بازنشر به مناسبت سالگرد درگذشت دو پادشاه پهلوی؛ رضاشاه روحت شاد!

- شعار «رضاشاه روحت شاد» طی سال‌های گذشته غالبا از سوی جوانانی سر داده شده که در دوران جمهوری اسلامی به دنیا آمده و همواره زیر حمله تبلیغات سازمانیافته علیه مشروطه و خاندان پهلوی و دوران پیش از انقلاب قرار داشته‌اند.
- رضاشاه مسیری را گشود که رفاه، امنیت، برابری جنسیتی، تحصیل و دانشگاه، بهداشت و آزادی از آن برآمد و توسعه گام به گام ایران را ترسیم کرد؛ مسیری که تا سال ۵۷ در حال تکمیل بود و با انقلاب اسلامی متوقف شد و راه معکوس و عقبگرد در پیش گرفت.
- سال ۵۷ همه نیروهایی که رضاشاه با مهار آنها، پادشاهی مشروطه را نجات داده بود دوباره به صحنه پرتاب شدند و به نابودی بنیادهای مشروطه و ایران نوینی برخاستند که حاصل تلاش دو پادشاه فقید پهلوی بود.
- در طول چهار دهه گذشته روایات دروغ و تحریفات انقلابیون۵۷ رنگ باخت و واقعیاتی که مطابق با تجربه‌ی تاریخِ زیسته‌ی ایرانیان است سر برآورد تا خودآگاهی و همبستگی ملی را در سراسر کشور تقویت کند.

چهارشنبه ۴ مرداد ۱۴۰۲ برابر با ۲۶ ژوئیه ۲۰۲۳


شامگاه سوم اسفندماه ۱۴۰۱ خورشیدی شهروندان ایرانی در تجمعی در شهر اصفهان و در ششمین ماه از جنبش انقلابی علیه جمهوری اسلامی شعار «رضاشاه روحت شاد» سر دادند. همزمان، در صد و دومین سالگرد سوم اسفند ۱۲۹۹ کاربران توئیتر دو هشتگ «رضاشاه روحت شاد» و «منجی مشروطه» را با هزاران بار بازنشر ترند کردند. چرا همچنان رضاشاه پهلوی درشعارهای بخشی از مردم که طی سال‌های گذشته نقش مهمی در اعتراضات ملّی علیه جمهوری اسلامی داشتند به عنوان شخصیتی برجسته جای دارد و چرا از او به عنوان «منجی مشروطه» یاد می‌کنند؟

نقطه آغازین جنبش انقلابی کنونی در ایران را می‌بایست در در هفتم آبان ۱۳۹۵ پی گرفت که با تجمع هزاران شهروند در پاسارگاد و با شعارهایی چون «ای شاه ایران برگرد به ایران» حکومت را به وحشت انداخت. اعتراضات مردمی دی‌ماه یک سال بعد با شعار «رضاشاه روحت شاد» مقابل مسجد گوهرشاد و بعدتر در امرداد ۹۷ و آبان ۹۸ و تا امروز ادامه و تکامل یافت و اکنون به جنبشی انقلابی تبدیل شده است. در همه اعتراضات سال‌ها و ماه‌های گذشته و حتی در اعتراضاتی چون اعتراضات مردم اصفهان و خوزستان علیه کم‌آبی و اعتراضات مردم آبادان به فروریختن ساختمان متروپل آبادان شعار «رضاشاه روحت شاد» یکی از شعارهای مردم بوده است. یک هفته پیشتر در تجمعاتی که به مناسبت چهلم محمدمهدی کرمی و محمد (کیان) حسینی در چند شهر ایران برگزار شد باز هم شعار «رضاشاه روحت شاد» سر داده شد. در مسابقات فوتبال نیز تماشاگران جوان در ورزشگاه‌ها همین شعار را سر می‌دهند.

سر دادن این شعار با وجود آنکه نیم قرن پیش مشروطه‌ستیزان متشکل از نیروهای اسلامگرا و چپگرا انقلاب ۵۷ را به ثمر رساندند و جمهوری اسلامی را به عنوان یک حکومت مشروعه بجای آن نشاندند، قابل تأمل است. به ویژه آنکه این شعار طی سال‌های گذشته غالبا از سوی جوانانی سر داده شده که در دوران جمهوری اسلامی به دنیا آمده و همواره زیر حمله تبلیغات سازمانیافته علیه مشروطه و خاندان پهلوی و دوران پیش از انقلاب قرار داشته‌اند. بررسی ریشه و علل سر دادن شعار «رضاشاه روحت شاد» از سوی مردم، با یادآوری نقش رضاشاه پهلوی در رساندن ایرانِ به آستانه ویرانی رسیده در دوران قاجار به ایران نوین در شاهراه آبادی و ترقی و امنیت امکان‌پذیر است.

