به مناسبت اجرای نمایش کمدی– تراژدی «موش و تله» در لس‌آنجلس؛ نمایشی از جنسی دیگر

- فیروزه خطیببی: «زن، زندگی، آزادی از دیدگاه من چیزی بالاتر از یک شعار همگانی و درواقع یک  شیوه زندگی است  که همواره بطور ناخودآگاه در همه جنبه‌های کار و زندگی‌ام انعکاس داشته است.»

یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲ برابر با ۰۷ مه ۲۰۲۳


بعد از بیش از پنج ماه تمرین و دو بار تاخیر در اجرا به دلیل احترام به جانباختگان انقلاب «زن، زندگی، آزادی»، سرانجام نمایش «موش و تله»، یک  یک کمدی- تراژدی ایرانی در غربت، نوشته فیروزه خطیبی روزنامه‌نگار، نمایشنامه‌نویس و بازیگر ساکن لس‌آنجلس با کارگردانی علی شکیبافر بازیگر و کارگردان تئاتر و دستیار حمید سمندریان و رکن‌الدین خسروی، استادان تئاتر مدرن ایران، در فوریه ۲۰۲۳ در سالن «گیندی آدیتوریوم» لس‌آنجلس در حالی به روی صحنه رفت که تمامی بلیت‌های آن چند روز پیش از اجرا به فروش رسیده بود.

فیروزه خطیبی در صحنه‌ای از نمایش «موش و تله»

این نمایش که به شیوه Farce (نوعی از  کمدی که همه عوامل آن غیرمتداول و گاه غیرقابل باوراست) نوشته شده، شرایطِ به شدت خنده‌آور و در عین حال تراژیکِ  زندگی یک زوج هنرمند تبعیدی- مهاجر ایرانی را  در اوایل دهه ۲۰۰۰ میلادی در شهر لس‌آنجلس  به تصویر می‌کشد.

نمایش «موش و تله» یک اثر به‌روز، با موضوعات اجتماعی عمیق، یک نمایشنامه  فمینیستی و در پی  برقراری و دستیابی به حقوق برابر  در مسائل سیاسی، اقتصادی، شخصی و اجتماعی است. این نمایشنامه در عین حال آینه‌ای است که با زبان طنز و در شکل یک کمدی تمام‌عیار، مشکلات زندگی در مهاجرت، هویت گمشده ایرانی و شکنندگی یک جامعه‌ی حاشیه‌ای در غربت را منعکس می‌کند.

هما احسان روزنامه‌نگار پیشکسوت، نمایشنامه‌نویس و نقد‌نویس و یکی از چهره‌های رسانه‌ای شاخص جنوب کالیفرنیا،  نمایش «موش و تله» را «اثری در حد لیاقت‌های تماشاگرانی که سال‌هاست در انتظار و حسرت یک کار خوب تئاتری در شهر لس‌آنجلس بسر برده‌اند» ارزیابی کرده و درباره آن نوشته: نمایشی که «نه موش بود و نه تله، بلکه بشارتی بود از آغاز موج تازه‌ای از تئاتر به زبان فارسی».

فیروزه خطیبی نویسنده، نمایشنامه‌نویس، داستان‌نویس، بازیگر و کارگردان تئاتر، علاوه بر  سه دهه فعالیت‌ هنری در رشته‌های گوناگون تئاتر، به کار روزنامه‌نگاری، نوشتن نقدهای هنری و برنامه‌سازی رادیوتلویزیون نیز اشتغال داشته است. او با اغلب نشریات  ادبی فارسی‌زبان از جمله «بررسی کتاب، ویژه ادبیات»، «ره آورد»، «جُنگ زمان» و «آوای تبعید» و رسانه‌های خبری فارسی‌زبان از جمله رادیو فردا، صدای آمریکا،  بی بی سی فارسی و کیهان لندن همکاری داشته و در حال حاضر هم  ضمن اجرای برنامه  پرشنونده‌ی «هنر و زندگی» در رادیو «همراه» لس‌آنجلس، به کار ویراستاری کتاب تازه خود، «خاطرات روزهای کرونایی»، و برگزاری نخستین نمایشگاه تکنفره آثار نقاشی‌های آبرنگ‌اش مشغول است.

