نرخ بیکاری در زمستان ۱۴۰۱ با رکوردشکنی سه سال گذشته به حدود ۱۰ درصد افزایش یافته است. ابراهیم رئیسی در دوران تبلیغات انتخاباتی ۱۴۰۰ و پس از تشکیل دولت سیزدهم وعده ایجاد سالانه یک میلیون فرصت شغلی را داده بود.
در فصل پایانی سال ۱۴۰۱ بیش از ۲ میلیون و ۵۲۶ هزار بیکار در کشور وجود داشته است که به معنای ثبت نرخ بیکاری ۹/۷ درصدی در پایان سال ۱۴۰۱ بوده است. این شاخص، نسبت به فصل مشابه در سال قبل (زمستان ١۴٠٠) ، ٠/٣ درصد افزایش یافته است.
بررسی نرخ بیکاری گروه سنی ١٨ تا ٣۵ ساله نیز نشان میدهد که در زمستان ١۴٠١، ١٧/۴ درصد از جمعیت فعال این گروه سنی بیکار بودهاند. این در حالی است که تغییرات فصلی نرخ بیکاری این افراد نشان میدهد این نرخ نسبت به زمستان ١۴٠٠، به میزان ٠/٨ درصد افزایش یافته است.
بررسی سهم جمعیت ١۵ ساله و بیشتر دارای اشتغال ناقص نشان میدهد که در زمستان ١۴٠١، بالغ بر ٩/۵ درصد جمعیت شاغل، به دلایل اقتصادی (فصل غیرکاری، رکود کاری، پیدا نکردن کار با ساعت بیشتر و…) کمتر از ۴۴ ساعت در هفته کار کرده و آماده برای انجام کار اضافی بودهاند. این در حالی است که ٣۵/۶ درصد از شاغلین ١۵ ساله و بیشتر، ۴٩ ساعت و بیشتر در هفته کار کردهاند.
آمارهای جمهوری اسلامی ادعا میکند که در تابستان و پاییز سال ۱۴۰۱ نرخ بیکاری روندی نزولی پیدا کرده و در کانال ۸ درصد قرار گرفته بود. روند کاهشی بیکاری اما در زمستان افزایش یافت و شاخص اشتغال به مرز ۱۰ درصد افزایش یافته است.
دادههای مرکز آمار نشان میدهد جمعیت فعال ۱۵ ساله و بیشتر در سال گذشته برابر با ۲۵ میلیون و ۹۶۲ هزار نفر بوده که از این میزان حدود ۲ میلیون و ۵۲۶ هزار نفر بیکار بودهاند.
رقم اعلام شده از سوی مرکز آمار ایران برای نرخ بیکاری در زمستان گذشته بیانگر شکسته شدن رکوردی سه ساله است. پیش از این در زمستان ۱۳۹۹ نیز نرخ بیکاری برابر با همین میزان به ثبت رسیده بود.
کارشناسان معتقدند نرخ واقعی بیکاری در ایران بیش از رقم اعلام شده از سوی منابع حکومتی است چون افراد دارای مشاغل پارهوقت و غیر کامل را به عنوان افراد شاغل محاسبه میکند.
همین آمارهای غیردقیق اما بیانگر کاهش نرخ مشارکت در کشور نیز است. بر اساس تعاریف افراد بالغ جویای کار در هر کشور جمعیت فعال شناخته میشوند. نسبت این جمعیت به کل جمعیت ۱۵ ساله و بیشتر نرخ مشارکت اقتصادی در نظر گرفته میشود که در زمستان سال قبل روندی نزولی داشته است.
دادههای مرکز آمار ایران نشان میدهد نرخ مشارکت اقتصادی در زمستان سال قبل برابر با ۴۰/۵ درصد بوده که کمترین سطح را در سال گذشته داشته و بیانگر شیب نزولی در سال گذشته بوده است.
یکی از مهمترین دلایل کاهش نرخ مشارکت اقتصادی ناامید شدن افراد جویای کار از پیدا کردن شغل است. از سوی دیگر به دلیل درآمدهای ناچیز و کاهش شدید ارزش واقعی درآمدها در پی کاهش ارزش پول ملی و تورم، بسیاری از شاغلان در رستههای مختلف شغلی به دنبال مهاجرت کاری به دیگر کشورها هستند.
