منابع خبری از مرگ مشکوک آرش (میلاد) فروزنده جمالی از شهروندان معترض ساکن تهران خبر دادهاند. بر اساس گزارشها، آرش فروزنده جمالی برای چند ساعت بازداشت شده و پس از آزادی، گویا به دلیل مسمومیت ناشی از نوشیدن آبی که در بازجویی به او داده بودند جان باخته است.
آرش فروزنده جمالی از جمله شهروندان معترضی بوده که در جریان اعتراضات هم در شبکههای اجتماعی و هم به صورت میدانی فعالیت داشته است. او که اهل شهر آبادان و ساکن تهران بود از شهریورماه ۱۴۰۱ و همزمان با آغاز جنبش انقلابی علیه جمهوری اسلامی در زمینه برگزاری تجمعات و اعتراضات مردم علیه حکومت، مطالب تحلیلی در صفحاتش در شبکههای اجتماعی منتشر میکرد و با شماری از فعالان مدنی و حقوق بشری در ارتباط بوده است.
آرش فروزنده جمالی ۱۹ اسفندماه در تهران و در نزدیکی میدان تجریش توسط چند مأمور امنیتی لباس شخصی بازداشت و به داخل اتومبیلی هدایت شد. پس از نیم ساعت مأموران مدعی شدهاند اشتباهی در بازداشت آرش رخ داده و او را آزاد کردند اما همزمان یک بطری به ظاهر آب معدنی به او دادهاند که بنوشد. آرش پیش از آزادی آب بطری را نوشیده و نیم ساعت بعد در خانه دچار درد شدید در ناحیه شکم، تهوع و استفراغ شده است. مسمومیت بیش از یک هفته ادامه داشته و در نهایت ۲۷ اسفندماه ۱۴۰۱ با وخامت حال جسمی به اورژانس بیمارستان «شریعتی» تهران منتقل شده و ساعاتی بعد در بامداد ۲۸ اسفند جان میبازد.
صفحه توئیتری «۱۵۰۰تصویر» که اخبار حقوق بشری مرتبط با اعتراضات مردمی را منتشر میکند در رشته توئیتی نوشته که «آرش فروزنده جمالی، شهروندی که مدتهای طولانی علیه جمهوری اسلامی مبارزه کرد و هرگز ناامید نشد بطور مشکوکی کشته شد. آرش ۱۹ اسفند، از کوچه امامزاده صالح به سمت میدان تجریش میرفت که چند لباس شخصی با توسل به زور او را سوار ماشین کرده و بعد از نیم ساعت اعلام کردند اشتباهی رخ داده و میتواند برود؛ اما پیش از ترک ماشین یک بطری آب به او داده تا بنوشد و آرام شود و بعد برود. آرش کمی از آب خورد، بطری را همانجا گذاشت و پیاده شد و به خانه رفت. نیم ساعت بعد از اینکه به خانه رسید دچار درد در ناحیه شکم و حالت تهوع شدید شد و چندین بار استفراغ کرد.»
در ادامهی این خبر آمده که «نیمهشب توسط اورژانس به بیمارستان «سینا» منتقل شد اما در اکوی قلب و سونوگرافی هیچ مورد مشکوکی دیده نشد و کبد و کلیه ها هم مشکلی نداشت و پزشک بیمارستان از پاسخ به سوالهای او مبنی بر اینکه چه اتفاقی افتاده طفره رفت و همین باعث شد آرش بیمارستان را با ترس ترک کند.»
در بخش پایانی این رشته توئیت آمده که «آرش، ۲۷ اسفند مجدد با درد شدید در شکم و استفراغهای پیاپی با اورژانس به بیمارستان شریعتی منتقل میشود. صبح روز ۲۸ اسفند پزشکها اعلام کردند آرش فوت کرده است و علت فوت را نارسایی کبد اعلام کردند. در حالی که او هیچ بیماری زمینهای نداشت و تا پیش از بازداشت نیم ساعتهاش سالم بود.»
https://twitter.com/1500tasvir/status/1640284068595023872
رسانه «توانا» نیز در گزارشی با اشاره به روایتی مشابه درباره مسمومیت این شهروند معترض نوشته که «آرش بعدها به دوستش گفت که «آنها مرا شناسایی کرده بودند، عادتهای رفتاری من را از جمله اینکه آب زیاد میخورم میدانستند.»