وی فارغ‌التحصیل رشته هنر و ادبیات انگلیسی از‌ «هانتر کالج» نیویورک و هنرآموخته دوره بازیگری و نمایشنامه‌نویسی در انستیتو تئاتر و فیلم «لی استرازبرگ نیویورک» است و تا پیش از شروع همکاری‌ تئاتری با پدرش پرویزخطیبی، روزنامه‌نگار، طنزنویس، شاعر و فیلمساز، و بازی در نمایش‌های این هنرمند فقید از جمله نمایش موزیکال «عروسی ایران خانم» (نگاهی طنزآلود و سیاسی به تاریخ صد سال گذشته ایران) و «حاجی مارمولک» (برداشت آزاد از نمایش «تارتوف» مولیر درباره یک روحانی دروغین) دراوایل دهه ۸۰ میلادی در تئاترهای «آف و  آف آف برادوی» نیویورک به عنوان بازیگر، دستیار کارگردان و چهره‌پرداز  فعالیت داشته است. او برگزارکننده نخستین فستیوال تئاتر کودکان ایرانی در شهر نیویورک است که  بعدها به صورت مجموعه‌ای با عنوان «بچه‌های بهار» در لس‌آنجلس نیز اجراهای موفقی داشت و نهایتا به صورت «دی وی دی» در دسترس کودکان ایرانی در سراسر جهان قرار گرفت.

فیروزه خطیبی پس از نقل مکان به لس‌آنجلس  در سال ۱۹۸۹ به گروه تئاتر کلاسیک «ویل گیر» در Topanga  پیوست و در اواسط دهه ۹۰  میلادی  در لس‌آنجلس با همکاری  خلیل موحد دیلمقانی، استاد ادبیات نمایشی، و داریوش ایران‌نژاد بازیگر برجسته ساکن این شهر «کانون تئاتر ایران» را پایه‌گذاری کرده و نمایشنامه‌های بسیاری را با همراهی هنرمندان عضو این کانون در اماکن فرهنگی جنوب کالیفرنیا روخوانی کردند.

داستان‌های کوتاه فیروزه خطیبی به زبان انگلیسی در نشریات ادبی از جمله  فصلنامه  معتبر Review  Bombay  با عنوان یکی از  چهار داستان‌نویس پست مدرن و مطرح امروز ایران به چاپ رسیده است. وی در طول سال‌ها، علاوه بر نوشتن و به روی صحنه آوردن چند نمایشنامه  از جمله «ماه در آینه، درباره قمرالملوک وزیری اولین زن خواننده‌ای که بی‌حجاب و با تاجی از گل روی صحنه «گراند هتل» تهران ظاهر شد، «شاهشکار» درباره میرزا رضا کرمانی آزادیخواه دوران ناصری  که حاضر به قبول ظلم نشد، «فروغ در تاریکی» گوشه ای از زندگی فروغ فرخزاد در دوران زندگی در آلمان و ایتالیا به زبان انگلیسی، و نمایش «شب بود، بیابان بود، فرخزاد بود» درباره  زندگی فریدون فرخزاد در ماه‌های قبل از ترک اجباری وطن را نوشته و این روزها  با اولین نمایش  کمدی– تراژدی  خود، «موش و تله»،  یکبار دیگر قدم به میدان گذاشته  است.

