بعد از حدود یک هفته تبادل آتش میان نیروهای مرزبانی ایران و طالبان در مرز سراوان، با اینکه مقامات جمهوری اسلامی ادعا کردند «سوء تفاهم» برطرف شده و اوضاع آرام است، اواخر سهشنبه (۹ خرداد ۱۴۰۲) طالبان دهها عراده توپ و نفربر در مرز «اسلام قلعه» مستقر کرد.
این روزها ویدئوهایی زیادی از رجزخوانی نیروهای طالبان در شبکههای اجتماعی خطاب به ایرانیها نیز منتشر شده است. در یکی از این ویدئوها تعدادی از تروریستهای عمامه به سر با پای برهنه و ریشهای بلند روی سقف یک نفربر ایستادهاند و از اینکه آماده جنگ با ایران شدهاند ابراز خوشحالی میکنند.
یکی دیگر از این ویدئوها که بازتاب زیادی داشت پیامی از سوی عبدالحمید خراسانی از فرماندهان طالبان خطاب به مقامات جمهوری اسلامی است که تهدید میکند «قدرت ما را امتحان نکنید! شما در پشت پرده با غربیها هستید ما مسلمانان واقعی هستیم!» وی همچنین با گستاخی میگوید «اگر بزرگان امارات اسلامی اجازه دهند انشاءالله به زودی ایران را فتح خواهیم کرد!»
در این میان، هرچند بخش عمده تجهیزات و ادوات نیروهای مسلّح ایران فرسوده و مستهلک شده و سطح نارضایتی در بین نظامیها بسیار بالاست اما با همان ظرفیتهایی که هنوز از ارتش شاهنشاهی ایران باقی مانده، در هم شکستن ستون نفربرهای طالبان که در جادههای منتهی به نواحی مرزی ایران مستقر شدهاند به کمتر از یک نصفه روز زمان نیاز دارد.
احتمالاً برای خلبانان هلیکوپترهای کبرای هوانیروز و فانتومهای نیروهای هوایی نیز هدف گرفتن ادوات زرهی و نفربرهای طالبان در حد دستگرمی خواهد بود اما مسئله نگران کننده برای ایران این است که جمهوری اسلامی ظرفیت حل و فصل مناقشات از طریق دیپلماتیک را ندارد.
محاسبات اشتباه
به نظر میرسد مردم ایران بیش از آنکه بتوانند روی دیپلماسی و اقتدار نیروهای مسلّح کشور برای حفظ منافع ملّی و امنیت خود حساب باز کنند، این نیروهای طالبان هستند که روی بیارادگی و انفعال حکومت برای تاخت و تاز مرزی و گستاخی حساب ویژه باز کردهاند.
بدتر آنکه در بالاترین ردههای نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی روی برآوردها و محاسبات اشتباه تکیه میکنند. به عنوان مثال از علی خامنهای که فرمانده کل نیروهای مسلح است و امرای چاکرمآب ارتش و سرداران متوهم سپاه تا دیپلماتها و نمایندگان مجلس شورای اسلامی گمان میکردند خروج آمریکا از افغانستان به نفع آنهاست؛ اما در عمل طالبان به تهدیدی برای امنیت ملّی ایران تبدیل شده است.
وقتی اواسط امرداد ۱۴۰۱ از عبدالرحیم موسوی فرمانده ارتش جمهوری اسلامی در مورد تعرض نیروهای طالبان پرسیدند، پاسخ داد دلیل عمده درگیری مرزی این است که طالبان هنوز «نظم مطلوب» را پیدا نکردهاند و دو طرف باید با هم بنشینند و گاهی به دلیل «سوء تفاهم»، درگیریهای کوچکی رخ میدهد و به سرعت تمام میشود!
اما طالبان نه تنها از پرداخت حقابه هیرمند امتناع میکنند بلکه نیروهای مستقر آنها در منطقه مدام به سمت کشاورزان و دامداران ایرانی تیراندازی میکنند یا نیروهای مرزبانی را میربایند و به داخل افغانستان میبرند؛ آنها را کتک میزنند و فیلم میگیرند! گویا طالبان نیز به این باور رسیدهاند که رژیم ملاها ارادهای برای دفاع از منافع مردم ایران ندارد.
