کورش زعیم عضو «شورای ششم جبهه ملی ایران»: مردم از پا نخواهند نشست تا کشورشان را پس بگیرند  

- کورش زعیم از رهبران «جبهه ملی- سامان ششم»: «ما باور داریم که دوران پادشاهی در ایران بسر آمده است. مردم با سواد و آگاه شده‌اند و می‌خواهد با رای خود در سرنوشت خود دخالت داشته باشند. حتی رژیم پادشاهی بریتانیا هم که یکی از دموکرات‌ترین پادشاهی‌هاست لرزان شده و شاید زیاد دوام نیاورد و پس از چارلز سوم فرو بپاشد.»
- برخی گروه‌های به اصطلاح جدایی‌طلب مسلح در دهه هشتاد بیانیه دادند و پیام دادند که اسلحه را زمین می‌گذارند و از طریق انتخابات مبارزه می‌کنند. ولی در آن زمان چهره منفور و وحشیگری غیرقابل تصور حاکمیت هنوز کاملاً آشکار نشده بود. تا جمهوری اسلامی هست، ما این دشواری را با هم‌میهنان مرزنشین خود داریم که‌ شاید هم به جنگ‌های مرزی تبدیل بشود. من می‌خواهم به هم‌میهنانی که شرم دارند بخشی از کشوری باشند که در تصرف جمهوری اسلامی است پیام بدهم که «شما جزء لاینفک ایران هستید، حتی نژاد شما از دیدگاه ژنتیک همانند ایرانیان است. فریب دشمنان ایران و بیگانگان قدرتمند دخالت‌جو را نخورید. این کشور متعلق به ما و شماست. پس از فروپاشی حاکمیت، سیستم اداره کشور به شما فرصت مساوی برای دخالت در اداره کشور را خواهد داد.»

یکشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ برابر با ۱۴ مه ۲۰۲۳


فیروزه نوردستروم – کورش زعیم، ۸۴ ساله، عضو «شورای ششم جبهه ملی ایران» در سال ۱۳۳۷ به آمریکا رفت و در آنجا در رشته مهندسی عمران و علوم مدیریت تحصیل کرد. او بعدها پس از انقلاب اسلامی به دلیل فعالیت سیاسی چند بار بازداشت و زندانی شد. کورش زعیم تا سال ۱۳۸۸ از اعضای رهبری «جبهه ملی ایران» بود. در سال ۱۳۹۴ او و عیسی حاتمی و هرمیداس باوند در «انتخابات» دهمین مجلس شورای اسلامی ثبت نام کردند که با واکنش شورای مرکزی «جبهه ملی» روبرو شد و در ادامه با یک انشعاب به شکل گرفتن «جبهه ملی- سامان ششم» در سال ۱۳۹۶ انجامید. کورش زعیم از اعضای رهبری این «جبهه ملی» است. کورش زعیم درباره «حکم سه زندان تعلیقی توسط قاضی احمدزاده در سال ۱۳۹۰» می‌گوید: «در سال ۱۳۹۴ بار دیگر در دادگاه ابوالقاسم صلواتی با وکالت بانو پورفاضل محاکمه شدم و ایشان یک سال زندان تعزیری داد و آن سه سال تعلیقی را هم تعزیری کرد و من در ۱۳۹۵ برای ۴ سال به زندان اوین افتادم. در ۱۳۹۷ با مرخصی درمانی با هر ۱۵ روز تمدید از زندان بیرون آمدم.»

کیهان لندن در ارتباط با اوضاع سیاسی کنونی ایران در جریان انقلاب ملی که آتش زیر خاکستر آن پس از سال‌ها اعتراضات مردم علیه جمهوری اسلامی با قتل حکومتی مهسا امینی در اواخر شهریور ۱۴۰۱ شعله‌ور شد، با این فعال سیاسی که دادگاه انقلاب اسلامی حکم سه سال حبس تعلیقی وی را در سال ۹۱ به علت کهولت تعلیق کرد گفتگو کرده است.