دوست آرش میگوید: «آرشی که همیشه توصیه میکرد که در خیابان اگر خوراکی به شما تعارف میشود- از طرف هرکس- نخورید و حتی وقتی چالش مشت و شکلات رایج بود، توصیه میکرد نخورید، خودش اینبار بیاحتیاطی بزرگی کرد.»
در ادامه این گزارش، به نقل از دوست آرش فروزنده آمده است که وی درد میکشید و به او مسکن تزریق میکردند. او را سونوگرافی کردند و طحال و کبد و کلیه و همهچیزش سالم نشان میداد، اما همچنان حالت تهوع داشت. پس از یکی دو روز که در بیمارستان بود خودش میگوید که من میخواهم بروم شما هیچ کاری برای من نمیکنید و من همچنان درد دارم، بالا میآورم فقط مسکن میزنید و جواب آزمایشم را هم که نمیتوانم ببینم، با وجود ممانعت پزشک، او در اعتراض آنژیوکت را در میآورد و از بیمارستان تسویه کرده و خارج میشود. یکی از پزشکان بیمارستان مدام به آرش زنگ میزند. او در تماسی میگوید که «من نمیتوانم توضیح بدهم و معذوریت دارم ولی شما اصلا حالت خوب نیست و اتفاق بدی برات افتاده و باید پیگیری کنی و کامل درمان بشی.»
بر اساس این گزارش در حالی که پیشتر در سونوگرافی اعلام شده بود کبد آرش کاملا سالم است اما پس از آنکه ۲۷ اسفند در پی بیحالی او را به بیمارستان رساندهاند اعلام شده کبد او از کار افتاده است. او در نهایت در نخستین ساعات بامداد ۲۸ اسفند دچار ایست قلبی شده و جان باخته است.
مرگ مشکوک آرش فروزنده جمالی که از سوی بسیاری از افرادی که با او و فعالیتهایش آشنا بودند، قتل سازمانیافته حکومتی خوانده شده، با واکنشهای زیادی در شبکههای اجتماعی روبرو شده است.
حساب «مملکته» که به گزارشها و اخبار مربوط به اعتراضات میپردازد، یکی از پیامهای آرش فروزنده را پس از مرگ مشکوک او منتشر کرده و نوشته است، «چند سالی بود آرش فروزنده دلی پیگیر بود. آخرش هم جانش را بذر باغ آزادی کرد. در آخرین پیامش، دنبال درست کردن اشکالات فراخوانها بود و نگران جان جوانانمان.»
چندسالی بود #آرش_فروزنده دلی پیگیر بود. آخرش هم جونشو بذر باغ آزادی کرد. تو آخرین پیامش، دنبال درست کردن اشکالات «فراخوان» ها بود و نگران «جون جوونامون». حرفهاش رو توی اینستاش ببینید:https://t.co/6TZwqtdppx pic.twitter.com/bKMsF5iIjo
— مملکته (@mamlekate) March 26, 2023
مهدی حاجتی فعال سیاسی مخالف جمهوری اسلامی و عضو پیشین شورای اسلامی شهر شیراز نیز آرش فروزنده را «یکی از نجیبترین بچههای این انقلاب» خوانده که «لحظهای از مبارزه دست نکشید.»
سوران منصورنیا از دادخواهان آبان ۹۸ که برادرش برهان در آن اعتراضات جان باخته، تأیید کرده که آرش فروزنده را میشناخت و چندین بار در رابطه با «فراخوانهای تجمعات» در جریان اعتراضات ماههای گذشته با او گفتگو داشته است.
سوران منصورنیا، آرش را «انسانی شریف» خوانده که «در شش ماه گذشته همراه با مبارزه در کف خیابان برای زن زندگی آزادی در دنیای مجازی هم بسیار فعال بود.»
دادبان، گروه مشاوران حقوقی فعال در رسانههای اجتماعی نیز با اشاره به مرگ مشکوک آرش فروزنده، تأکید کرده است که در ماههای گذشته «شماری از معترضان به روشهای مشکوکی جان خود را پس از بازداشت و بازجویی از دست دادهاند.»
صفحه توئیتری «۱۵۰۰تصویر» به نقل از یکی دیگر از بازداشتشدگان اعتراضات سراسری نوشته که «این بطری آب رو به منم تو بازداشتگاه دادند. بطری آب معدنی کوچیک درش باز بود با یه لیوان یکبار مصرف. یهو اول بازجویی که پزشک بازجو ازم سوال میپرسید یکی گذاشت رو دسته صندلی جلوم که رو به دیوار بود. گفتند بیا آب بخور. چیزی شبیه به زور. راهی بیمارستان شدم منم و اونجا تزریق هم داشتم که یه مایع زرد پر رنگ بود. از آب خیلی کم خوردم در حد ته لیوان.»
