آیا رانندگان کامیون در سایر کشورها نیز با چنین مشکلاتی دست و پنجه نرم میکنند؟ شرایط کاری یک راننده کامیون در آمریکا و کانادا چگونه است؟ کیهان لندن در گفتگو با چند تن از رانندگان و مالکان کامیون در ایران و آمریکا و کانادا برای یافتن پاسخ به این پرسشها تلاش کرده است.
علی ۵۵ ساله یکی از رانندگان کامیون کشنده در تهران است و رانندگی کشنده را از مشکلترین کارهای روی زمین میداند. وی میگوید: «حقوق رانندگان این بخش در مقابل سختی کارشان هیچ است. توقفهای چند روزه تا چند هفتهای برای نوبت گرفتن، شکنجه است، مبلغ بارنامه بسیار ناچیز است. در اغلب موارد به دلیل خرابی جادهها از مسیرمان منحرف میشویم که به افزایش تصادفات منجر میشود.»
او با اشاره به ناامنی و سرقت در جادههای ایران اضافه میکند: «شب برای استراحت جایی پارک میکنم صبح بیدار میشوم میبینم گازوئیلم را کشیدهاند، گازوئیلی که در جادهها بسیار کمیاب است؛ قیمت لاستیک بسیار بالاست، قطعات هم چینی و بدون کیفیت هستند. برای هزینه عمل دیسک کمرم ۳۰ میلیون تومان پرداختم. با وجود بیمه تامین اجتماعی اجباری بیمه به دلایل مختلف از پرداخت هزینهها شانه خالی میکند. بارها از اتحادیه خواستم که مرا زیر پوشش بیمه تکمیلی قرار دهد اما یک سال است که فقط وعده میدهند.»
رضا قلیزاده که در ایران فارغالتحصیل کارشناسی علوم سیاسی بوده در آمریکا به رانندگان ماشینهای سنگین پیوسته است. او که با تعدادی از رانندگان قدیمی این حوزه در ایران ارتباط دارد در مورد مشکلات رانندگان ناوگان سنگین در ایران میگوید: «کامیونهای دست دوم اروپایی که یک زمان با ۷۰۰ میلیون وارد ایران میشدند الان به قیمت سه میلیارد تومان در ایران به فروش میرسند.»
او در مورد مزایای این حرفه در آمریکا توضیح میدهد: «در آمریکا اغلب رانندگان با توجه به شرایط اقتصادی، میتوانند بعد از یک تا دو سه سال صاحب یک کامیون شوند. برای رانندگان این حوزه در آمریکا در هر ایالتی که باشند کار هست. برعکس ایران که شرط ورود به این حوزه داشتن گواهینامه پایه یک است در اینجا با توجه به نوع کامیون مثل دامپر، کمپرسی یا تریلی باید یک گواهینامه جدا بگیریم یا برای حمل مواد آتشزا و سوخت و مواد خطرناک و آلوده هر کدام گواهینامههای جداگانه لازم دارند.»
قلیزاده به نظارت دوربینها در جادهها و ساعت کار منظم بر اساس سیستم کامپیوتری داخل کامیون اشاره میکند و میگوید: «این در حالیست که ساعت خواب و استراحت رانندگان در ایران کاملا متفاوت است که با توجه به ایمن نبودن و دستانداز داشتن جادهها و فرسوده بودن خود ماشینها، اغلب خوابآلود بودن رانندهها در کنار این مسائل منجر به بروز تصادفات بسیار میشود.»
او به وجود استاندارد در ناوگان حمل و نقل جادهای آمریکا اشاره میکند و میگوید: «کمتر کامیونی با سن و سال بالا در آمریکا تردد میکند اما در ایران، رانندگان ایرانی کامیونهایی با عمر ۳۰ تا ۴۰ سال دارند، در صورتی که حق آنها کامیونهای بهروز و دارای ایمنی و استاندارد است.»
قلیزاده در مورد حوادث جادهای در آمریکا میگوید: «تصادفات جادهای که در همه جا هست ولی کمتر شاهد خرابی جادهها هستیم، اگر جادهای نیاز به تعمیرات داشته باشد به سرعت کار تعمیر آن را انجام میدهند.»