رضاشاه منجی مشروطه بود

با شکست محمدعلی شاه، مجلس دوم در میان شور و شوق مردم در آبان سال ۱۲۸۸/۱۹۰۹ آغاز به کار کرد تا مشکلات کشوری را که دچار جنگ داخلی شده بود و روس‌ها نواحی شمالی‌اش را اشغال کرده بودند حل کند. مجلس کوشید بانک ملی درست کند، نظام جدید اداری بسازد و امور امنیتی و نظامی را سر و سامان بخشد. یک سال از این آرزو‌ها و امیدها نگذشته بود که مجلس نه تنها از حل مشکلات خود را ناتوان ‌دید بلکه داخل مجلس به دو دسته تقسیم شد که دارای بدنه مسلح بودند.

دموکرات‌ها که مجاهدین قفقازی و رادیکال‌ها از آنها حمایت می‌کردند در به کار بردن خشونت و گلوله دست و دلباز بودند؛ نماینده و رئیس‌الوزرا ترور می‌کردند و برای فشار به مجلس گروه فشار داشتند. تهران، پایتخت پادشاهی مشروطه، از کار افتاده بود؛ نه نظام اداری را می‌توانست بازسازی کند و نه حتا امنیت پایتخت را. عدلیه هم سر و سامان نگرفت چون دادگستری جدید بر بنیاد مکتب حقوقی و آیین دادرسی نو به سد محکم متشرعین خورده بود و اهل حقوق یارای پوشاندن رخت قانون به آنرا نداشتند. عثمانی در نواحی شمال‌غرب گاهی دست به پیشروی می‌زد و تنش مرزی درست می‌کرد؛ عشایر و گروه‌های مسلح برای چپاول دست‌شان باز بود و صفحه شمال‌غرب ایران را ناامن کرده بودند. در خوزستان خزعل سرکشی می‌کرد و در سودای ساختن مملکت خود بود! مجلس دوم در سال ۱۲۹۰ با بحران شوشتر و اشغال رشت و انزلی از سوی روس‌ها از پا درآمد.

دیری نپایید که ایران به اشغال دو قدرت جهانی وقت، روس و انگلیس، درآمد. آنها مستقیم مناطق در دست خود را اداره می‌کردند. شیوه تولید سنتی و تجارت با گسترش جنگ دچار مشکل شد و فقر و بیماری سر برآورد. بسیاری از ساکنان شهرهای پرجمعیت شمال‌غرب کشور از شدت قحطی و ناامنی برای سیر کردن شکم خود و فرزندانشان به استان‌های شمالی رفته و به صورت نیازمند در خیابان بسر می بردند. بیماری و قحطی آنقدر آدم کشت که ارقام مرگ و میر باورناپذیر به نظر می‌رسند. برخی می‌گویند نصف جمعیت ایران از بین رفت! اگر این تخمین مبالغه باشد، اما در چند میلیون کشته تردیدی نیست.

این سیمای تیره و تار ایران بود پیش از برآمدن رضاشاه؛ هنگامه‌ای که بیم بریده شدن رشته‌های نازک بقای کشور می‌رفت. رضاشاه در آرزوی تحقق ایده امنیت، بازسازی نظام اداری، بنیاد نهادن نظام حقوقی جدید، گستراندن بهداشت و مدارس نو و ساخت دانشگاه و آفریدن ارتش ملی و بانک ملی بود. آزادی فقط می‌توانست با چنین نهادهایی زنده بماند و با دیگر عناصر جامعه کم کم ببالد و به بلوغ برسد. آزادی بدون بسترهای لازم فقط می‌توانست از کشور رخت بربندد و بگریزد که چنین هم شد. رضاشاه کاشانه‌ای ساخت که بتوان نهال آزادی را در خاک آن کاشت و آبیاری‌اش کرد تا سایه‌ی خود بر سراسر ایران بگستراند. این آرمان مشروطه بود. اما رویدادهای داخلی و دسیسه‌های خارجی نگذاشتند که مردم کم‌کم در چنین مسیری از مواهب مشروطه بهره‌مند شوند؛ در نبود این نظم جدید و ویرانی نظم قدیم، زندگی ملی با خطر روبرو بود و زمانه و مردم کسی را در انتظار نشسته بودند که بنام آنها این بنا را بر ویرانی و خاکستر بسازد. از همین رو رضاشاه منجی مشروطه است.

