حمید شیروانی – عواقب وحشیانه تروریسم دولتی که توسط دیکتاتوری اسلامی ایران انجام میشود در سراسر جهان شناخته شده است. رهبری فاسد و فرصتطلب جمهوری اسلامی ایران که بر بستر شبهمذهبی که حقوق اساسی بشر را نادیده میگیرد، با ۴۴ سال شکست قابل توجه به ویران کردن کشوری که دوستش دارم ادامه داده است. این دیکتاتوری، اقتصاد یک کشور زمانی ثروتمند را، نابود کرده و دو سوم جمعیت را در فقر فرو برده و همچنان به هدر دادن میلیاردها دلار برای برنامه هستهای ادامه میدهد که رفاه اقتصادی مردم را بیشتر از بین میبرد و در عین حال تهدیدی قابل توجه برای صلح جهانی است.
به این ترتیب چه چیزی باعث تغییر خواهد شد؟
در یک کلام، زنان امروز ایران، در حالی که هنوز در تمام جنبههای زندگی خود با محدودیتهایی روبرو هستند، با این حال باسوادتر و بیش از هر زمان دیگری با جهان ارتباط بیشتری دارند. و با وجود تلاشهای حکومت برای محدود کردن آنها به این امر دست یافتهاند.
اعتراضات کنونی- با حمایت و هدایت زنان در هر سنی، حتی دختران دانشآموزی که حجابهای خود را در سرپیچی از پلیس اخلاق و با به خطر انداختن جان خود برداشتهاند واقعاً بیسابقه است. در حالی که بطور گسترده گزارش شده است که این «انقلاب» فاقد یک رهبر قابل شناسایی و سازماندهیِ روشن است، اما این عوامل ممکن است درواقع دلایلی برای خوشبینی باشد. وقتی نمیتوانید سر مار را تشخیص دهید راهی برای بریدن سر مار وجود ندارد! به همین ترتیب، صرف این واقعیت که این قیام نه ماهه فاقد سازماندهی و رهبری شناخته شده است، نشان میدهد که ماهیتی درونی بر مبنای احساسات قلبی و انسانی بزرگترین نقطه قوت این انقلاب است. فریاد «زن، زندگی، آزادی» در سراسر جهان طنینانداز شده و جرقه تظاهراتی را در حمایت از زنان ایرانی در سراسر جهان برانگیخته است.
شهروندان ایرانی خارج کشور نیز حمایت خود را برای راه حلی که شامل برکناری حکومت اسلامی است، افزایش دادهاند. ایرانیان مقیم خارج کشور فشار زیادی بر دولت ایالات متحده و اتحادیه اروپا وارد کردهاند و خواستار حمایت مستقیم و یا تحریمهای سختگیرانه نسبت به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان یک سازمان تروریستی شدهاند. حذف جمهوری اسلامی ایران از کمیسیون سازمان ملل متحد در مورد وضعیت زنان، با کمک ایالات متحده و اتحادیه اروپا، یک گام مثبت هرچندکوچک بود. با این حال، انتصاب اخیر سفیر جمهوری اسلامی ایران به عنوان رئیس مجمع دو روزه حقوق بشر سازمان ملل متحد در آبان ۱۴۰۲ بسیار مسخره و توهینآمیز نسبت به شهروندان ایرانی است. بدیهی است که حرکات نمادین مانند تحریم سپاه پاسداران و سایر مقامات دولتی صرفا یک عمل نمایشی و بیتاثیر است همچنین نشان میدهد که ایالات متحده و اتحادیه اروپا بدون توجه به هزینهای که برای سایر کشورها داشته باشد، بر منافع خود تمرکز میکنند. این واقعیت نیز ظاهراً در بسیاری از شهروندان ایرانی در داخل و خارج کشور مورد توجه قرار نگرفته که رفتار غیرانسانی با پناهندگان ایرانی در مقایسه با رفتار انسانی نسبت به پناهندگان اوکراینی در آلمان، اتریش، فرانسه یا هلند نمونههای بارز این موضوع است. بطور مشابه، برخورد با مهاجران ایرانی به ایالات متحده، کانادا یا اتحادیه اروپا و همچنین دانشجویانی که ویزای ساده دریافت میکنند نیز پیچیده و اغلب با نتایج منفی است. پس چگونه میتوان این رژیم را تغییر داد؟
با توجه به وضعیت کنونی ایران، سه گزینه وجود دارد:
در حالی که هزاران تظاهرکننده، نارضایی خود را از جمهوری اسلامی در ایران ابراز کردهاند، در نه ماه گذشته این فعالیتها به اوج خود رسیده و از آن به بعد آرام شده است. در اوج تظاهرات ما شاهد هیچ توده بحرانی در تعداد تظاهرکنندگان نسبت به جمعیت ۸۷ میلیونی ایران نبودیم. به ویژه بیشتر از صد هزار نفر در این تظاهرات دیده نمیشدند. برای تظاهرات در خیابانهای پایتخت با ۱۲ میلیون نفر جمعیت، میتوان انتظار داشت حداقل یک میلیون تظاهرکننده در خیابانهای تهران حضور داشته باشند. ویا هر روز جمعیت بیشتری به خیابانها سرازیر شوند، اما به دلایل مختلف (احتمالاً ترس و منافع شخصی) این اتفاق نیفتاده است.