او اضافه میکند: «یکی از موضوعات صنفی رانندگان ایران مسئله بیمه است که از بیمههای مناسبی برخوردار نیستند اما در اینجا کمپانیها روی مسائل بیمه مشکلی ندارد، افراد وقتی درآمدشان بالاست خودشان میروند بیمهای را متناسب با درآمد خود میخرند و از خدمات آن استفاده میکنند. البته بحث در مورد بیمه در آمریکا زیاد است ولی آنقدر حاد نیست که به یک خواسته صنفی و اعتراضی تبدیل شود.»
وفا یکی از رانندگان ایرانی کامیون ساکن کانادا است. او در مورد علت انتخاب این شغل میگوید: «رانندگی کامیون در کانادا تنها شغلی است که با کمترین تحصیلات، درآمد عالی دارد.»
او در مورد تفاوتهای این شغل در ایران و کانادا معتقد است: «ایمنی بالای کامیون و جاده در آمریکا و کانادا طوری است که میتوان با درصد بالایی مطمئن بود که اکثر تصادفها در اثر اشتباه خود رانندهها رخ داده است ضمن اینکه درآمد رانندگی در کانادا نسبت به ایران بسیار متفاوت است. من هفت سال در یک شرکت، کامپیوتر میفروختم؛ بعد از بسته شدن آن فروشگاه، در وبسایت دولت کانادا مرور کردم که چه شغلی بیشترین درآمد با کمترین تحصیلات را دارد که بتوانم سریعتر شروع به کار کنم.»
وفا به مشکلات رانندهها در ایران و درآمد بسیار پایین آنها نسبت به کانادا اشاره میکند و میگوید: «رانندگان ناوگان حمل و نقل در آمریکا و کانادا از تسهیلات بیشتری برخوردار هستند اما رانندگان در ایران فقط حدود ۲۰ تا ۳۰ میلیون تومان در ماه پول در میآورند، اگر بخواهند یک لاستیک بخرند مجبورند نوع چینی و بسیار خطرناک و بسیار گران را تهیه کنند.»
او با اشاره به ایمن نبودن کامیونهای داخل ایران اضافه میکند: «در اغلب اوقات تصادفهایی که در ایران رخ میدهد به این دلیل است که کامیون در سرازیری میآید ترمزش نگرفته و باعث کشته شدن راننده و چند نفر دیگر شده است البته اغلب تصادفات جادهای در ایران یا به دلیل مشکلات فنی است یا به دلیل خراب بودن جادهها و یا مشکل از طرف راننده بوده که سرعتاش خیلی زیاد بوده است.»
وفا در ارتباط با ناایمن بودن و غیراستاندارد بودن سیستم جادهای در ایران اشاره میگوید: «سیستم جادههای آمریکا واقعا فوقالعاده است، در خروجیها، ورودیهای بزرگراهها سیستمی که برنامهریزی کردهاند باورنکردنی است و به راحتی میتوانید رانندگی کنید، من در آمریکا از ۱۳ ساعت در روز میتوانم روزی ۱۱ ساعت رانندگی کنم و هیچوقت اذیت نمیشوم؛ پیش آمده که وقتی در جادههای آمریکا رانندگی میکنم در ۱۱ ساعت میتوانم ۱۱۰۰ کیلومتر رانندگی کنم، ولی در کانادا این مسیر میشود ساعتی ۹۰ کیلومتر بجای ساعتی ۱۰۰ کیلومتر یعنی ساعتی ۱۰ تا ۱۵ دلار از دست میدهم. به این خاطر جاده بسیار مهم است. ولی کسی که در ایران رانندگی میکند نمیتواند ساعتی ۱۰۰ کیلومتر رانندگی کند؛ در یک ساعت حداکثر ۷۰ کیلومتر میتواند رانندگی کند.»
