ماجرای ربوده شدن خبرنگاران شبکه جهانی بی‌بی‌سی و تلاش برای گشودن معمای ناپدید شدن «موسی صدر»

- موسی صدر  لبنانی ایرانی‌تبار به علت اقدامی که انجام داد مشهور است: تبدیل شیعیان لبنان از یک گروه حاشیه‌ای تحت فشار به یک جامعه متنفذ که به جنبش اعتراضی شیعه- حرکت محرومین- و میلیشای آن «جنبش امل» قدرت بخشید. اما قضیه‌ی دیگری که صدر با آن بیش از پیش مشهور شد، ناپدید شدن اسرارآمیز او در لیبی در سال۱۹۷۸ است و اینکه تا امروز نشانی از وی پیدا نشده و معلوم نیست چه کسانی چه بلایی بر سر او آوردند!
- موسی صدر در سال ۱۹۷۳ یک جزوه ۲۰ صفحه‌ای به علینقی عالیخانی سیاستمدار ایرانی داد که به زبان عربی و شامل خلاصه‌ای از افکار روح‌الله خمینی بود؛ نسخه‌ای از سخنرانی‌های وی که خواهان سرنگونی پادشاهی و استقرار یک دولت اسلامی بود. صدر به عالیخانی هشدار داد که این جزوه‌ی خمینی چکیده‌ی یک مغز بیمار است و درخواست کرد که آن را به نظر شاه برساند.
- سه روزنامه‌نگار، که نام آنها اعلام نشده، و قرار بود مستندی درباره موسی صدر برای شبکه جهانی بی‌بی‌سی تهیه کنند،  زمانی کوتاه پس از ورود به طرابلس  در ماه مارس ۲۰۲۳ ربوده شدند. آزادی آنها در پی کوشش دیپلماتیک وزارت امور خارجه بریتانیا، دولت سوئد و شبکه جهانی «بی‌بی‌سی» ممکن شد.
- با اینکه برای آنها هتل رزرو شده بود، اما وقتی وارد طرابلس شدند، مأموران گروه فیلمبرداری را به هتل رادیسون در کرانه مدیترانه منتقل کردند. بامداد روز بعد، در حالی که گروه فیلمبرداری منتظر مجوزهای بیشتر در مرکز وزارت خارجه در نزدیکی هتل بودند، چند مأمور آمدند و آنها را به زور داخل اتومبیلی که منتظر آنها بود هل دادند.
- به گزارش «دیلی میل»، این گروه همراه با یک خبرنگار به نام کاظم حمادی سفر می‌کردند: «من، راننده و فیلمبردار مجبور شدیم صندلی عقب بنشینیم؛ من بین آنها نشستم. نگاهم به پایین بود؛ در حالت شوک اما مسلط بودم. به دوستانم، بی‌آنکه نگاه‌شان کنم آهسته گفتم: ربوده شده‌ایم!»
- باری، پس از سرنگونی رژیم قذافی نیز باز هیچ نشانه‌ای از «امام» ناپدید شده در لیبی تا امروز پیدا نشده است!  مخالفان موسی صدر با جمهوری اسلامی در ایران  به قدرت رسیدند ولی کسی داستان کامل حذف و از میان برداشتن «امام موسی صدر» را نمی‌داند!

چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۲ برابر با ۲۱ ژوئن ۲۰۲۳


بنا به گزارش‌ رسانه‌های بین‌المللی چند ماه پیش سه روزنامه‌نگار در لیبی ربوده شده و در زندانی برای پنج روز تحت شکنجه و بازجویی قرار گرفتند. تنها یک تلاش بین‌المللی توانست به آزادی آنان بیانجامد.

پوستر «امام موسی صدر» در یکی از شهرهای لبنان / ۲۰۱۱

این روزنامه‌نگاران بخشی از همکاران یک گروه فیلمبرداری جهت ساختن مستندی درباره «امام موسی صدر» روحانی لبنانی بودند. موسی صدر در سال ۱۹۷۸ به لیبی دعوت شد اما دیگر کسی نشانی از او ندید.