-مشروطه‌خواهان و جمهوریخواهانی که مدافع دمکراسی و حقوق بشر برای ایران متحد هستند، اهداف مشترکی از جمله در رسیدن به یک حکومت سکولاردمکرات دارند. آیا آنها می‌توانند در این مسیر متحدان مؤثری باشند و این راه را با هم طی کنند؟

-مشروطه معنایش حکومت بر پایه قانون است که می‌تواند جمهوری یا پادشاهی باشد. ولی این مشروطه‌خواهان هدفشان بازگشت پادشاهی است، در صورتی که هیچکدام از پادشاهان پس از امضای قانون مشروطیت به قانون مشروطه وفادارا نبوده‌اند. محمدعلی شاه که مجلس را به توپ بست، احمد شاه هم کشور را ترک کرد تا مجبور نباشد دستورهای این و آن به ویژه سفیر انگلستان را اطاعت کند.

پس از پیروزی جنبش مشروطیت، ما از پادشاهی بیشتر شاهد تخلف از قانون مشروطه بوده‌ایم. سردارسپه هم پس از پایان دوران قاجار، از مجلس خواست که حکومت جمهوری اعلام کنند. ولی این روحانیت بود که با جمهوریت مخالفت و اصرار بر پادشاهی داشت. با وجود حسن نیت رضاشاه نسبت به حکومت مشروطه، دیدیم که اطاعت او از قانون فقط در دوازده سال نخست بود که البته در آن دوره که مجلس شورای مقتدری هم داشتیم، تحول فرهنگی و توسعه بزرگی رخ داد و کشور از شرایطی قرون وسطایی به کشوری روزآمد تبدیل شد. ولی در هشت سال پس از آن، دیکتاتوری مطلق حاکم شد؛ شاه آغاز به دست‌درازی به اموال و املاک مردم کرد و بیشتر شخصیت‌های تراز اول کشور مانند داور و تیمورتاش و فروغی و بهار و زعیم و عشقی و غیره را یا کشت، یا زندانی و تبعید یا خانه‌نشین کرد.

مشروطه خواهانی که شما در پرسش خود نام بردید، زرق و برق پادشاهی را زیر پوشش مشروطه می‌خواهند. ولی اگر پادشاه با تشویق چاپلوسانی که در نهایت او را احاطه خواهند کرد به خودکامگی گرایید چه خواهند کرد؟ مگر رضاشاه در آغاز دموکرات نبود؟ مگر محمدرضا شاه در دوازده سال نخست دموکرات نبود؟ پس از کودتای ۲۸ امرداد ماهیتش با تکیه به پشتیبانی خارجی به کلی دگرگون شد و شهوت قدرت او را تسخیر کرد. همه حزب‌ها را بست و فعالیت سیاسی را ممنوع کرد که منجر به تشکیل گروه‌های مخالف مسلح و باعث دخالت شوروی کمونیست شد. برای خودش دو حزب درست کرد که مثل آمریکا شود. وقتی دو حزب مستقل عمل کردند، آن را هم نتوانست تحمل کند و حزب رستاخیز را درست و اعلام کرد هر کس نمی‌خواهد عضو این حزب شود گذرنامه‌اش را بگیرد و از کشور برود!

ما باور داریم که دوران پادشاهی در ایران بسر آمده است. مردم با سواد و آگاه شده‌اند و می‌خواهد با رای خود در سرنوشت خود دخالت داشته باشند. حتی رژیم پادشاهی بریتانیا هم که یکی از دموکرات‌ترین پادشاهی‌هاست لرزان شده و شاید زیاد دوام نیاورد و پس از چارلز سوم فرو بپاشد.

ملت نمی‌تواند از شکل گرفتن لذت قدرت در مغز فرمانروایان جلوگیری کند، پس نیاز به نظامی دارند که در آن مدیر کشور هر چهار یا پنج سال به رای مردم نیاز داشته باشد و بداند که باید پس از حداکثر دو دوره کنار برود و در دوره‌های بعدی هم باز به رای مردم نیاز خواهد داشت. بنابراین، در پاسخ به پرسش شما باید بگویم که با واژه «مشروطه» مردم فریب نخواهند خورد. قانون‌های اساسی جهان مدرن همه «مشروطه» هستند. بنابراین، همکاری دو جناح «مشروطه‌خواه» و «جمهوریخواه» در مبارزه با حاکمیت دیکتاتوری کنونی تا رسیدن به هدف اصلی موقت و شکننده خواهد بود.

