چرا حجاب را «دیوار برلین» نباید دانست

- گروه‌های افراطی می‌کوشند حکومت را به برخورد شدید و سرکوب آزادی حجاب و کمرنگ کردن سیاست‌های اقناعی و «گفتگوی مثبت» سوق دهند و به گفته حسین شریعتمداری، سیاست «دوپهلو»ی کنونی را «یک‌پهلو» کنند. این کوشش با دادن جنبه امنیتی به حجاب و آنرا «برنامه‌‌ریزی شده توسط سرویس‌های امنیتی» قلمداد کردن دنبال می‌شود. با این ادعا آنها می‌خواهند آزادی حجاب را با سلب امنیت نظام و نابودی رژیم یکسان جلوه دهند. از این جهت تشبیه حجاب به «دیوار برلین» و آزادی حجاب را با نابودی جمهوری اسلامی یکسان دیدن اشتباهی است که باید از آن اجتناب کرد.
- اهمیت دادن چنان حیاتی به آزادی حجاب در حفظ رژیم و یا به گفته افراطیون آن را موضوعی «امنیتی» دانستن که مانند «دیوار برلین» می‌تواند به فروپاشی نظام بیانجامد، در عمل به تقویت مواضع افراطی در حکومت منجر می‌شود. به گفته لقمان حکیم باید ادب را از بی‌ادبان آموخت و همصدایی با مواضع افراطیون در این زمینه بسیار قابل تأمل است. حجاب اجباری تنها مؤلفه ارزش‌های پایه‌ای نظام نیست که با از میان رفتن آن، نظام ارزشی رژیم از هم بپاشد و این افراطیون هستند که اصرار دارند آن را به یک مسئله امنیتی تبدیل کنند.
- نباید اجازه داد رژیم با تعریف حجاب به عنوان  مسئله‌ای امنیتی و جرم‌انگاری آن، توجیهی برای سرکوب و مجازات زنان پیدا کند.  به ویژه برای کسانی که طرفدار مبارزه خشونت‌پرهیز هستند این امر اهمیت بسیار می‌بایست داشته باشد.

دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۲ برابر با ۰۳ آپریل ۲۰۲۳


حقیقت‌جو – در میان کشمکش‌هایی که میان جمهوری اسلامی و فعالین سیاسی مخالف رژیم از بدو تاسیس حکومت دینی جریان داشته و به دنبال قتل حکومتی مهسا امینی و خیزش مردمی‌ به اوج خود رسیده، آنچه کمتر مورد توجه قرار گرفته خواسته‌ها و نظرات مردم است. اینکه مردم ایران در مورد حجاب،  اجباری بودن آن و نحوه برخورد مسئولین حکومتی چه فکر می‌کنند نه در تعیین سیاست‌های دولت تاثیر چندانی دارد و نه مخالفین رژیم بر اساس نظر مردم در مورد اهمیت موضوع حجاب در جامعه ایران عمل می‌کنند.

زنان ایران پیش از انقلاب ۵۷

روشن است که عقلانی‌ترین تصمیم در مورد حجاب اجباری همه‌پرسی (فراندوم) است. در کشورهایی که رای مردم را در مورد موضوعات مورد مناقشه عمومی‌ راه حل منطقی و عقلانی می‌دانند به همه‌پرسی  می‌پردازند. در سوییس از سال ۱۸۴۸ در حدود ۶۰۰ همه‌پرسی انجام شده است. ایتالیا دومین کشور با ۷۸ همه‌پرسی از نظر تعداد است از جمله در مورد طلاق (۱۹۷۴)، کمک مالی به احزاب سیاسی (۱۹۷۸) ) سقط جنین و لغو مجازات حبس ابد (۱۹۸۱). نمونه‌های دیگر اتریش سال ۲۰۱۳ در مورد حذف خدمت سربازی اجباری، کرواسی، استونیا و جمهوری چک (۲۰۰۳) برای پیوستن به اتحادیه اروپا، فرانسه در مورد قانون اساسی اروپا (۲۰۰۵). تنها کشور‌هایی که در آنها همه‌پرسی قانونی نیست،  نظیر کره شمالی، مالزی، و عربستان سعودی، حکومت رای مردم را به رسمیت نمی‌شناسد.