ماجرای آدم‌ربایی

سه روزنامه‌نگار، که نام آنها اعلام نشده،  زمانی کوتاه پس از ورود به طرابلس  در ماه مارس ۲۰۲۳ ربوده شدند. آزادی آنها در پی کوشش دیپلماتیک وزارت امور خارجه بریتانیا، دولت سوئد و شبکه جهانی «بی‌بی‌سی» ممکن شد.

به گزارش «دیلی میل»، این گروه همراه با یک خبرنگار به نام کاظم حمادی سفر می‌کردند. او در همین ارتباط نوشت: «یکشنبه بعد از ظهر است، من همراه با گروه فیلمبرداری که با آن همکاری دارم، وارد فرودگاه طرابلس پایتخت لیبی شدم. قرار است یک فیلم مستند برای بی‌بی‌سی بسازیم… هنوز نمی‌دانم چرا ربوده شدم، اما نزدیکترین توضیح این است که مستندی که برای تکمیل آن به لیبی سفر کرده‌ام، افراد و مقاماتی در محافل اطلاعاتی را به هراس انداخته است. مردان قدرتمندی که به معمر قذافی دیکتاتور لیبی وفادار بوده‌اند.»

در این مقاله، حمادی وحشت دستگیری و پرت شدن به داخل یک سلول سه در دو مترمربع را شرح داده و نوشته است: «صدای گارد در گوشم می‌پیچد. تو خواهی مُرد! تو را تکه تکه کرده و همینجا چال خواهیم کرد. کسی نمی‌داند اینجاهستی. پاکِ پاک! هیچ نشانه‌ای از تو بجا نمی‌ماند.»

کاظم حمادی در ادامه می‌نویسد: «به خوبی می‌دانم آخرین کلام وی «پاکِ پاک» یعنی چه! من افرادی را که شکنجه شده‌اند‌ دیده‌ام. آنها را از مچ به قپانی آویزان می‌کردند تا نوک پایشان به زمین برسد و در همان حالت آنها را با خشونت مورد ضرب و جرح قرار می‌دادند. کسانی که من دیده‌ام، شانس آوردند که زنده ماندند. بسیاری از این شکنجه‌ها جان سالم به در نمی‌برند. بر سر ما چه خواهد آمد؟»

حمادی می‌افزاید «همکاران گروه فیلمبرداری سه روز پیشتر وارد فرودگاه طرابلس شده بودند. اما همانوقت هم مورد سوء ظن قرار گرفتند. ما کنترل می‌شدیم. ماموران امنیتی به شدت نسبت به ما مشکوک بودند و با اینکه تمام مسافران سالن ورود را ترک کرده بودند، سه ساعت طول کشید تا پاسپورت‌های ما مُهر خورد و اجازه یافتیم وارد کشور شویم.»

«دیلی میل» در ادامه از زبان کاظم حمادی می‌نویسد: «ما دو خبرنگار هستیم باضافه یک فیلمبردار و یک تهیه‌کننده از سه کشور مختلف. قرار است فیلم مستندی درباره امام موسی صدر لبنانی بسازیم که در اوت ۱۹۷۸ پس از دعوت به لیبی ناپدید شد. دو راننده محلی و یک محافظ در پارکینگ فرودگاه منتظر ما هستند. آنها صداگیر در گوش‌شان دارند و بیشتر وقت‌ها در حالت آماده‌باش و خبردار طوری رفتار می‌کنند  که انگار در یک منطقه جنگی هستند. برایم آزاردهنده است.»

گزارش چنین ادامه می‌یابد: با اینکه برای آنها هتل رزرو شده بود، اما وقتی وارد طرابلس شدند، مأموران گروه فیلمبرداری را به هتل رادیسون در کرانه مدیترانه منتقل کردند. این ناحیه به محلی که در آن قذافی مهمانسرایی برای مسافران خارجی داشت نزدیک است. بامداد روز بعد، در حالی که گروه فیلمبرداری منتظر مجوزهای بیشتر در مرکز وزارت خارجه در نزدیکی هتل بودند، چند مقام آمدند و آنها را به زور داخل اتومبیلی که منتظر آنها بود هل دادند.