-ملی‌‌گرایی در ایران همواره به معنی تامین و تضمین منافع ملی و حفظ ملت و مملکت ایران بوده و هست. چگونه می‌توان بین آن و  پروژه ملت‌سازی و هویت‌طلبی‌های قومی از سوی برخی گروه‌ها که خود را در چارچوب ایران تعریف نمی‌کنند، مرزهای روشنی ترسیم کرد؟

-بیشتر ناراضیان به اصطلاح قومی یا هویتی می‌خواهند با حفظ باورهایشان در تحولات سیاسی و اقتصادی کشور مشارکت داشته باشند. نمی‌خواهند به آنها با بی‌اعتمادی نگریسته شود. برخی رژیم‌های حکومتی در ایران که با رای مردم یا رای راستین مردم به مقام‌های تصمیم‌گیرنده نرسیده بودند نسبت به هم‌میهنانی که مرزنشین هستند ابراز عدم اعتماد می‌کرده‌اند. این هم‌میهنان در مسیر رویدادهای غیرقابل کنترل تاریخی مانند جنگ‌ها و حکومت‌های تحمیلی ناشی از تصرف سرزمینی، زبان دیگری را زبان مادری خود می‌دانند یا به راستی مهاجرانی از دیگر مناطق آسیا یا کشورهای دیگر هستند. اگر ما آنان را هم‌میهن خود ندانیم و دولت‌ها از بهره درآمد و توسعه ملی محرومشان کنند، طبیعی است که نسبت به دولت مرکزی احساس بیگانگی خواهند کرد.

من با چند تن از رهبران گروه‌هایی از چنین هم‌میهنانمان ناراضی، حتی مسلح، که زمزمه جدایی سرزمینی یا امتیازاتی مشابه می‌کردند از بیست سال پیش گفتگوهایی مستقیم یا غیرمستقیم داشته‌ام. قلب همه آنان در ایران است، ولی به علت به حاشیه رانده شدن یا خودرانده‌مانی، یا بی‌اعتمادی دولت مرکزی به آنها، نارضایتی خود را به گونه‌ای متفاوت ابراز می‌کنند. ولی از طرح ما در جبهه ملی ایران برای سیستم انتخاباتی ایران آینده که به تک تک افراد ملت ایران شانس مساوی برای دخالت در سیاست محلی، استانی و کشوری می‌دهد ابراز رضایت کردند. البته کشورهای دیگر از نزدیک و دور از این پاشنه آشیل ما برای ایجاد عدم ثبات در کشور بهره‌برداری می‌کنند. ما باید در ایران آینده این احساس «متفاوت» بودن را از ذهن خودمان و هم‌میهنانی که این احساس را دارند که به حاشیه رانده شده‌اند یا برای خود حاشیه ایجاد کرده‌اند بزداییم.

-از دیدگاه شما راهکار عملی گروه‌ها و جریان‌های ملی و دموکراسی‌خواه  ایران در برابر پروژه ملت‌سازی از سوی برخی گروه‌های شبه‌نظامی چیست؟

-وقتی شرایطی که در بالا شرح دادم پیش می‌آید، کشورهای بیگانه، حتی همسایه، که خود اشتهای بزرگتر شدن دارند از شرایط بسیار بد ایران و نفرت مردم از حاکمیت بهره‌برداری می‌کنند و برخی هم‌میهنان دلزده شده یا شاید قدرت‌طلب را تطمیع و ترغیب به همکاری می‌کنند. برخی گروه‌های به اصطلاح جدایی‌طلب مسلح در دهه هشتاد بیانیه دادند و پیام دادند که اسلحه را زمین می‌گذارند و از طریق انتخابات مبارزه می‌کنند. ولی در آن زمان چهره منفور و وحشیگری غیرقابل تصور حاکمیت هنوز کاملاً آشکار نشده بود. تا جمهوری اسلامی هست، ما این دشواری را با هم‌میهنان مرزنشین خود داریم که‌ شاید هم به جنگ‌های مرزی تبدیل بشود. من می‌خواهم به هم‌میهنانی که شرم دارند بخشی از کشوری باشند که در تصرف جمهوری اسلامی است پیام بدهم که «شما جزء لاینفک ایران هستید، حتی نژاد شما از دیدگاه ژنتیک همانند ایرانیان است. فریب دشمنان ایران و بیگانگان قدرتمند دخالت‌جو را نخورید. این کشور متعلق به ما و شماست. پس از فروپاشی حاکمیت، سیستم اداره کشور به شما فرصت مساوی برای دخالت در اداره کشور را خواهد داد.» من طرح پیشنهادی سیستم انتخاباتی آینده کشور را قبلا منتشر کرده‌ام که در این لینک در دسترس است و می‌تواند به نقد گذاشته شود.