در اصل  ۵۹ قانون اساسی ایران  آمده  است که اگر یک مسئله بسیار مهمی‌ در موضوع  اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، وجود داشت، آنوقت ممکن است قانونگذاری از طریق همه‌پرسی باشد. حجاب بطور غیرقابل انکاری مسئله مهمی‌ است که تنها راه حل عقلانی و خشونت پرهیز آن رجوع به تصمیم مردم از طریق همه‌پرسی است. به ویژه با توجه به هزینه‌های سیاسی برخورد سرکوبگرانه برای اجباری کردن حجاب،  از جمله تشدید تضادهای درونی، تضعیف مشروعیت  و انزوای بین‌المللی رژیم، این راه حل می‌تواند به بن‌بست کنونی حاکمیت پایان دهد. عواملی که موجب مخالفت حاکمیت با همه‌پرسی است نگرانی از نتایج و پیامد آن است. در یک همه‌پرسی شفاف و معتبر بدون شبهه اجباری کردن حجاب برای زنان از طرف مردم رد خواهد شد. علاوه بر ارزیابی‌ها بر اساس مشاهدات روزمره نتایج بررسی‌های آماری رسمی‌ نیز به قاطعیت نشان می‌دهد که مردم مخالف دخالت در امور پوشش زنان هستند.

یافته‌های «پیمایش ملی ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان (موج سوم)»* نشان می‌دهد که اکثریت قاطع مردم آنهم در هشت سال پیش (۱۳۹۴) مخالف دخالت و بر خورد با «بدحجابی» بوده‌اند و بر اساس شواهد، در این مدت این مخالفت بیشتر و شدیدتر نیز شده است. درپاسخ به پرسش‌های مربوط به «بدحجابی خانم‌ها»، ۱۰/۶ درصد گفته‌اند «اشکالی ندارد”، ۶۷/۷ درصد هم گفته‌اند «مخالفم ولی کاری ندارم».  با اینکه با بار منفی «بد» پرسش کاملا یکطرفه تنظیم شده (چه کسی می‌تواند با «بدحجابی» موافق باشد!) ولی آنچه مهم است عدم طرفداری مردم از دخالت در امور کاملا شخصی نظیر آزادی پوشش است. ۷۸/۳ در صد مردم در کلیه کشور معتقدند «بدحجابی» اشکالی ندارد و یا اگر دارد مایل به دخالت نیستند. از سوی دیگر کسانی که عملا با اجباری کردن حجاب موافقند و حاضرند به «مراجع ذیصلاح اطلاع دهند» ۱/۲ درصد و یا شخصا  «برخورد» کنند ۲/۹ درصد است. این نشان می‌دهد با اینکه مردم چه نظری درباره حجاب دارند، موافق یا مخالف «بدحجابی» هستند،  تعداد بسیار اندکی در کل کشور  از اجباری کردن حجاب طرفداری می‌کنند. قابل توجه است که این نتایج در مورد برخی از استان‌های پر جمعیت کشور نشاندهنده مخالفت بیشتر با حجاب اجباری است. به عنوان مثال در تهران ۸۴/۸ درصد، فارس ۹۰/۰۹ در صد، البرز ۹۱/۷ درصد، و گیلان ۸۸/۷ درصد گفته‌اند «بدحجابی» یا «اشکالی ندارد» و یا مخالف دخالت در مورد حجاب هستند. برخلاف ادعای حسین شریعتمداری مدیرمسئول روزنامه «کیهان» چاپ تهران، «کشف حجاب» یا انتخاب آزادانه پوشش برای زن‌ها  از طرف مردم  نشانه‌ای برای عبور، به گفته‌ی او، «از خاکریز عفاف» تعبیر نمی‌شود.

نتیجه دیگر این پیمایش نشان می‌دهد که حجاب نقش بسیار کم‌اهمیتی در روابط اجتماعی مردم دارد بطوری که در تشکیل خانواده، یکی از مهمترین تصمیم‌ها در حیطه روابط اجتماعی،  حجاب به عنوان ویژگی دختر یا زن خوب برای ازدواج تنها ۸/۸ درصد و پایبندی به ارزش‌های دینی ۱/۳ درصد اهمیت دارد. مردم عفاف و «پاکدامنی»، «اخلاق و رفتار خوب »، و حتی «ایمان و تقوا» را موضوعاتی جدا از حجاب می‌دانند و ویژگی‌های «دختر یا زن خوب» را مشروط به رعایت حجاب نمی‌بینند.