حمادی توضیح می‌دهد: «من، راننده و فیلمبردار مجبور شدیم صندلی عقب بنشینیم؛ من بین آنها نشستم. نگاهم به پایین بود؛ در حالت شوک اما مسلط بودم. به دوستانم، بی‌آنکه نگاه‌شان کنم آهسته گفتم: ربوده شده‌ایم! اتومبیل با سرعت زیاد در امتداد ساحل به طرف شرق می‌رود. صداها بلندتر می‌شود. هر حرکتی مثل این است که ضربه‌ای به سرم می‌خورد. مردی که به نظر می‌رسد فرمانده گروه است می‌گوید: «می‌دانید ما کی هستیم؟! به زودی خواهید فهمید.»

«در صندلی عقب زمزمه می‌کنم: امیدوارم داعش یا القاعده نباشید!»

شبکه جهانی بی‌بی‌سی چه می‌گوید

در ادامه گزارش «دیلی میل» از قول یک سخنگوی شبکه جهانی «بی‌بی‌سی» آمده است: «تیم کوچکی که برای بی‌بی‌سی کار می‌کند، در ماه مارس سال جاری با مجوز کامل جهت جمع‌آوری مطالب برای مستند مربوطه وارد لیبی شد. آنها بازداشت شدند و چند روزی توسط مقامات اطلاعاتی لیبی تحت بازجویی قرار گرفتند. بازجویی با وجود ورود و فعالیت مجاز ما به کشور، بدون انگیزه روشنی صورت گرفت.» این سخنگوی شبکه بی‌بی‌سی افزود: «ما در کنار روزنامه‌نگاران خود ایستاده‌ایم و عمیقا نگران  رفتار با این گروه هستیم. ایمنی کسانی که برای بی‌بی‌سی کار می‌کنند، برای ما در اولویت قرار دارد و ما به حمایت از این تیم ادامه می‌دهیم.»

همچنین یک منبع آگاه در بی‌بی‌سی گفت این بنگاه سخن‌پراکنی در‌باره مقوله‌های امنیتی اظهار نظر نمی‌کند و به حمایت از افرادی پرداخت که با مدارک مجاز و رسمی وارد این کشور شده‌ بوده و مورد بازجویی قرار گرفتند.»

یک سخنگوی وزارت خارجه بریتانیا نیز گفت: «ما از چهار مرد بریتانیایی که از بازداشت در لیبی آزاد شدند، حمایت کرده و درباره وضعیت آنها بطور مستقیم با مقامات مسئول لیبی صحبت کردیم.»

فیلم مستند «بی‌بی‌سی» قرار بوده است رویدادها و شرایط احتمالی را پیگیری کرده و مورد بررسی قرار دهد که منجر به ناپدید شدن و مرگ «امام موسی صدر» شد.

چه کسی چه بلایی بر سر «امام موسی صدر» آورد؟!

معمایی که پس از چهل و پنج سال همچنان بی‌پاسخ مانده این است که چه کسی موسی صدر را کشت؟!

پیشینه کوشش‌های اسلامگرایان ایران برای شکل دادن به خاورمیانه به پیش از انقلاب۵۷ برمی‌گردد. یک سرتیپ بازنشسته اسرائیلی، شیمون شاپیرا (۱) روایاتی را که در مورد قتل روحانی متنفذ شیعه نقل می‌شود و  اینکه چه کسی پشت آن بوده و اصلا چه اتفاقی افتاده و چه بلایی به سر او آمده، بررسی می‌کند.

موسی صدر  لبنانی ایرانی‌تبار به علت اقدامی که انجام داد مشهور است: تبدیل شیعیان لبنان از یک گروه حاشیه‌ای تحت فشار به یک جامعه متنفذ که به جنبش اعتراضی شیعه- حرکت محرومین- و میلیشای آن «جنبش امل» قدرت بخشید.

