محمدرضا حسینی – چرا و چگونه است که برخی از زندانیان سیاسی در مقابله با زندان و شکنجه از خود پایداری بیشتری نشان میدهند و برخی کمتر؟ آیا تصمیمگیری و واکنش زندانی سیاسی در این شرایط، انتخابی آگاهانه و ارادی از سوی او است؟
کتاب «الگوهای بیقرار» تلاشی است در جهت یافتن پاسخ بر این دو پرسش کلی که با بررسی کارکرد مغز به چگونگی تصمیمگیری و واکنشهای انسانها در شرایط دشوار زندان سیاسی (و زندگی) میپردازد.
انسانها چگونه تصمیم میگیرند به ویژه در شرایط دشواری مانند زندان و شکنجه؟ چه فاکتورهایی در پروسه تصمیمگیری نقش دارند؟ و آیا تصمیمگیری، امری اختیاری و آگاهانه است؟ روابط قسمتهای مختلف مغز با یکدیگر به هنگام تصمیمگیریها چگونه است؟ نقش باورها و الگوهای ذهنی ما در این پروسه چیست؟ و بسیاری مطالب دیگر که به زبانی روان در این کتاب آورده شده تا خواننده را به درکی علمی و روشنتر از انسان برساند.
کتاب در لابلای موضوعات مختلف، به کارکردها و مکانیسمهای مختلف مغز میپردازد، از رابطه قسمتهای مختلف مغز با یکدیگر میگوید و با اشاره به توزیع انرژی و مکانیسم الگوسازی مغز، به این نتیجه میرسد که نبودن الگوهای مشخص در ایجاد واکنش مناسب باعث بیقراری مغز شده و همین امر، ما را وادار به تصمیمگیری میکند.
با اینکه موضوع اصلی کتاب الگوهای بیقرار در رابطه با چگونگی پایداری در زندان سیاسی است، اما مطالب جالبی درباره کارکرد مغز و مکانیزم های مختلف آن، از جمله مکانیسم الگوسازی، ارائه میدهد که میتواند برای بسیاری از افراد مفید باشد.
این کتاب در مسیر پاسخ یافتن، از زندان و استرس شروع میکند و با گفتن اینکه: «زندان یعنی استرس مداوم و استرس مدام یعنی شکنجه» بحث خود را با طرح زندان و مکانیسم دفاعی بقا در زندان سیاسی، سلول انفرادی، احساس هویت و… ادامه داده و در انتها با اشاره به مسئله جبر و اختیار سعی میکند تا دریابد که آیا ما در تصمیمگیریهای خود در شرایط دشوار زندان تا چه اندازه دارای اختیار هستیم.
جای کتابی با این موضوع و چنین ساختاری، حقیقتا خالی بود و به این دلیل خواندنش را میتوان به همه توصیه کرد.