یک آموزگار جوان و فعال صنفی در دشتیاری استان سیستان و بلوچستان با حمله مسلحانه افراد ناشناس ترور شد.
حسین مهدیپور آموزگار جامعهشناسی، فعال صنفی و ادمین کانال تلگرامی «مطالبات فرهنگیان» که سه روز پیش همزمان با روز معلم مورد حمله مسلحانه عدهای ناشناس قرار گرفته و به شدت مجروح شده بود، در بیمارستان جان باخت.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان ایران در گزارشی اعلام کرد که حسین مهدیپور آموزگار جوان و فعال صنفی ساکن دشتیاری استان سیستان و بلوچستان در پی ترور توسط افراد ناشناس جان باخته است.
حسین مهدیپور روز دوشنبه ۱۲ اردیبهشت و همزمان با روز معلم در ایران از سوی افراد ناشناس مورد سوء قصد مسلحانه قرار گرفت. او به دلیل شدت جراحات به بیمارستان منتقل شد اما پس از دو روز جان خود را از دست داد.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران در بیانیهای ضمن ابراز «تأسف شدید از مرگ این معلم»، تأکید کرد که «کشتار وحشیانە» این معلم و مردم سیستان و بلوچستان را «شدیدا محکوم» میکند.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان از اداره آموزش و پرورش منطقه دشتیاری و آموزش و پرورش استان سیستان و بلوچستان خواستار «پیگیری فوری» کشته شدن این معلم شده است.
خبرگزاری «رکنا» که اخبار مربوط به حوادث در ایران را پوشش میدهد نیز درباره ترور این آموزگار نوشته که او روز سهشنبه دوازدهم اردیبهشت پس از خروج از مدرسه و زمانی که در انتظار تاکسی بود تا به خانه برود توسط افراد ناشناس به رگبار گلوله بسته شد.
در این خبر آمده که «پیکر غرق در خون این معلم را، به بیمارستان «امام علی» منتقل کردند ولی کمکهای امداد پزشکی برای نجات وی مؤثر نشد و این معلم جان باخت.»
حسین مهدیپور یک فعال صنفی پرکار بود که علاوه بر فعالیت صنفی در استان، کانال تلگرامی «مطالبات فرهنگیان» را نیز اداره میکرد. این آموزگار به دلیل فعالیت صنفی بارها مورد احضار و بازجویی قرار گرفته و آخرین بار اردیبهشت سال ۱۴۰۱ بازداشت شده بود.
پس از اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ نیروهای غیررسمی مدافع و حامی حکومت با عنوان آتش به اختیار، بسیجی، آمر به معروف و لباسشخصی به عنوان «نیروهای نیابتی» فعال شدند تا بخشی از سرکوب به حساب نهادهای رسمی حکومت نوشته نشود. هر چند این نیروهاست سالهاست در زندگی و امور شهروندان دخالت و به صورت خودمختار اقداماتی در حیطه وظایف نهادهای امنیتی، نیروی انتظامی و قوه قضاییه را انجام میدهند، اما در هفتههای گذشته و در پی اجرای قانون «حجاب و عفاف» این نیروها حضور پررنگتری در سطح جامعه یافتهاند.
اکنون مشخص نیست برخورد با فعالان صنفی و حذف آنها نیز از اقداماتی است که قرار است «نیروهای نیابتی» جمهوری اسلامی با دست بردن به اسلحه و ترور انجام دهند یا نه؟!
«کیهان لندن» هجدهم فروردینماه امسال در گزارشی به اهداف جمهوری اسلامی برای استفاده از نیروهای نیابتی در داخل کشور و سازماندهی آنها در اماکن عمومی پرداخته بود.
در این مطلب آمده بود که «نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی در داخل نیز مانند نیروهای نیابتی در منطقه به اخلال پرداخته و با سلب آرامش مردم، به تهدیدی جدی علیه امنیت اجتماعی به ویژه برای زنان و دختران تبدیل شدهاند. به نظر میرسد وحشتآفرینی و ایجاد فضای امنیتی- تروریستی در خیابانهای کشور بدون استفاده از نیروهای رسمی تنها یکی از اهداف جمهوری اسلامی در تحریک آتش به اختیاران باشد و از این موضوع اهدافی چند وجهی را دنبال میکند از جمله اینکه نیروهای سرکوبگر لباس شخصی به بهانه مبارزه با بیحجابان در سطح شهر و اماکن عمومی مستقر میشوند تا بطور نامحسوس با شکل گرفتن هرگونه جرقه اعتراضات به مقابله با آن بپردازند.»
در این مطلب همچنین تأکید شده بود «همانطور که جمهوری اسلامی سالهاست در منطقه از نیروهای موسوم به نیابتی استفاده کرده و با نپذیرفتن مسئولیت اقدامات آنها در بزنگاهها، توانسته هزینههای نظام را کاهش دهد، در داخل نیز به دنبال اینست که با استفاده از نیروهای سرکوبگر «نیابتی» از پاسخگویی نسبت به سرکوب زنان و دختران، چه در افکار عمومی داخل و چه برای مخاطب خارجی شانه خالی کند. چه بسا این محاسبه نیز وجود دارد که در صورت افزایش تنش میان مردم و حکومت، مقاماتی در رأس نظام به همین نیروهای نیابتی و گماشتهی جمهوری اسلامی نیز حمله کرده و یا آنها را به «دشمن» و «پروژه نفوذ» برای تخریب چهره نظام مرتبط کنند و بدین ترتیب با یک تیر دو نشان بزنند. چنانکه در حمله مداح و بسیجی منطقه طرقبه با سطل ماست به یک مادر و دختر در لبنیاتفروشی نیز برخی هواداران نظام مدعی شدند که از کجا معلوم این فرد «آمر به معروف» بوده و شاید نفوذی دشمن بوده است!»