گزینه دیگر برای تغییر رژیم مداخله مستقیم ایالات متحده یا اسرائیل است که کاملاً غیرواقعی است و تردید وجود دارد که ایالات متحده خواهان ایجاد یک وضعیت مشابه در عراق، سوریه یا لیبی برای ایران باشد. آنهم در حالی که ایران در مقایسه با این ممالک در طول تاریخ و در حال حاضر، یک کشور قویتر و مترقی بوده است. چنین دخالتی در ایران بسیار فاجعهبار خواهد بود و صدمات بسیار زیادی به مردم ایران وارد خواهد کرد.
عملیترین و کمضررترین شکل تغییر رژیم، آنست که از درون جمهوری اسلامی صورت گیرد. هدف تغییر رژیمی است که «اسلامی» را از نام کشور و از هر جنبهای از حکومت حذف کند و یک «ایران» صرفاً سکولار باقی بماند.
از قضا بدترین دشمن جمهوری اسلامی، تورم ۶۰ تا ۷۰ درصدی، بیکاری بسیار بالای ۲۰ درصدی، دو برابر شدن قیمت مسکن و اتومبیل هر دو سال یکبار و اخیراً هر ۶ ماه یکبار، کمبود مواد غذایی، دارو و نیازهای اولیه است و به خوبی نشاندهنده این واقعیت است که کشور در وضعیت بحرانی قرار دارد. رژیم بیش از حد تا لبه فروپاشی پیش رفته است و نمیتواند خود را حفظ کند. بدیهی است که دولت هیچ اعتبار و یا توانایی مدیریت امور کشور را ندارد. درگیریها بین بخشهای مختلف دولت و همچنین اعتراضهای عمومی و اعتصابهای کارگری تشدید میشود.
من معتقدم که رهبران گذشته و حال در حکومت و همچنین افسران ارشد، آنهایی که یونیفرم پوشیدهاند و خواهان تغییر رژیم برای نجات ایران هستند ممکن است سر عقل بیایند و در کنار مردم قرار بگیرند و امیدوارم که بهاندازه کافی افرادی که انسان هستند و از انسانیت سرشار میباشند موضوع را جدی گرفته و جرأت داشته باشند که به مردم بپیوندند و با اتحاد در کنار مردم در مقابل رژیم بایستند. در نامهی امضا شده توسط ۱۱۲ نفر از دستاندرکاران انقلاب۵۷ و مقامات حاضر و سابق دولتی (منتخب و مجریان)، آنها خواستار تشکیل یک دولت دموکراتیک جدید شدند.
نکته کلیدی در نامه آنها این است که هدف اصلی انقلاب۵۷ ایران داشتن تفاوت اساسی با رژیم پهلوی بود. هدف انقلاب۵۷ ایجاد یک حکومت واقعاً دموکراتیک بود که در آن مردم بتوانند در تمام جنبههای حکومت به شیوهای واقعاً شفاف مشارکت کنند. با این حال، جمهوری اسلامی به سادگی انقلاب را به چنگ آورد و خود را جایگزین رژیم پهلوی کرد و کشور را به مسیری هدایت کرد که پر از پیکر شهروندان دگراندیش است.
تظاهرات در داخل و خارج از ایران به تنهایی نمیتواند باعث تغییر رژیم شود. از این دست مقامات ارشد دولتی و افسران و سربازانی که فساد و غیرانسانی بودن رژیم کنونی را تشخیص میدهند، بیشتر مورد نیاز است. این ملت بزرگ در لبه پرتگاه قرار گرفته است. هنوز هم افراد خوب و با نیت خوب هستند که نقشهای کلیدی در حکومت فعلی دارند و نیاز به تغییر را درک میکنند.