علاوه بر این، تضاد در تشخیص منافع ملّی به شکاف میان مقامات جمهوری اسلامی تبدیل شده که نتیجهی آن آشکار شدن ضعفهاست. این شکاف زمانی بیشتر روشن شد که پس از شکست مذاکرات با طالبان، ابراهیم رئیسی و حسین امیرعبداللهیان با لحن تهدیدآمیز صحبت از «وادار کردن طالبان» با اهرمهای «فشار» کردند اما بلافاصله سرداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در نقش مالهکشان طالبان پشت دولت جمهوری اسلامی را خالی کرده و گفتند دعوا خانودگی و جزئی است و باید با دیپلماسی حل شود!
در همین ارتباط سردار اسماعیل کوثری نماینده عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی در مصاحبه با وبسایت «عصر ایران» گفت «دعوای ایران و طالبان دعوای خانوادگی است و از این اتفاقات برای بچههایی که در یک خانه با هم هستند میافتد که اختلافی به وجود میآید و دعوا میشود!» او حتا بیخبر از آنکه تعداد تلفات نیروهای ایرانی در این درگیریها چقدر است گفت «خداوند روح همه شهدا مخصوصاً مرزبانان را شاد کند؛ مخصوصاً پنج نفر یا سه نفری که اینطوری شدند اما بحث گزینه نظامی مطرح نیست!»
امیرعلی حاجیزاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران نیز گفت «پشت این قضایا خیلی از دشمنان ما هستند که میخواهند این را تبدیل به یک موضوع بزرگ بکنند، اما جای نگرانی نیست.»
دیپلماسی ذلیلانه
البته سیاست عقلانی حکم میکند که برخورد نظامی هرگز نمیبایست در اولویت باشد. اما مسئله اساسی این است که جمهوری اسلامی قادر نیست از طریق دیپلماسی از منافع ایران در برابر طالبان دفاع کند.
در همین ارتباط جلیل رحیمی جهان آبادی نماینده مجلس در توییتی نوشت که دیپلماسی ذلیلانه و تحلیلهای متوهمانه در برابر «جنبش اصیل اسلامی طالبان» چه حاصلی برای کشور داشته است؟ امنیت مرزی؟ حقابه هیرمند؟ قراردادهای تجاری و عمرانی؟ خفظ جان مرزبانان عزیز و مردم مرزنشین؟ حفظ غرور و غیرت ایرانی؟ حامیان طالبان پاسخ دهند.
شراکت در قاچاق مواد مخدر
خبرگزاری «تسنیم» وابسته به سپاه پاسداران به نقل از «یک منبع آگاه امنیتی» درباره علت درگیری بین نیروهای مرزبانی و طالبان گزارش داد «شنبهشب یک کاروان از قاچاقچیان مواد مخدر از سمت شرق قصد ورود به داخل ایران را داشتند که نیروهای مرزبانی متوجه میشوند و با آنها درگیر میشوند… در پی این درگیری، نیروهای طالبان مستقر در مرز که از موضوع بیاطلاع بودند، اقدام به تیراندازی بهطرف نیروهای ایرانی میکنند که این تیراندازی به درگیری میان دو طرف منجر میشود.»
نیروهای مرزبانی ایران در عمل قربانی مراودات شوم رژیم ایران و طالبان هستند که بخشی از آن به قاچاق مواد مخدّر و «برادران قاچاقچی» سپاه پاسداران مربوط میشود. عوامل سپاه پاسداران در قاچاق مواد مخدر شریک طالبان هستند.
در سپاه پاسداران تا جایی از منافع ایران دفاع میشود که منافع این بنگاه به خطر نیفتد.
بیش از ۸۰ درصد مواد مخدر غیرقانونی جهان در افغانستان تولید میشود و ایران یکی از مسیرهای اصلی ترانزیت برای تریاک و مشتقات آن به اروپا و خاورمیانه است. براساس گزارش وزارت خزانهداری آمریکا و امور تروریسم این وزارتخانه، سپاه پاسداران شریک عوامل طالبان در کشت و ترانزیت موادمخدر هستند. حتا گزارش شده سپاه بخشی از مواد مخدر کشف شده را نیز مجدداً ترانزیت و توزیع میکند.