از این رو این ادعای بیانیه وزارت کشور که «حجاب» را «زیرساخت بنای حیاتی خانواده» توصیف کرده و این وزارتخانه را ملزم به «حفاظت از حریم حجاب و عفاف برای تحکیم بنیان خانواده» می‌داند، از بیخ و بن با باورهای مردم تفاوت دارد.  ادعای اینکه حجاب و آنهم از نوع اجباری لازمه «حفظ هویت زن مسلمان» و عدم رعایت آن تعدی به «حریم و هویت مقدس زن مسلمان» است با توجه به حضور میلیون‌ها زن بی‌حجاب مسلمان در کشورهای مختلف که حجاب را شرط هویت اسلامی نمی‌دانند و اکثریت زنان مسلمان در ایران که مخالف  اجباری بودن حجاب هستند، فاقد کوچکترین اعتبار است.

بیانیه وزارت کشور درباره حجاب؛ تلاش برای تبدیل «حجاب اجباری» به اختلاف اصلی میان ملت ایران و جمهوری اسلامی!

سفسطه‌ای که در بیانیه وزارت کشور نهفته است یکسان نمودن مبانی شرعی ضرورت حجاب و ضرورت حجاب اجباری است. بیانیه مدعی است که «حجاب» «یک ضرورت شرعی غیرقابل تردید» است و رعایت آن به معنی «رعایت ارزش‌ها و احکام الهی و قانون برآمده از آن» است . بیانیه مدعی است نفی آن «عقب‌نشینی یا تساهل در اصول و احکام دینی و ارزش‌های سنتی» است. هیچکدام از این تعاریف به معنی ضرورت شرعی «حجاب اجباری» نیست. مثل اینکه با تعریف «نماز خواندن» به عنوان یک ضرورت شرعی بتوان نماز خواندن اجباری  را نیز یک ضرورت شرعی دانست!  در اوایل ایجاد جمهوری اسلامی تلاش‌هایی برای اجباری کردن نمازخوانی صورت گرفت که به تدریج کنار گذاشته شد. در مورد اجباری کردن حجاب به ویژه از طریق برخورد و سرکوب اتفاق نظری حتی میان روحانیون وجود ندارد. بسیاری از مراجع مذهبی معتقد به اقناع و تبیین و گفتگو به عنوان تنها روش مجاز و شرعی برای رعایت حجاب  هستند. برای این مراجع نظر مردم اهمیت بیشتری در حفظ قدرت اجتماعی آنها نسبت به حفظ قدرت  سیاسی از طرف رژیم حاکم دارد از مخالفت مردم با اجباری کردن حجاب باید آگاه باشند.

گروه‌های افراطی می‌کوشند حکومت را به برخورد شدید و سرکوب آزادی حجاب و کمرنگ کردن سیاست‌های اقناعی و «گفتگوی مثبت» سوق دهند و به گفته حسین شریعتمداری، سیاست «دوپهلو»ی کنونی را «یک‌پهلو» کنند. این کوشش با دادن جنبه امنیتی به حجاب و آنرا «برنامه‌‌ریزی شده توسط سرویس‌های امنیتی» قلمداد کردن دنبال می‌شود. با این ادعا آنها می‌خواهند آزادی حجاب را با سلب امنیت نظام و نابودی رژیم یکسان جلوه دهند. از این جهت تشبیه حجاب به «دیوار برلین» و آزادی حجاب را با نابودی جمهوری اسلامی یکسان دیدن اشتباهی است که باید از آن اجتناب کرد.

بی‌دلیل نیست که علی خامنه‌ای در سخنرانی خود این ادعا را از قول مخالفین خود بیان می‌کند. شکی نیست که منظور مخالفین رژیم در تشبیه حجاب و «دیوار برلین» صرفا برانگیختن انگیزه  مخالفت با حجاب اجباریست. جان باختن غم انگیز مهسا امینی در اسارت گشت ارشاد اسلامی به دلیل حجاب اجباری که انگیزه دور تازه‌ای از خیزش مردمی‌ علیه جمهوری اسلامی شد می‌تواند توجیهی بر اهمیت آزادی حجاب و تشبیه آن به «دیوار برلین» یا نابودی جمهوری اسلامی باشد. ولی به چند دلیل اصرار بر تکرار این تشبیه نادرست است.