-با وجود بگیر و ‌ببند و زبان تند و‌ تهدید جمهوری اسلامی بسیاری از زنان و دختران ایران همچنان در کوچه و خیابان از رعایت حجاب اجباری سر باز می‌زنند. این مقاومت مدنی در برابر قوانین ضدانسانی  تا چه اندازه در روند براندازی رژیم مؤثر است؟ آیا جمهوری اسلامی می‌تواند بدون حجاب اجباری ادامه پیدا کند؟

-آخرین بیانیه من درباره آینده جمهوری اسلامی در دوازدهم فروردین ۱۴۰۱ بود که در آن پس از توضیح خطاها و جنایت‌ و خیانت‌های جمهوری اسلامی به کشور و ملت ایران، پیش‌بینی کردم که در چند ماه آینده خیزش بسیار بزرگی در ایران رخ خواهد داد و تا ۱۵۰ شهر را درگیر خواهد کرد؛ و اینبار زنان ایران رهبری جنبش را بر عهده خواهند داشت. همچنین پیش بینی کرده بودم که اینبار مانند انقلاب فرانسه و روسیه، که مردم همه دشواری‌های کشورشان را از دخالت روحانیان می‌دانستند و در کوچه و خیابان به جان کشیش‌ها می‌افتادند و آنان را به قتل می‌رساندند، اینبار در ایران هم وحشت دارم که ناامیدی و خشم مردم به جایی برسد که دست به همین جنایت بزنند. شوربختانه این رویداد را تجربه خواهیم کرد و باید با کمک بخش ناآلوده روحانیت خشم مردم را از این انتقام‌گیری منحرف کنیم.

بنابراین حجاب اجباری که بزرگترین اشتباه حاکمیت نسبت به زنان بود که منجر به بیدار شدن تحت فشارترین قشر جامعه شده است باعث فروپاشی رژیم خواهد شد، که هم‌اکنون در جریان است.

-چه چشم‌اندازی برای جنبش انقلابی مهسا و موج بیداری ملی ایرانیان می‌بینید؟

-مردم ایران، به ویژه زنان، دیگر تحمل آخوندهای دخالت‌جو در زندگی شخصی و خصوصی و باید و نبایدهای آنها را نخواهند داشت؛ و به علت فساد خارق‌العاده و باورنکردنی در جمهوری اسلامی، دزدی‌های عیان و کلان توسط درصد کوچکی از نظام حاکم، فقر و ناامیدی گسترده، بی‌اعتنایی ارکان نظام به زیرساخت‌های کشور که به علت بی‌سوادی حاکمیت و بی‌اعتنایی به مصالح کشور به شدت آسیب دیده، مانند نابودی جنگل‌ها و تالاب‌ها و دریاچه‌ها و رودخانه‌ها، فروش خاک کشور و سرقت دارائی‌ها و درآمدها مانند فروش نفت با تخفیف‌های کلان و دزدی درآمد آن، واردات و صادرات قاچاق، و بدتر ازهمه نابود کردن پایه علمی و فرهنگی دانشگاه‌ها و دبیرستان‌ها و دبستان‌ها و حتی کودکستان‌ها، تبدیل دادگاه‌ها و قوه قضائیه به نهادهای فرمانبردار از دستور و جلوگیری از آزادی رسانه‌ها و فراری دادن هزاران پزشک و پرستار و استاد دانشگاه و مهندس و هنرمند و موسیقیدان و بازرگان و متخصص رشته‌های گوناگون، کشور را از درون تهی کرده‌اند، و مردم آینده‌ای برای خود تصور نمی‌کنند مگر با کنار رفتن سامانه حکومتی حاکم و آغاز بازسازی کشور از صفر حتی با دستان تهی. بنابراین این بیداری مردم و ترس از آینده‌ای ترسناک زیر مدیریت جمهوری اسلامی، آنان را مصمم کرده که با هر هزینه‌ای رژیم را به سقوط بکشانند؛ و از پا نخواهند نشست تا کشورشان را پس بگیرند.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۱۶ / معدل امتیاز: ۳٫۲

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=319401