آیا این جنبشها و فعالیتها منجر به تغییر واقعی در حکومت و یا رهبری کشور خواهد شد؟
متأسفانه من تردید دارم که جمهوری اسلامی حداقل برای آینده نزدیک تغییر کند. توافقنامه صلح اخیر بین جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی با میانجیگری چین، نمونه بارز مبارزه دقایق پایانی برای بقا است، اما دوام نخواهد آورد. مانورهایی مانند معامله با عربستان سعودی تنها مرحله دیگری از فرصتطلبی و نمایش است که ملاها در آن استاد هستند. فشارهای اقتصادی سنگین و مهار حفرههای حلقه توسط ایالات متحده و اتحادیه اروپا، تهدید طالبان از شرق با عرضه گسترده مهمات پیچیده، توسط ایالات متحده، افزایش تحرکات گروههای قومی کُرد در غرب، تضعیف وضعیت در روسیه. درگیری با جمهوری آذربایجان، همگی بخشی از انواع نیروهای در حال بازی است که منجر به ایجاد یک جمهوری اسلامی ترسناک اما آسیبپذیر میشود. در نتیجه، حکومت ایران آماده است تمام شروط تعیین شده از سوی ایالات متحده را بپذیرد تا وارد نوعی توافق شود که درواقع ممکن است برجام نباشد اما به اندازه کافی خوب باشد تا بخشی از تحریمها را لغو کند و به آن اجازه دهد ۱٫۶ میلیون بشکه نفت را به بازار آزاد صادر کند. چنین توافقی قیمت نفت را در پمپهای ایالات متحده و در اروپا کاهش زیادی خواهد داد و مسلما بسیاری از ساکنین این ممالک را خوشحال خواهد کرد و اروپاییها بار دیگر به بقای جمهوری اسلامی کمک خواهند کرد و در عین حال با کاهش قیمت نفت در سطح بینالمللی، به عربستان سعودی و دیگر کشورهای حوزه خلیجفارس آسیب خواهند رساند.
فراموش نکنیم که مسائل، علایق، فرهنگها و اولویتهای جهان در ۴۴ سال گذشته به شدت تغییر کرده است. گزارش برخی افراد یا گروههای ناراضی مبنی بر اینکه ایالات متحده علاقه خود را به خاورمیانه از دست داده، صحیح نیست. ممکن است اولویتها، نگرشها و رویکردهای ایالات متحده تغییر کرده باشد، اما منافع آن تغییر نکرده است. ایران با ۸۷٫۵ میلیون جمعیت و بیش از ۲۵۰ دانشگاه که بسیاری از آنها به عنوان موسسات رتبهبندی برتر در سراسر جهان شناخته میشوند، کشوری نیست که بتوان آن را دور زد. بدیهی است که تاکتیکهای قدیمی دیگر قابل اجرا نیستند و اگرچه تغییر واقعی باید در نهایت از درون ایجاد شود، اما فشارها، محدودیتها و تحریمهای اعمالشده توسط ایالات متحده و اتحادیه اروپا بسیار ضروریست. ولی اگر آنها واقعاً میخواهند تغییر معنیدار رژیم را ترویج کنند باید از داخل کشور باشد.
علاوه بر این، ایرانیان خارج کشور میتوانند با اتحاد نیروهای خود و سازماندهی یک لابی هماهنگ، با هدف وادار ساختن این دولتها به توقف اعلامیههای ظاهری وپوشالی بهخصوص در مورد ابراز سمپاتی بینتیجه مثلا به شعار «زن، زندگی، آزادی» پایان دهند و گامهای مهمی مثل بیرون کردن سفرای جمهوری اسلامی و تحریمهای قویتر در راستای تحقق تغییر در ایران برداشته شود تا در نهایت منجر به انحلال این رژیم فاسد شود.
در این میان، توافق یا تفاهم آمریکا با جمهوری اسلامی آخرین چیزیست که ایرانیان انتظار داشتند، به ویژه با آنهمه لفاظیهای حمایت از ایرانیان و از جنبش «زن، زندگی، آزادی»! اجازه دهید یادآوری کنم که ایرانیان تحصیلکردهترین و مرفهترین گروهی از مردم هستند که تا کنون به ایالات متحده مهاجرت کردهاند. ما توانایی اتحاد، سازماندهی و ایفای نقشی با اهمیت استراتژیک بیشتر در کمک به زنان و مردان هموطن خود در دستیابی به آزادی و نجات ایران و آیندهای عاری از رفتار وحشیانه تحمیل شده توسط رژیم فعلی داریم. من به عزت، شرافت و انسانیت مردم ایران ایمان دارم و امیدوارم این مردم با همبستگی خود در جهت تغییرات واقعی تأثیر بگذارند، با نفاق و پراکندگی در ملتهای غربی مقابله کنند و بتوانند کشورشان را از فساد و بربریتی که بر آن حاکم شده پس بگیرند.
*پروفسور حمید شیروانی شهروند ایرانی- آمریکایی ریاست سه دانشگاه در آمریکا را بر عهده داشته است. وی از مراجع بینالمللی در رشته معماری، طراحی شهری و برنامهریزی به شمار میرود که در همین زمینه سه کتاب و مقالات علمی فراوانی تألیف کرده است. کتاب «فرآیند طراحی شهری» از پروفسور حمید شیروانی به یازده زبان از جمله فارسی ترجمه شده و به عنوان کتاب مرجع در سراسر جهان مورد استفاده قرار گرفته است.
♦← انتشار مطالب دریافتی در «دیدگاه» و «تریبون آزاد» به معنی همکاری با کیهان لندن نیست.