در درجه اول  این تشبیه ناشی از ارزیابی نادرست از اهمیت حجاب اجباری در تثبیت نظام موجود است. به نادرستی تصور می‌شود  که با آزاد شدن حجاب جمهوری اسلامی در معرض نابودی قرار خواهد گرفت.  شاید تصور می‌شود که نفی حجاب اجباری به تضعیف مشروعیت نظام، به ویژه در میان طرفداران سرسخت رژیم منجر می‌شود. ولی شواهد مشخصی در تایید این  نظر ارائه نمی‌شود. تعداد حامیان حجاب اجباری همانطور که در بالا اشاره شد از ۴/۱ درصد در کل کشور آنهم در سال ۲۰۱۴ تجاوز نمی‌کند. این افراد کسانی هستند که معتقد  به دخالت و برخورد «نهادهای مسئول» و یا از طرف خود با «بدحجابی» هستند.  تصور اینکه بقای رژیم به حمایت این  تعداد قلیل وابسته است و اینکه دلیل اصلی حمایت این افراد از رژیم باور به مشروعیت آن است ناشی از  ارزیابی‌های نادرست و غیرواقعی است.  از سوی دیگر پیمایش فوق نشان داد که اکثریت جامعه، حتی جامعه مسلمان که مخالف «بدحجابی» هستند به مشروعیت دخالت و برخورد با آزادی حجاب باور ندارند. همانطور که در بالا آمد اهمیت دادن چنان حیاتی به آزادی حجاب در حفظ رژیم و یا به گفته افراطیون آن را موضوعی «امنیتی» دانستن که مانند «دیوار برلین» می‌تواند به فروپاشی نظام بیانجامد، در عمل به تقویت مواضع افراطی در حکومت منجر می‌شود. به گفته لقمان حکیم باید ادب را از بی‌ادبان آموخت و همسویی با مواضع افراطیون در این زمینه بسیار قابل تأمل است.

باید توجه کرد که حجاب اجباری تنها مؤلفه ارزش‌های پایه‌ای نظام نیست که با از میان رفتن آن، نظام ارزشی رژیم از هم بپاشد و این افراطیون هستند که اصرار دارند آن را به یک مسئله امنیتی تبدیل کنند. آنهم در حالی که حتی  مخالفت اکثریت جامعه با اجباری کردن حجاب و دخالت و برخورد دولت است و نه با خود حجاب. بر اساس پیمایش یادشده، اکثریت جامعه باورمند به حجاب هستند. در پاسخ به اینکه همه خانم‌ها باید حجاب داشته باشند بیش از نیمی‌ از پاسخگویان (۵۳/۱ درصد) نظر خود را موافق یا کاملا موافق ابراز کرده‌اند. این نشان می‌دهد که اکثریتی که به دلیل دفاع از آزادی انتخاب با طرفداران «کشف حجاب» همساز است، سیاست  اجباری بودن حجاب را مشروع نمی‌دانند و با آن از این نظر مخالفت می‌کنند. ولی همین افراد در صورت آزاد بودن حجاب و در دفاع از ضرورت آن می‌توانند بیشتر متمایل به ارزش‌های نظام حاکم  در مقایسه با طرفداران بی‌حجابی باشند.

حجاب اجباری از آنجا که نمودار عریان و آشکار تبعیض همگانی و روزمره علیه زنان است در نافرمانی مدنی و مبارزه زنان علیه تبعیضات اهمیت دارد. پژوهش‌های اجتماعی نشان می‌دهند که اکثریت جامعه در مورد موضوعات دیگری نیز مخالف باورها و ارزش‌های نظام حاکم هستند. این موضوعات از جمله شامل نقش اجتماعی زنان،  کار در بیرون خانه و تامین مخارج و اشتغال زنان، برابری در نظام تصمیم‌گیری‌های خانواده، حق طلاق، سن مناسب ازدواج دختر‌ها و تعداد اولاد و همچنین حقوق قانونی برابر در ارث، و سرپرستی فرزندان است. مبارزه علیه این تبعیضات همراه با مبارزه علیه حجاب اجباری همه از حمایت اکثریت جامعه برخوردار است. این مبارزات  می‌تواند به چالش مبانی و اصولی رژیم حاکم، یعنی تبعیت از شرع در قانونگذاری و مشروعیت قدرت سیاسی بر اساس ارزش‌های دینی بیانجامد. نباید اجازه داد رژیم با تعریف حجاب به عنوان  مسئله‌ای امنیتی و جرم‌انگاری آن، توجیهی برای سرکوب و مجازات زنان پیدا کند.  به ویژه برای کسانی که طرفدار مبارزه خشونت‌پرهیز هستند این امر اهمیت بسیار می‌بایست داشته باشد.

(*) وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، یافته‌های پیمایش ملی ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان (موج سوم)- ۱۳۹۴


♦← انتشار مطالب دریافتی در «دیدگاه» و «تریبون آزاد» به معنی همکاری با کیهان لندن نیست.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۱۱ / معدل امتیاز: ۳٫۷

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=316312