اما قضیه‌ی دیگری که صدر با آن بیش از پیش مشهور شد، ناپدید شدن اسرارآمیز او در لیبی در سال۱۹۷۸ است و اینکه تا امروز نشانی از وی پیدا نشده و معلوم نیست چه کسانی چه بلایی بر سر او آوردند!

پس از آن بود که جمهوری اسلامی مدت کوتاهی پس از آنکه در ایران روی کار آمد، با استفاده از ریشه‌های جنبش موسی صدر که در لبنان آغاز شده بود، در همان دهه هشتاد میلادی گروه نظامی- عقیدتی «حزب‌الله» را شکل داد. پرسش‌ها اما تا امروز باقی مانده است: چه کسی صدر را کشت؟ با چه هدفی؟ و اگر ناپدید نشده بود چه اتفاقی ممکن بود بیفتد؟

به نوشته‌ی سرتیپ بازنشسته‌ی اسرائیلی، برای فراهم آوردن تصویر کامل‌تری از ناپدید شدن موسی صدر و مرگ او، نخست باید کمی به عقب برگردیم و به مناسبات صدر با شاه ایران نگاه کنیم. این موضوع نخستین قطعه معما را شکل می‌دهد. محمدرضاشاه پهلوی سازمان اطلاعات و امنیت ایران، ساواک، را تشکیل داده بود که زیر نظر گرفتن صدر یکی از وظایف آن بود. ساواک او را از روند کلاس‌ها و مطالعاتش از سمینارهای مذهبی قم در اواخر دهه ۱۹۵۰ تا ورود به لندن برای جانشینی عبدالحسین شرف‌الدین، که در اواخر ۱۹۵۷ درگذشته بود، و سرانجام ناپدید شدن وی در لیبی در ۱۹۷۸ دنبال می‌کرد.  پس از انقلاب اسلامی، سه جلد قطور از اسناد مربوط به ردیابی صدر توسط ساواک، در ایران منتشر شد. از میان این سه جلد تصویر کاملتری از داستان زندگی صدر ظاهر می‌شود از جمله مناسبات پیچیده او با حکومت شاه و مخالفان انقلابی‌اش که در دهه ۱۹۷۰ در لبنان مأوا گزیده و از آنجا برای شکل دادن انقلاب در ایران تلاش می‌‌کردند.

برخی اسناد ساواک در همین زمینه شالوده کتاب اخیر آرش رئیسی نژاد، «شاه ایران  و کردهای عراق و شیعیان لبنان» را تشکیل می‌دهد (پالگریومک میلان ۲۰۱۸). آنگونه که اسناد محرمانه آن زمان نشان می‌دهد، ساواک آشکارا امام صدر را یک چهره سیاسی برجسته در لبنان می‌دید. او در ۱۹۶۶ شورای عالی شیعه را تاسیس کرد که نخستین سازمان سیاسی  جامعه شیعه در لبنان تلقی می‌شود.

موسی صدر برای تقویت موضع خود در میان نخبگان سیاسی در بیروت، به متحد نیرومندی از خارج لبنان، که قدرت زیادی هم در داخل داشته باشد، نیاز داشت. این موضوع او را بطور طبیعی ترغیب کرد تا چشم به سوریه بدوزد و به حافظ اسد فکر کند؛ رئیس جمهوری که در کشورش در ارتباط با یک اصل در قانون اساسی این کشور با بحران روبرو بود. ماده‌ای در قانون اساسی این کشور صراحت دارد که رئیس جمهوری سوریه باید مسلمان باشد.

در اینجا بود که صدر وارد شد و داوطلبانه به یاری حافظ اسد شتافت و با استفاده از نقش خود به عنوان رییس مجلس اعلای شیعیان، شیخ علی منصور را که یک روحانی علوی بود در مقام مفتی جعفری شهر طرابلس و شمال لبنان منصوب کرد. صدر با این کار عملا این هدف را پیش می‌برد که  علوی‌ها نیز شیعه جعفری و بنابراین مسلمان هستند؛ منتها از آنجا که از نظر درجه و اعتبار مذهبی نمی‌توانست حکم و فتوا صادر کند، تصمیم گرفت آن را به شکل سیاسی و اداری انجام دهد.