در ماههای گذشته گزارشهایی از جان باختن معترضان بازداشتشده پس از آزادی منتشر شده است. هرچند در برخی موارد مشخص شده که نهادهای امنیتی با فشار شدید بر خانواده خواهان اعلام «خودکشی» به عنوان علت درگذشت عزیزانشان هستند اما برخی فرضیه حذف سازمانیافته و یا ایست قلبی به دلیل اثرات داروها و موادی را که آگاهانه و هدفمند در دوران بازداشت به زندانی خورانده میشود مطرح میکنند.
ابعاد گسترده سرکوب؛ قتل شهروندان زیر شکنجه و مرگ مشکوک بازداشتشدگان
در یکی از مرگهای مشکوک مشابه محسن جعفری راد متولد سال ۱۳۶۵ و منتقد سینما و کارگردان که نیمه آبان بازداشت شده بود، در نیمه دیماه درگذشت. علت درگذشت او «خودکشی» به دلیل افسردگی اعلام شد اما کارنامه حرفهای او آنقدر پربار بوده که نشان از امید به زندگی و آینده را در او نشان میدهد. او جدا از نویسندگی و کارگردانی و فیلسازی، در دانشگاه نیز تدریس میکرد. از سوی دیگر آنقدر امیدوار بوده که با وجود سرکوب شدید در اعتراضات شرکت کرده و بازداشت او در یکی از تجمعات شهر کرج صورت گرفته بود.
بر اساس گزارشی که «کمیته پیگیری وضعیت بازداشتشدگان» زمستان گذشته در رابطه با مرگ مشکوک شهروندان معترض منتشر کرد، شماری از شهروندان بازداشتشده زیر شکنجه و فشار که غالبا برای انجام اعتراف اجباری صورت گرفته جان باختهاند؛ برخی دیگر از بازداشتشدگان هم در مرگهای مشکوک و غیرقابل توضیح جان خود را از دست دادهاند.
از جمله مرگهای مشکوک و غیرقابل توضیح عاطفه نعامی شهروند بازداشت شده که پیکر بیجان او در بالکن خانهاش پیدا شد یا شهروندانی که به فاصله چند روز از آزادی جان باخته و علت درگذشت آنها «خودکشی» یا «ایست قلبی» عنوان میشود.
برخی بازداشتشدگان هم از داروهایی که در بازداشت به آنها داده شده و مشخص نیست چه بودهاند خبر دادهاند. از جمله این زندانیان محمدرضا آژر نوجوان ۱۸ ساله است که در نخستین روزهای اعتراضات در شهریور ۱۴۰۱ در مشهد بازداشت شد و پس از بیش از سه ماه و نیم بازداشت گفته در روز دوازدهم دیماه رگهای چشمانش از شدت فشار عصبی پاره شده و در زندان به او داروهایی دادهاند که نمیداند چه بوده است.
در گزارش «کمیته پیگیری وضعیت بازداشتشدگان» آمده که اسماعیل دزوار، رامین فاتحی، محمد لطفالهی، سامان قادرپور، یوسف رئیسی، احمد گودرزی، میلاد خوشکام، امید حسنی، هیمن آمان، امیر جواد اسعدزاده، محمد حاجی رسولپور، حامد سلحشور، شهریار عادلی، ایلیاد رحمانیپور، شادمان احمدی و مهدی زارع اشکذری افرادی هستند که جان باختن آنها در بازداشت، بر اثر جراحات ناشی از شکنجه و ضرب و جرح مأموران اعلام شده است.
در این گزارش تأکید شده بود که «به غیر از افرادی که شرح آنان آمده از کشتهشدگان دیگری از جمله آیدا رستمی، دنیا فرهادی، کورش پاژخ، مصطفی مباشر، عاطفه نعامی، رضا شرفی، حسن ناصریخور، امین خانلو، مرتضی سلطانیان، محمد عبداللهی، عماد حیدری، مهدی کابلی کفشگیری نیز نام برده شده که مرگهای مشکوک و غیرقابل توضیح داشتند. اینکه این افراد در زمان کشته شدن در بازداشت بودهاند یا در خیابان و مانند سایر معترضان به شکلهای دیگر جان باختند، هنوز در دست تحقیق است. به اینها باید افرادی که نامشان هرگز رسانهای نشده و ما هنوز در مورد آنها چیزی نمیدانیم را نیز بیافزاییم.»