تقاضای بالا برای مهاجرت کاری به دیگر کشورها سبب داغ شدن بازار دلالی به اسم مشاوره و خدمات کاریابی در دیگر کشورها تبدیل شده است. «استخدام کارگر با جای خواب در ترکیه و عراق»، «شرایط مهاجرت کشاورزان به کانادا»، «استخدام آرایشگر و صندوقدار در امارات» و … اینها بخشی از آگهیهای شغلی است که در کانالهای تلگرامی، صفحات اینستاگرامی و حتی تراکتهای کاغذی به وفور به چشم میآیند.
در شرایطی که سالها پیش مهاجرت بیشتر اقشار نخبه را در بر میگرفت اما حالا موج گستردهای از تقاضای مهاجرت در میان پزشکان، پرستاران، ورزشکاران، هنرمندان، نویسندگان، استادان، معلمان، مهندسان، کارگران، نقاشان و استادکاران ساختمان، نانوایان و حتی کشاورزان پدید آمده است.
بهرام صلواتی مدیر «رصدخانه مهاجرت ایران» معتقد است که «این فراز مهاجرتی بیسابقه است و در چند دهه گذشته، حتی بعد از انقلاب بیسابقه بوده» و ایران وارد مرحله مهاجرت «تودهوار» شده است.»
بهرام صلواتی با بیان اینکه «هفت حلقه مهاجرتی داریم، وقتی این هفت حلقه به هم بپیوندند، وارد مهاجرت تودهوار میشویم» گفته که «در دهه ۷۰ عوامل اقتصادی تعیینکننده بود و موج مهاجرتی جدیدی شکل گرفت. در اواخر دهه ۸۰، تحولات انتخابات ۸۸ باعث شد موج جدید مهاجرت سیاسی و اجتماعی شکل بگیرد. در اواخر دهه ۹۰ و اوایل قرن جدید، ما شاهد پیوست عوامل اجتماعی و اقتصادی هستیم. وقتی حوادث آبان ۹۸ اتفاق افتاد یا موشک به هواپیمای اوکراینی اصابت کرد، ما نتوانستیم پاسخهای قانعکنندهای به این بحرانها بدهیم؛ این مطالبات و فشارها به هم پیوند خورد و موجب شد قویترین حلقه رانشی شکل بگیرد. وقتی این حلقه شکل گرفت، در ادامه بقیه حلقهها هم شکل میگیرد. مثلا سرمایهگذاری مهاجرتی خانوارها به وجود آمد، برای مثال شاهد افزایش میل حضور در کلاسهای زبان هستیم و درخواست مهاجرت دانشجویان بیشتر شده است. حتی برخی از خانوادهها برای فرزندانشان در سطح مدارس و مهدکودکها سرمایهگذاری کردهاند! حلقه بعدی این است که ما فضای مهاجرت را بهصورت جهانی ببینیم. اگر ما برای سرمایه انسانی خیلی ارزش قائل نیستیم، کشورهای دیگر ارزش قائلاند. به این سؤال اساسی پاسخ ندادیم که قصد داریم برای اشتغال، رفاه و شادبودن چه کنیم، این مسئلهای است که درحالحاضر با آن مواجه هستیم. ما برای این سرمایههای انسانی چند دهه برنامهریزی کردیم. هماکنون اگر میبینید مهاجرت به ترکیه، امارات، قطر، عربستان، عمان، آلمان، اتریش و کانادا زیاد شده به این علت است که آنها برنامههای متنوعی برای سرمایههای انسانی دارند.»
کشورهای آمریکا، کانادا، بریتانیا، اتحادیه اروپا شامل فرانسه، سوئد، هلند، آلمان، استرالیا و ترکیه جزو مقصدهای اصلی ایرانیان برای مهاجرت هستند. با اینهمه طی سالهای گذشته بخش زیادی از کارگران و نیروهای متخصص به کشورهای اطراف ایران از جمله کشورهای حاشیه خلیج فارس، عراق و کشورهای شرق آسیا مهاجرت کردهاند.