از قلی زاده پرسیدم چرا در ایران کامیونداران مانند سایر اصناف کمتر به اعتراضات و اعتصابات ملحق میشوند؟ میگوید: «در ایران هیچگاه اصناف از یکدیگر حمایت نکردهاند. اتفاق نیفتاده که مثلا معلمها بدون اینکه حقوق خود را طلب کنند از حقوق صنفی دانشجویان یا کارگران حمایت کنند که این از ضعفهای جامعه مدنی ایران است. تشکلهای صنفی ضمن تقویت صنف خود در شرایط خاص بحرانی و انقلابی باید از یکدیگر حمایت کنند. سرنوشت هیچ صنفی جدا از صنف دیگر نیست. در انقلاب زن زندگی آزادی این توقع را از صنف کامیونداران داشتیم که اعتصاب کنند. اعتصاب در بخش حمل و نقل گاز و انرژی بسیار مهم است که اگر این کار را میکردند میتوانست به این انقلاب کمک کند. البته اگر از سمت اپوزیسیون، مجموعه یا شبکهای از پشتوانه مالی برای حمایت از صنف کامیونداران تشکیل میشد میتوانست به تقویت اعتصابات آنها کمک کند.»
وی ادامه میدهد: «از سوی دیگر صنف معلمان میتوانند جلوی مدارس یا آموزش و پرورش یا کارگران در حیاط محوطه کارخانهشان تحصن کنند و در نهایت بازداشت میشوند اما در صورت اعتصاب کامیونداران احتمال توقیف اموال یا آسیب زدن به اموال آنها وجود دارد. کامیونداران با حضورشان در جادهها و بستن راهها دیده میشوند. من پای درد دل بسیاری از این کامیونداران در ایران نشستهام. بسیاری از آنها میترسند که ضمن اعتصاب، اموال و سرمایهشان آسیب ببیند که با این وضعیت اقتصادی جبرانناپذیر است.»
همان پرسش را از وفا نیز پرسیدم. او معتقد است: «رانندگان همه مثل هم نیستند، خیلیها به دنبال این هستند که هزینههای زندگی خود را تامین کنند، هزینه نگهداری کامیون در ایران بسیار بالاست، من اینجا برای تعویض روغن ۴۵۰ دلار میپردازم ولی این مبلغ را میتوانم در نصف روز به دست بیاورم یا مثلا یک جفت لاستیک ۲۵۰۰ دلار هزینه بر میدارد، این مبلغ را هم در ۴ یا حداکثر ۵ روز رانندگی میتوانم به دست بیاورم ولی این پول را ضرب در ۴۰ هزار تومان دلار کانادا بکنید بعد مقایسه کنید با رانندهای در ایران که ماهی ۲۵ یا ۳۰ میلیون تومان درمیآورد.»
احمد یکی از رانندگان ایرانی ساکن ونکوور است که چند سالی میشود به جمع رانندگان ناوگان سنگین حمل و نقل کانادا پیوسته است.
او که فارغالتحصیل کارشناسی ارشد جنگلداری از دانشگاه تهران است و سالها در بخش فضای سبز با مناطق مختلف شهرداری تهران همکاری میکرده میگوید: «۹۰ درصد از رانندگان ایرانی ناوگان حمل و نقل در آمریکا و کانادا همگی در ایران تحصیل کرده بودهاند و به خاطر شرایط بد اقتصادی و اجتماعی ایران مهاجرت کردهاند.»
او هم معتقد است: «امکانات جادهای و امکانات رفاهی از قبیل پارکینگ و پمپ گازوئیل در اینجا بهخصوص آمریکا قابل مقایسه با ایران نیست. جادههای اینجا برای تریلی و ماشینهای سنگین ساخته شده. در بزرگراههای آمریکا هرچند ده کیلومتر یک توقفگاه برای کامیون با امکاناتی نظیر تعمیرگاه و رستوران همراه با دوش، مرکز خرید و در کنارش یک هتل وجود دارد که در ایران رانندگان خواب آن را هم نمیتوانند ببینند.»