صحنه‌ای از «موش و تله»

با موفقیت دو اجرای اول نمایش «موش و تله» در شهر لس‌آنجلس،  اعضای گروه تئاتر «رهایی»، فیروزه خطیبی نمایشنامه‌نویس و بازیگر، محمدعلی شکیبافر کارگردان، محمدرضا موذنی بازیگر و برنامه‌ساز رادیو و مهدی کاملی موسیقیدان و بازیگر، تور کالیفرنیای خود را با اجراهایی در «اورنج کاونتی»  در تاریخ ۲۱ ماه مه و «سن دیگو» در تاریخ ۲۵ ژوئن ادامه خواهند داد.

گفتگویی کوتاه با فیروزه خطیبی

«موش و تله» نمایش طنز اجتماعی  پرماجرایی است که  در آن خطیبی عمدا از فرم‌های معمول و متداول نمایشنامه‌نویسی در تئاترهای «لس‌آنجلسی» استفاده کرده تا تماشاگر را  از راه‌های ذهن آشنا دریک سفر کمدی– اجتماعی- جنایی غیرقابل پیش‌بینی، سرگرم‌کننده  و به شدت خنده‌آور در مقابل اجتماعی قرار دهد که در آن زندگی می‌کند. این نمایشنامه در سال ۲۰۱۹ نوشته شده و زندگی یک زوج مهاجر ایرانی و نقش زن و مرد در این رابطه را تحت  شرایطی که کمتر از آن سخن می‌رود  زیر ذره‌بین قرار می‌دهد.

خود وی در اینباره می‌گوید: «اینکه ما عادت کردهایم در همین غربت هم با بزرگنمایی، گزافه‌گویی  و به نمایش گذاشتن  دستاوردهایمان، نقطه ضعف‌هایمان را پنهان کنیم  و به این صورت بخش عظیمی‌ از آدم‌های حاشیه‌نشین این جامعه را  نادیده بگیریم.  نمایش، دنیای «الیت‌های خودساخته» در جمع ما مهاجران  را  به نمایش می‌گذارد. کسانی که هم دچار «خودباوری مفرط» هستند و هم برای رسیدن به اهداف شخصی با روش‌های «ماکیاولیستی» با نوعی خودشیفتگی  و روان‌پریشی خاص حاضرند دست به هر کاری بزنند و در این راه استفاده از هر وسیله و ابزاری را مجاز می‌دانند تا از قافله عقب نیافتند و یا درواقع خودشان را جلو بیاندازند.»

-برخلاف اغلب نمایش‌های مردمحور با بازیگران  مرد در نقش اصلی در این دیار، شما در اغلب کارهای تئاتری‌تان زنان را در مرکز توجه قرار داده‌اید.  

– خوب طبیعتا من به عنوان یک زن نمایشنامه‌نویس و بازیگر، بدون هرگونه عمد و یا تظاهری بهتر می‌توانم بر روی شخصیت‌های زن نمایشنامه‌هایم  تمرکز داشته باشم. به‌خصوص در رابطه با مسائلی که زنان با آن روبرو هستند.  در همین رابطه شخصیت‌های نمایشنامه‌هایم هم حقیقی‌تر و چند‌بعدی‌تر عرضه می‌شوند.  اصولا موضوعی که امروز تبدیل به یک شعار ملی و همگانی شده یعنی «زن، زندگی، آزادی» از دیدگاه من چیزی بالاتر از یک شعار است و در همه مدارج زندگی برایم نوعی شیوه زندگی بوده است. زندگی در یک خانواده مدرن، هنرمند و هنردوست با مادری بازیگر و پدری نویسنده،  از همان کودکی به من آموخت که تفاوتی میان پسر و دختر در  خانواده ما وجود ندارد و اگر قابلیت انجام کاری را داشته باشم این فرصت حتما به من داده می‌شود. حقوق برابر با مرد، آزادی به عنوان یک زن، آزادی در داشتن تفکر زنانه، انتخاب شیوه‌های خاص کار و زندگی با وجود زن بودن، اعتماد به نفس به عنوان یک زن و مسائلی از این قبیل همواره بطور ناخودآگاه در همه جنبه‌های کار و زندگی من انعکاس داشته است. در نمایش «از قمر تا گلشیفته» که چند سال پیش برای روز جهانی زن در لس‌آنجلس به روی صحنه بردم- مونولوگی بود از زبان قمرالملوک وزیری-  این زن هنرمند و شجاع، زنی که  روی صحنه حجاب از سر برمی‌گیرد و بجای آن تاج گلی بر سر می‌گذارد.  این نمایش کوتاه  با یک رقص تکنفره با طراحی کم‌نظیر آنا جانبازیان  فقید به پایان می‌رسید که در آخرین بخش آن رقصنده، روپوش‌اش را از تن می‌درد.

