‌ها را پاسخگو نماییم. به هنگام پاسخگو کردن و انتقاد از عملکرد افراد و گروه‌هایی که خود را با عنوان مشاوران شخصیتی ملی می‌خوانند، بجاست که همگی صریح و جدی باشیم و خودسانسوری نکنیم و اجازه ندهیم افرادی از سر اغراض یا منافع شخصی، به شاهزاده رضا پهلوی که سرمایه ملی ایرانیان هستند، لطمه بزنند. همچنین، از این افراد و گروه‌ها که خود را در جایگاه مشاوران می‌بینند، انتظار می‌رود که تاب انتقادپذیری داشته باشند و بابت عملکرد چند ساله خود و نقش خود در ایجاد این موقعیت دشوار پاسخگو باشند.

▪️ خلاصه آنکه این منشور و نقایص آن از تهی‌گی (خلاء) بیرون نیامده است. نتیجه ناگزیر سال‌ها تلاش برای خاموش کردن صدای ملی‌گرایان و پادشاهی‌خواهان و پایبند نبودن به آزادی بیان و برچسب «تفرقه‌افکن» و «عامل رژیم» زدن به منتقدان است.

بنیاد فرشگرد
۲۲ اسفندماه ۲۵۸۱ شاهنشاهی (۱۴۰۱ هجری خورشیدی)

برای خواندن متن کامل بیانیه به وبسایت بنیاد فرشگرد مراجعه کنید.

 

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۴ / معدل امتیاز: ۵

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=315017