احمد هم با اشاره به امن و استاندارد بودن جادههای آمریکا توضیح میدهد: «من ۱۰ هزار کیلومتر را در ۶۰ ساعت در هفته با تریلی رانندگی میکنم، در بزرگراهها تابلوهای بسیار واضح و فراوانی هستند که با وجود آنها استفاده از جی پی اس ضرورتی ندارد. ساعتها رانندگی میکنی بدون نیاز به ترمز! کامیون را کروز کنترل میگذاری و تا جایی که ضرورت نداشته باشد ادامه میدهی و یک ترمز هم نمیزنی. کامیونهای ویژه مسیرهای طولانی معمولا مدرن و دارای اتاق استراحت راننده، دو تخت و یخچال و ماکروویو و گاهی هم تلویزیون هستند.»
این شهروند ایرانی- کانادایی ادامه میدهد: «در تمام مسیر اینترنت وجود دارد. در زمستان، جادههای اینجا برعکس ایران از برف پاکسازی میشوند و اگر مشکل مکانیکی پیش آمد تماس میگیری و اکیپ سیار به سرعت میرسد. پلیس در همه بزرگراهها نظارت کامل دارد. به هر ایالتی که وارد میشوی کامیون از نظر وزن بار و مکانیکی بازرسی میشود. ایستگاهای وزن در ورودی همه ایالتها شما را چک میکنند، کوچکترین تصادف یا مشکلی پیش بیاید آمبولانس، آتشنشانی و پلیس بعد از چند دقیقه سر میرسند، اصلا با ایران که هیچ، حتی با کانادا هم قابل مقایسه نیست. اینجا سیستم حمل و نقل جادهای و ریلی بینظیر است. با یک ترافیک و بسته شدن چند دقیقهای جاده، حجم عظیمی از کامیونها را میبینید که با حوصله پشت سر هم میمانند تا مشکل حل شود و به راه خود ادامه بدهند. فرهنگ رانندگی و احترام و توجه به کامیونهای سنگین از طرف ماشینهای کوچک شگفتانگیز است.»
احمد اضافه میکند: «شما در جایگاههای توقف کامیونها که وارد میشوید کوچکترین درگیری و بوق کامیون نمیشنوید، گازوئیل میزنی، دوش میگیری، استراحت میکنی، میخوابی و روز بعد ادامه مسیر را رانندگی میکنی، دستمزد سر موقع پرداخت میشود. هر چند صد کیلومتر در کنار بزرگراهها تابلوی یک بیمارستان با امکانات بیمه مسافرتی رانندها هست که رانندگان را رایگان درمان میکنند. من تجربه سنگ کلیه داشتم به یکی از این مراکز بسیار مجهز رفتم و یک دلار هم پرداخت نکردم.»
وی به شرایط بیمه رانندگان کامیون در آمریکا اشاره میکند و میگوید: «شرایط بیمه رانندگان بستگی به شرایط استخدام آنها دارد، اگر استخدام شوید بیمه بازنشستگی، بیمه بیکاری و ازکارافتادگی، بیمه عمر، بیمه دندانپزشکی، مرخصی در ایام تعطیل و اضافه کار به شما تعلق میگیرد.»
احمد با اشاره به اینکه اتحادیه حمل و نقل کانادا هفته پیش اعتصاب داشت اضافه میکند: «دولت مدافع حقوق اصناف است و در مقابله با اعتراضات و اعتصاب آنها را سرکوب نمیکند در حالی که کارگران در ایران شش ماه حقوق روزانه خود را نمیگیرند و وقتی حقوق خود را میخواهند به آنها برچسب اغتشاشگر میزنند و با نیروی ضدشورش با آنها مقابله میکنند. جادهها، امکانات و تجهیزات جادهای در ایران نیز در ۴۴ سال گذشته نگهداری و بازسازی نشده؛ قیمت کامیون به ۱۲ میلیارد تومان رسیده. راننده تا خرخره بدهکار و همه زندگی چند ساله او فقط یک کامیون است. اگر کار نکند قسط و خرج زندگی او را چه کسی میدهد؟ اگر هم کار کند، بیمه و تصادف و هزینه نگهداری و لاستیک سرسامآور است. آنها نه راه پیش دارند نه راه پس!»