شیمون شاپیرا در ادامه‌ی این مقاله‌ که سپتامبر ۲۰۱۹ در «آمریکن اینترست» منتشر شد ادامه می‌دهد، آرش رییسی نژاد در کتاب خود به درستی بر نقش ژنرال منصور قدر نماینده ارشد شاه در لبنان در ارتباط با موسی صدر تمرکز می‌کند. در اوت۱۹۷۳ منصور قدر به عنوان سفیر ایران در لبنان منصوب شد. بعلاوه وی به عنوان رییس شعبه ساواک در بیروت، موضعی با قدرت و نفوذ زیاد در کشوری داشت که شاه  آن را در خاورمیانه بسیار مهم ارزیابی می‌کرد. او نخست می‌خواست صدر را به عنوان مامور و عامل به کار بگیرد، اما صدر نپذیرفت؛ او فقط آماده بود به ایران و شاه قول وفاداری بدهد.

آندرو اسکات کوپر در کتاب «سقوط بهشت»(۲) یادآور می‌شود که موسی صدر  از طریق دوست ایرانی‌ خود، علینقی عالیخانی، یکی از سیاستمداران و مقامات مسئول ایران، که صدر با او اغلب در بیروت ملاقات می‌کرد، می‌توانست با شاه ارتباط داشته باشد. صدر در سال ۱۹۷۳ یک جزوه ۲۰ صفحه‌ای به علینقی عالیخانی داد که به زبان عربی و شامل خلاصه‌ای از افکار روح‌الله خمینی بود؛ نسخه‌ای از سخنرانی‌های وی که خواهان سرنگونی پادشاهی و استقرار یک دولت اسلامی بود. صدر به عالیخانی هشدار داد که این جزوه‌ی خمینی چکیده‌ی یک مغز بیمار است و درخواست کرد که آن را به نظر شاه برساند.

روابط صدر با خمینی پیچیده بود. صدر حامی‌ مشتاق او نبود و به عنوان مرجع تقلید نیز وی را قبول نداشت.‌ او با مهمترین عنصر دکترین خمینی، ولایت فقیه، که بر اساس آن فقط روحانیان می‌توانند یک حکومت اسلامی را رهبری کنند، مخالف بود. موسی صدر وقتی در ماه مه ۱۹۶۹ وارد دفترش در مجلس اعلای شیعیان در بیروت شد، تصویر آیت‌الله محسن حکیم را که در نجف عراق مستقر بود به دیوار آویخت ‌و او را مرجع شیعیان لبنان می‌دانست. وابستگان خمینی از این بی‌احترامی‌ صدر ناراحت شدند.

مخالفان شاه که در لبنان فعال بودند، از آغاز دهه ۱۹۷۰ در دو گروه اصلی تقسیم می‌شدند و بر سر طبیعت انقلاب در ایران، چگونگی رسیدن به آن، و مواضع قدرت در رهبری با یکدیگر رقابت می‌کردند. اختلاف آنها در لبنان بر دو مسئله اصلی متمرکز بود: نگاه نسبت به فلسطینیان در لبنان و نگرش جامعه شیعیه لبنان نسبت به دکترین ولایتمداری خمینی. اینهمه در حالی بود که انقلابیون ایران کمک نظامی و بیشتر به شکل آموزش اسلحه را از سازمان الفتح عرفات و در محدوده‌ای کوچکتر در اردوگاه‌های سازمان‌های افراطی فلسطینی دریافت می‌کردند. موسی صدر در سال ۱۹۷۴  زمانی که جنبش امل را تاسیس کرد، سازمان‌های میلیشا را زیر فرماندهی مصطفی چمران قرار داد که صدر را تحسین می‌کرد و او را «جانشین امام حسین» می‌دید.