تکیه بر مشروطه برای عبور از مشروعه

هر چند دهه‌هاست مشروطه‌ستیزان با تأکید بر واژه «کودتا» در سوم اسفند ۱۲۹۹ تلاش دارند به کوچک شمردن رضاشاه و تحریف خدمات او بپردازند اما واقعیت غیرقابل انکار تاریخی اینست که  پس از سوم اسفند ۱۲۹۹ و طی چهار سال پیش از آنکه بر تخت پادشاهی بنشیند، چون یک سرباز میهن‌پرست و فرماندهی که وظیفه‌ای جز حفظ سرزمین خود نمی‌شناسد، نخست چهارگوشه‌ی ایران را از آفت بیگانگان و وابستگان آنها امن کرد و به پاس همین خدمت، دیگران از جمله «روشنفکران» وقت و روحانیون وی را که خواهان جمهوری بود، بر تخت پادشاهی نشاندند. حقیقت دیگر اینکه، بازسازی ایران و نظم نوین در کشور با رضاشاه پهلوی به اجرا درآمد. او مسیری را گشود که رفاه، امنیت، برابری جنسیتی، تحصیل و دانشگاه، بهداشت و آزادی از آن برآمد و توسعه گام به گام ایران را ترسیم کرد؛ مسیری که تا سال ۵۷ در حال تکمیل بود و با انقلاب اسلامی متوقف شد و راه معکوس و عقبگرد در پیش گرفت.

©کیهان لندن/ کارتون‌های احمد بارکی‌زاده

کمی پیش از برآمدن رضاشاه متشرعین و متحجران سقف مدارس نو را می‌شکافتند و ویران می‌کردند اما با آمدن رضاشاه توسعه آموزشی در ایران به شکل نوین پدیدار شد که دختران در کنار پسران در مدارس حضور یافته و آموزش می‌دیدند. در زمان فرزندش، محمدرضا پهلوی، زنان حق رای یافتند و وزیر و وکیل و قاضی شدند. ایران نوین که با رضاشاه به صحنه آمد، روز به روز بیشتر درخشید.

سال ۵۷ همه نیروهایی که رضاشاه با مهار آنها، پادشاهی مشروطه را نجات داده بود دوباره به صحنه پرتاب شدند و به نابودی بنیادهای مشروطه و ایران نوینی برخاستند که حاصل تلاش دو پادشاه فقید پهلوی بود. چهار دهه بعد مشخص شده که استواری بنیان‌های بناگذاشته شده در مشروطه، از تیزی کلنگ کهنه این نیروهای مخرب بیشتر بود و با همه کوشش‌هایشان نتوانستند آن را نابود کنند.

جمهوری اسلامی با همه شاخه‌هایی که در انقلاب ۵۷حضور فعال داشتند و از سفره‌ی آن نیز ارتزاق کردند، دهه‌ها کوشید از طریق کتاب‌های جعلی و فیلم و سریال‌های تحریف شده، روایتی علیه پادشاهان فقید پهلوی سر هم کرده و به عنوان حقیقت ترویج و «تبیین» کند. برخی از این آثار مانند نوشته‌های یرواند آبراهامیان را با کاغذ یارانه‌ای چاپ می‌کنند تا در مقطع کارشناسی و حتی دکترا به عنوان منبع اجباری مورد استفاده دانشجویان قرار بگیرد!

با اینهمه در طول چهار دهه گذشته روایات دروغ و تحریفات انقلابیون۵۷ رنگ باخت و واقعیاتی که مطابق با تجربه‌ی تاریخِ زیسته‌ی ایرانیان است سر برآورد تا خودآگاهی و همبستگی ملی را در سراسر کشور تقویت کند.

شعار «رضاشاه روحت شاد» که پی‌ در پی در اعتراضات و تجمعات مختلف مردم ایران از جمله در خارج کشور سر داده می‌شود، در چنین نبرد نابرابری از دل جامعه جوشید و بر هزاران هزار زبان جاری شد. شعاری که در کنار ده‌ها شعار و دیوارنویسی مشابه دیگر نشان می‌دهد مردمی که چهار دهه «جمهوری اسلامی» و نتایج «انقلاب۵۷» را زندگی کرده‌اند، می‌دانند که برای گذار کم‌هزینه از مشروعه‌ی جمهوری اسلامی به یک ایران متحد و دموکرات و سکولار باید مسیر مشروطه و حاکمیت ملت و راه رضاشاه را ادامه دهند.
روشنک آسترکی |توئیتر | اینستاگرام|

[کیهان لندن شماره ۴۰۱]

*این گزارش تحلیلی نخستین بار ۵ اسفند ۱۴۰۱ در کیهان هفتگی منتشر شد.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۱۳ / معدل امتیاز: ۴٫۵

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=326010