از طالبان میترسند
حشمتالله فلاحتپیشه رئیس پیشین کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی با انتقاد از سیاستهای جمهوری اسلامی در قبال طالبان میگوید: «دست برتر را طالبان دارد که بخش عظیمی از حقابه ایران را به کشت خشخاش اختصاص میدهند. مرعوبترین سیاست گذاران سیاست خارجی کشور، در حوزه افغانستان مشغول به کار هستند که عملاً نوعی ترس را به سیاست خارجی کشور در قبال افغانستان تحمیل کردند و باعث شده کشور ما اقداماتی مانند تحویل سفارت و برخی دیگر از کارهایی که در شأن ما نبوده است را انجام دهند.»
وی تأکید میکند «ایران باید دست طالبان را از منابع قاچاق عظیم مواد مخدر به ایران کوتاه کند. درآمدی که طالبان و قاچاقچیان افغان از صادرات مواد مخدر به ایران دارند، بیش از کل عملکرد عمرانی ایران در یک سال است.»
با استناد به صحبتهای فلاحتپیشه و گزارشهای نهادهای امنیتی آمریکا، روشن است که درآمد هنگفتی از شراکت با طالبان عاید سپاه پاسداران میشود.
برخی تحلیلگران چنین عنوان میکنند که ردههای پایین طالبان مانند کمیته و سپاه در اوایل شکلگیری جمهوری اسلامی در مواردی خودسر عمل میکنند. با این حال دستور انتقال اینهمه تانک نفربر و توپ به مرز «اسلامقلعه» در سرحدات با ایران نمیتواند تصمیمی از سوی «ردههای پایین» و «خودسر» باشد!
در سال ۱۳۹۳ وقتی داعش در عراق از سمت استان دیالی به ۳۰ تا ۴۰ کیلومتری مرزهای ایران رسید دو نیروی زمینی و هوایی علیه آنها اقدام کردند. در حالی که اکنون نیروهای طالبان نه تنها در بعضی موارد از خطوط مرزی جلوتر آمدهاند بلکه به سمت برجکهای مرزبانی تیراندازی کرده و شماری از مرزبانان را کشته و زخمی کردهاند، ولی اقدامات جمهوری اسلامی اصلا در حدی که به داعش واکنش نشان داد، نیست!
اینهمه در حالیست که علی خامنهای فرمانده کل نیروهای مسلح است و باید تصمیم گرفته و علیه گستاخیهای نظامی و مرزی طالبان دستور صادر کند. به این ترتیب، میتوان از این زاویه به عدم واکنش رهبری رژیم به گستاخیهای طالبان توجه کرد که: در بالاترین ردههای نظام باور دارند که طالبان خودی است! به نظر میرسد رهبران طالبان نیز متوجه این نکته هستند.
از سوی دیگر، درست همزمان با افزایش تنشها در مرز شرقی کشور بین ایران و افغانستان، سپاه پاسداران اعلام کرد که برای برقراری امنیت به مرزهای غربی در استان کردستان نیرو اعزام کرده است!
یک کارشناس نظامی به کیهان لندن میگوید: «اگر یک حکومت مشروع و مدافع منافع ملی در ایران سر کار میبود، طالبان جرأت تعرض نمیداشت. اما وقتی طالبان اولین حلقهی زنجیرهی قاچاق مواد مخدر است و جمهوری اسلامی نیز در شراکت با آن سود میبرد و بین دو شریک اختلافی پیش میآید، طرفی که دست بالا را دارد، با زور و گستاخی حرفاش را پیش میبرد و مزارع خشخاش در دست طالبان است!»
در این میان، گذشته از سود عظیم تجارت مواد مخدر نمیبایست از نقش تولید و توزیع این مواد به مثابه ابزار فشار و تخریب در دست بنیادگرایان اسلامی علیه کشورهای غربی غافل ماند. تهدیدی که مقامات جمهوری اسلامی در کنار گسیل کردن سیل پناهجویان به سوی این کشورها، از بیان آن پروایی ندارند.
حامد محمدی |توییتر|