شیمون شاپیرا ادامه می‌دهد: اختلاف ایدئولوژیک بین دو گروه ایرانی رقابت‌هایی را بین آنها به وجود آورد که گاهی تلخ می‌شد. این موضوع تاثیر تعیین‌کننده‌ای بر نگرش گروه‌های اسلامگرای افراطی مخالف چمران، صدر ‌ و دیگران که از «نهضت آزادی ایران»‌بودند داشت. چهره‌های شاخص در این گروه، محمد منتظری، جلال‌الدین فارسی، علی اکبر محتشمی‌ و احمد نفری بودند که محمد صلاح حسینی از عراق نیز به آنان پیوست و به شخصیت مهمی در ارتباط بین انقلابیون ایران و سازمان الفتح فلسطین تبدیل شد.  اقتدای موسی صدر به آیت‌الله محسن حکیم، و پس از مرگ او به آیت‌الله ابوالقاسم خویی به عنوان مرجع  و نادیده گرفتن خمینی، خصومت و خشم طرفداران خمینی را در نجف و لبنان که علی اکبر محتشمی آنها را تحریک می‌کرد برانگیخت.

محتشمی‌ به تفصیل به خمینی درباره آنچه در جنوب لبنان می‌گذشت  گزارش می‌داد و او را علیه موسی صدر تحریک می‌کرد. محتشمی‌ به خمینی می‌گفت «ترس این است که تبلیغات و شایعاتی که آقایان (صدر و چمران) علیه آوارگان و رزمندگان فلسطینی به راه‌ انداخته‌اند سبب زد و خوردهایی بین شیعیان و فلسطینیان شود. امام گزارش مرا شنید  و بسیار آشفته شد. من اضطراب و اندوهی را که در صورت وی نمایان بود فراموش نخواهم کرد… این آقایان عامل تمام این فاجعه‌ها از آغاز اسلام بودند. محتشمی‌ حرفش را کوتاه کرد و گفت او از مسیر سیاسی و نگرش انقلابی آقای صدر احساس ناامیدی می‌کند.

خمینی وقتی به قدرت رسید پیر بود، و می‌توان فرض کرد که اطرافیانش درباره جانشینی او بحث می‌کردند. برخی حامی آیت‌الله علی منتظری پدر محمد منتظری بودند؛ گروه دیگر از محمد بهشتی حمایت می‌کردند،  کسانی هم طرفدار موسی صدر بودند. اگرچه احتمال جانشینی صدر بجای خمینی در ایران بسیار دور بود، اما رقیبان صدر می‌خواستند او را بطور کلی حذف کنند.

چهار دهه پس از کشته شدن صدر، جلال‌الدین فارسی نظر خود را درباره این «امام» لبنانی چنین ابراز داشت: «وقتی من در لبنان بودم، انقلابیون دور من جمع می‌شدند و نه او! صدر روابط خوبی با شاه داشت. او می‌گفت روحانیان ما باید به کلیساها بروند و کشیشان باید در مساجد ما عبادت کنند… لازم بود شورش شود، علیه او اعتراض شود؛ لازم بود او را بابت این سخنان کشت. ما دیدیم دیگر کشتن وی لازم نیست چون قذافی او را کشت.»

باری، با اینهمه پس از سرنگونی رژیم قذافی نیز باز هیچ نشانه‌ای از «امام» ناپدید شده در لیبی تا امروز پیدا نشده است!  مخالفان موسی صدر با جمهوری اسلامی در ایران  به قدرت رسیدند ولی کسی داستان کامل حذف و از میان برداشتن «امام موسی صدر» را نمی‌داند!

*منابع: دیلی میل (۱۹ ژوئن ۲۰۲۳) و آمریکن اینترست (۲۶ سپتامبر ۲۰۱۹)
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن


۱- سرتیپ بازنشسته دکتر شیمون شاپیرا پژوهشگر ارشد در «مرکز اورشلیم برای مسائل عمومی‌» و مؤلف کتاب «حزب‌الله: بین ایران و لبنان» که در سال ۲۰۰۰ در تل‌آویو منتشر شد.
۲- کیهان لندن کتاب «سقوط بهشت» را ترجمه کرده و علاقمندان می‌توانند آن را از همین رسانه تهیه کنند.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۱۴ / معدل امتیاز: ۴٫۴

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=322952