در نمایش «ماه در آینه»، قمرالملوک وزیری درمقابل همسر محرومیت کشیده شخصیت  اول  نمایش- «ابراخان» موسیقیدان و ویولن‌نواز یهودی، قرار گرفته است. در این شرایط ما دو روی سکه «زن»‌ را بر صحنه نمایش تماشا می‌کنیم. «قمر»، زنی آزاد و بی‌پروا که زندگی‌اش را وقف هنرش کرده و «ماه منظر» زنی که او هم عشق به خوانندگی داشته اما به دلایلی که در نمایش مطرح می‌شود، زندگیش را وقف همسر و فرزندانش و نگهداری از آنها کرده است.  در این نمایش،  با مقایسه نقش این دو زن، به ارزش‌ها، اهمیت وجود و جایگاه خاص هر یک از آنها و اصولا نقش زن در خلقت پی می‌بریم.

در نمایش «فروغ در تاریکی» به عجز و درماندگی‌های زنی  پی می‌بریم که برای  رسیدن به جایگاه خاص خودش به عنوان شاعری مدرن و آزاداندیش، باید طول یک دنیای مردانه خشن، بی‌رحم و عاطفه  و مملو از محکمه تشخیص سردبیران، شاعران، منتقدین، پیشکسوتان و حتی سینماگران اطراف خود را بپیماید تا در جایگاه یک زن  شاعر و نوگرا مورد قبول جامعه اطراف خود قرار بگیرد.  البته نتیجه آنهم همانطور که می‌دانیم  یک مجموعه بی‌همتا از شعرهای زنانه  فروغ است که «ایمان آورده است به آغاز فصلی سرد» و می‌سراید: «من عروس خوشه‌های اقاقی شدم انگار مادرم گریسته‌ بود آن شب چه روشنایی بیهوده‌ای در این دریچه مسدود سر کشید چرا نگاه نکردم؟»

-در نمایش «موش و تله» نیز شما  نقش قوی و پرقدرتی برای زن قائل شده‌اید که ابعاد گسترده ای دارد و خودتان هم در این نقش بازی می‌کنید.

-بعله. همینطور است. نقش «شهین جوشان»– یک بازیگر قدیمی‌ فیلمفارسی  پیش از انقلاب– زنی  قوی و قدرتمند اما در عین حال فداکار و ازخودگذشته است.   شهینِ نمایش من  نیازی نمی‌بیند که از جوانی، زیبایی و یا حتی  قر و غمزه‌های معمول بر روی صحنه‌های تئاتر این شهر بهره‌برداری کند.  به نظر من همین خودش اوج شعار «زن، زندگی، آزادی» است. شهین ابعاد گوناگون یک زن ایرانی، دردها، نیازها و فرازجویی‌های هرچند خطیر یک زن واقعی را به ما نشان می‌دهد. شهین زنی است که ادای یک زن را درنمی‌آورد. زنی است که ما بارها با او روبرو شده‌ایم و بین خود ما زندگی می‌کند اما او و وجود او را آنطور که بوده و هست ندیده  و نشناخته‌ایم. نمایش «موش و تله» من نوعی توهم‌زدایی از مقام و منزلت زن و ادای احترام به عمق شخصیت زن، زندگی و آزادی است.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۲۰ / معدل امتیاز: ۳٫۵

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=318991